قاتل آتنا برای اینکه جسد بوی تعفن نگیرد
حجت،‌ برادر قاتل: وقتی وارد پارکینگ شدم، هیچ بوی بدی نمی‌آمد و وقتی در ساکی را که درون بشکه پشت وانت بود را باز کردم با جسد کودکی مواجه شدم، دیگر طاقت نیاوردم. برای همین سریع با همسر برادرم به دادستانی رفتم و موضوع را اطلاع دادم.

 فرفره آخرین اسباب بازی آتنا بود که برای تعویضش رفت و دیگر برنگشت

بهنام اصلانی، پدر آتنا: صبح آن روز آتنا همراه پسردایی‌اش اسباب‌بازی (فرفره) خریده بود که گویا اسباب‌بازی آتنا ترک خورده بود، برای همین دخترم بعد از کبابی برای تعویض اسباب‌بازی‌اش می‌رود که آن قاتل نامرد از همین فرصت سوء‌استفاده کرده بود. من اصلا قاتل او را نمی‌شناختم و فقط چون بساطم نزدیک مغازه قاتل بود گاهی با هم احوالپرسی کوتاهی می‌کردیم، اما هیچ‌گونه ارتباطی با هم نداشتیم.

نبش خیابان اصلی پارس‌آباد،‌ خانه آجری است که به مغازه رنگرز معروف شده. اسماعیل رنگرز داخل این خانه قدیمی لباس‌های کهنه مردم را رنگ می‌زند که پس از حادثه و دستگیری مردم با سنگ به قتل‌گاه آتنا حمله می‌کنند و در و شیشه‌های مغازه رنگرز را می‌شکنند، تا جایی که به گفته کسبه، دولت با ورقه‌های آهنی فضا را بازسازی کرده است.

حجت،‌ برادر قاتل: وقتی وارد پارکینگ شدم، هیچ بوی بدی نمی‌آمد و وقتی در ساکی را که درون بشکه پشت وانت بود را باز کردم با جسد کودکی مواجه شدم، دیگر طاقت نیاوردم. برای همین سریع با همسر برادرم به دادستانی رفتم و موضوع را اطلاع دادم. آن روز قرار بود اسماعیل به قرار وثیقه و سند آزاد شود و من نیز می‌خواستم سندی را برای آزادی‌اش ببرم، ولی با دیدن جسد آن طفل معصوم نتوانستم طاقت بیاورم، برای همین قبل از اینکه برادرم آزاد شود موضوع را به اطلاع ماموران رساندم و ماموران نیز سریع برای خارج کردن جسد از پارکینگ اقدام کردند.

شهلا، خاله آتنا: قاتل آتنا برای اینکه جسد بوی تعفن نگیرد، او را در سرکه نگه داشته بود، برای همین تمام موهای آتنا ریخته بود و برای اینکه بتواند آتنا را درون ساک پنهان کند پاها و کمر آتنا را می‌شکند و درون ساک می‌گذارد، برای همین ماموران آگاهی و پزشکی قانونی به ما گفتند اجازه ندهیم پریناز (مادر آتنا) و بهنام جسد آتنا را ببینند. اگر خواهرم با آتنا خداحافظی می‌کرد، الان کمی آرام می‌شد.

 

گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: خبرآنلاین