تاکسی، ارزانتر از تپسی
نیم‌ساعت از ظهر گذشته و محمود و عبدالله یک قابلمه وچک را گذشته‌اند روی نیمکت زیر پل. هوا برای نفس کشیدن کم است. تاکسی‌ها دنبال هم صف زردرنگی ساخته‌اند و اتوبوس‌های پیر چند متر آن طرف‌تر دود می‌کنند.

 جدال با حمل‌ونقل اینترنتی

نیم‌ساعت از ظهر گذشته و محمود و عبدالله یک قابلمه وچک را گذشته‌اند روی نیمکت زیر پل. هوا برای نفس کشیدن کم است. تاکسی‌ها دنبال هم صف زردرنگی ساخته‌اند و اتوبوس‌های پیر چند متر آن طرف‌تر دود می‌کنند. سفره آنها کوچک و سرپایی است. استکان‌های شیشه‌ای عهد قدیم هم سر سفره نشسته‌اند. دیگر برقی به چهره ندارند. زرد و قهوه‌ای شده‌اند. عمری همسفر راه و جاده بوده‌اند و هم‌صحبت دنده و کلاج. آن یکی که مویی در آسیاب زندگی سفید کرده، استکان را بالا می‌برد. خورشید می‌افتد در آب و نوری می‌درخشد در نگاهش: 

- این آب، چند روز مونده صندوق ماشین محمود!؟

- حاجی آب تازه است! این استکان‌ها مرخصن دیگه. کهنه شدن حاجی! کهنه...

- هر چی کهنه‌اش خوبه. بندازیمشون برن؟! می‌دونی چقدر خاطره داریم با اینا! تو کوه و بیابون، تو راه و بیراه...

همزمان با این‌که لقمه‌های چاق‌وچله را می‌گذارند گوشه لپ‌هایشان، حواسشان به مسافران هم هست. مردی با کیف دستی کوچک و شانه‌های صاف و عینک کائوچویی قهوه‌ای رد می‌شود، شاید کارمند بانکی است که در میانه روز از راه رفته بازمی‌گردد. پیرمردی با قدم‌های آهسته از دور می‌آید؛ با یک کیسه سیب‌سرخ و گوجه‌های سرمازده. زنی رد می‌شود، با کوله‌پشتی بر دوش که از زیپ‌هایش موجی از روبان‌های رنگی و بلند آویزان است. سبز و بنفش و صورتی؛ رها در باد، مثل بخشی از موهایش.

محمود یک تکه نان سنگک برمی‌دارد و با کتلت و چند پر ریحان لقمه می‌کند و می‌چپاند گوشه دهانش. زن که رد می‌شود، او لقمه را جویده و نجویده می‌بلعد. می‌خواهد بگوید تاکسی... که سرفه امانش نمی‌دهد، به جای او عبدی، طوری که دختر بشنود، صدایش را ول می‌دهد زیر پل: «تاکسی! تاکسی‌دربست! ...»

عبدی بلند می‌‎شود، چند قدم جلو می‌رود و داد می‌زند. زن می‌ایستد، کمی آنسوتر و سرش خم می‌شود روی گوشی موبایل. تاکسی‌ها زیر آفتاب ظهر چرت می‌زنند و صدای محمود بین صدای بوق‌ها و دستفروش‌ها زیر پل بلند می‌شود:

«ولش‌کن عبدی! بیا... بیا بابا... دختره از همین اسنپی‌هاست...» این را می‌گوید و باقی‌مانده آب ولرم را از استکان عبدی سرمی‌کشد.

آنها راننده تاکسی‌اند، از قدیمی‌‌ها. قبلا راننده خطی بودند و حالا راننده گردشی و دربستی. برای رانندگان تاکسی عضویت در اسنپ و تپسی ممنوع است و آنها که تا همین چند‌سال پیش پادشاه خیابان‌های تهران بودند و حرف، حرف آنها بود، حالا خیلی از روزها سرگردان در خیابان‌های شهر می‌چرخند، بدون این‌که دخل‌وخرجشان با هم بخواند.

حمل‌ونقل اینترنتی که تا چند‌سال قبل ایده‌اش برای خیلی‌ها در حد یک شوخی بامزه به‌نظر می‌رسید، زودتر از آنچه همه انتظار داشتند، در تهران شلوغ و پرترافیک، مسافران را با خود همراه و شیوه جدیدی را در سفرهای درون‌شهری به زندگی روزمره مردم اضافه کرده است. حالا در هریک از میدان‌های شهر و در هر کوچه و خیابانی چند نفر هستند که در ساعات مختلف روز، موبایل‌هایشان را روشن می‎کنند و درخواست تاکسی می‌دهند. در روزهایی که بحث گوشی‌های هوشمند و اپلیکیشن‌های موبایل در ایران تازه به راه افتاده بود، نرم‌افزاری به مردم معرفی شد به نام «تاکسی‌یاب» که با اسم و طراحی نه‌چندان جذاب در روزهایی که استفاده از موبایل‌های هوشمند اینچنین فراگیر نشده بود، کسی آن را جدی نگرفت.

همان وقت خیلی‌ها گفتند، درست است که حالا عصر تکنولوژی و فناوری‌های اطلاعاتی است اما تاکسی که دیگر اینترنتی نمی‌شود! تا اپلیکیشن‌های جدید با طراحی‌های جذاب و مخاطب‌محور از راه رسیدند و نشان دادند اثرگذاری فناوری‌های نوین در زندگی امروز آن‌قدر گسترده شده که هر غیرممکنی را هم ممکن می‌کند: از اتصال به آشپزخانه مامان‌ها گرفته تا پیداکردن خودرو برای سفرهای روزانه درون‌شهری، آن هم با ارزان‌ترین قیمت.

همه‌چیز زیر سر قیمت‌هاست. کرایه چالش همیشگی مسافر و راننده در تهران بوده است؛ چه در تاکسی‌ها و چه در آژانس‌ها. با وجود این‌که هر‌سال هم اتحادیه موسسات توریستی و اتومبیل کرایه تهران بزرگ و هم سازمان تاکسیرانی با نظارت شورای شهر، نرخ کرایه‌ها را براساس متر و معیاری تعیین کرده و افزایش می‌دهند اما عمری است که روز مسافران و راننده‌ها بدون چانه‌زدن بر سر کرایه‌ها، شب نمی‌شود.

از مردم که بپرسید به اندازه یک کتاب می‌توانند درباره گران‌فروشی آژانس‌ها و بی‌معرفتی رانندگان تاکسی که آنها را زیر برف و باران تنها گذشته‌اند، حرف بزنند: «آنقدر ما گوشه خیابان ماندیم در سرما و گرما. شب عید. هر اتفاقی که در این شهر می‌افتاد، تاوانش را ما باید می‌دادیم. ساعت از ٩شب که می‌گذشت تاکسی‌ها همه دربست می‌رفتند. هنوز هم همین‌طور است. همین الان شب عیده بیایید تجریش ببینید با چه کرایه‌ای شما را می‌برند تا ونک. من مخصوصا جلوی چشم این راننده‌های تاکسی ماشین می‌گیرم که یادشان بیاید این روزها مکافات اعمال خودشونه!»

اینها را «مهدی» می‌گوید، ایستاده زیر پل، تلفنش زنگ می‌زند و صدایی از آن سوی خط می‌گوید که در چند قدمی او است: «منم زیر پلم آقا. یک پیراهن چهارخانه قرمز تنمه، یک کیف قهوه‌ای هم دستم... ال ٩٠ سفید دیگه؟ بیا...دیدمت...» و دستش را بالا می‌برد و تکان می‌دهد. اسنپ است که رسیده. از سیدخندان می‌رود تا میدان هفت‌تیر با ٨‌هزار تومان.

آن‌طرف عبدی و محمود ناهارشان را تمام کرده‌اند. محمود از فلاسک قهوه‌ای رنگی در یکی از همان استکان‌هایی که زردی به صورتش ماسیده، چای می‌ریزد و عبدی شیشه‌های خودرواش را دستمال می‌کشد: «دربست؟ تا هفت‌تیر؟ سوار شو بریم ١٥تومان...»

اسم اسنپ یا تپسی زیر پل سیدخندان و بین رانندگان دربستی غوغایی به پا می‌کند که بخشی از آن آشکار دیده می‌شود و بخشی هم نه.

تا هفت‌تیر ٨‌هزار تومان! کی گفته؟

اسنپ قیمت داده...

آهان! اون اسنپ بی‌پدر... این پول بنزین این مسیرم نمی‌شه. اون این قیمت را داده، شما انصافت کجا رفته. فکر نمی‌کنی ما چطوری باید زندگی کنیم...

صدایی از آن طرف بلند می‌شود: «بیا می‌برمت! زیر قیمت تپسی...» صدای محمود است که چایش را سرکشیده و استکان را ول می‌دهد زیر داشبورد خودرو و به دو می‌آید: «چقدر گفته؟ من کمتر می‌برم.» موبایلش را باز می‌کند. انگشتش را می‌گذارد روی نرم‌افزار، دایره تپسی نمایان می‌شود. مبدأ و مقصد را می‌زند از سیدخندان به هفت‌تیر: ٨‌هزارو٥٠٠ تومان. او می‌گوید که همین مسیر را می‌رود با ٨‌هزار تومان اما شرط دارد: «شما بشین صندلی جلو، در آسایش! راضی نیستی که ما خالی بریم، عقب هم سه نفر مسافر می‌زنم!»

چند ماه قبل یک روز آفتابی بود که دو نفری تصمیم گرفتند یکی از رانندگان اسنپ یا تپسی باشند. پیشنهاد محمود بود که علاوه‌بر همین مسافران عبوری، این نرم‌افزار‌ها را روی موبایل‌هایشان بریزند و به قول خودشان «اسنپی‌ها» را هم سوار کنند. دو نفری رفتند دفتر مرکزی اما دست رد به سینه‌شان زدند و گفتند تاکسی‌ها حق ورود به این شبکه حمل‌ونقل اینترنتی را ندارند. از همان روز به بعد نه اما از چند هفته قبل که بازار کار خیلی کساد‌تر از همیشه شده، محمود زیر پل سیدخندان علاوه‌بر عبارت آشنا و همیشگی‌اش «تاکسی دربست» یک جمله دیگر هم اضافه کرده: «زیر قیمت تپسی!» انگار که بخواهد تلافی کند: «چه کار کنیم؟ بشینیم این بدبختی بیاد تا خرتناقمون را بگیره؟ همیشه که نه اما بعضی وقت‌ها و بعضی مسیرها را زیر قیمت اسنپ و تپسی می‌برم. والا یک مسافرم از اونا کم بشه، ما یکی بهشون زدیم! کرایه خیلی از مسیرهای اونا صرف نداره واسه ما. اونا که می‌برن اون طرف بهشون مسافر می‌دن، ما که ببریم باید خالی برگردیم...»

اوضاع و احوال این‌روزها برای رانندگان تاکسی‌های خطی بهتر است، اسنپ یا تپسی باشد یا نباشد، برای آنها به قدر رزق روزی، مسافری هست. آن هم در پایانه‌های مسافربری اما اگر پیش از این گاهی می‌توانستند مسافر دربستی پیدا کنند، حالا دیگر خیلی به ندرت. اگر هم باشد آنها راه مرام و معرف را در پیش می‌گیرند و حواله می‌دهند به رفقای دربستی کارشان: «رو کار ما اینقدری تاثیر نگذاشته اما برای رفقامون خیلی بد شده. ما خطی‌ها هر روز اینقدری مسافر داریم که خودمان نمی‌توانیم ببریم، مخصوصا عصرها عبوری‌ها هم میان و می‌برن و بازم مسافر هست اما با این روندی که داره پیش می‌ره نه. اینها قیمت‌ها را شکستن، از این سر تهرون تا اون سر می‌رن ١٥تومن می‌گیرن.

مگه این شهر صاحب نداره؟ پس اون شورای شهر چه کاره است هر‌سال به ما نرخ می‌ده؟ الان شما می‌تونی نونوایی بزنی نون سنگک را بفروشی ٥٠٠تومن؟ خوب نون بقیه نونواها آجر می‌شه، می‌رن می‌بندنش دمار از روزگارشم در می‌یارن. حالا الان اینا همین اسنپ و تک‌سی(تپسی) دمار از روزگار ما درآوردن. کاری کردن مردم به ما نگاه هم نمی‌کنند، انگار از روز ازل با ما دشمنی دارن. پدرشان را کشتیم؟ چی کار کردیم؟ چند روز پیش یکی از همین جوانک‌ها فحش داد به یکی از بچه‌ها. گفت فلان‌فلان‌شده گران‌فروش. داشت دعوا می‌شد. یه وضعی شده، هر قیمتی می‌دیم می‌گن نه با تک‌سی می‌رم! ارزون‌تره.

آخه لامصب چقدر ارزون‌تر... خبرش را دارم بعضی رفقامون با پلاک خودرو دیگری عضو اسنپ یا تپسی شده‌اند اما وقتی مسافر زنگ می‌زند با تاکسی می‌روند و جابه‌جایش می‌کنند، خوب چه کار کنند؟ تا خرخره زیر بارن، بیان این‌جا بشینن تماشا؟ تعدادشان زیاد نیستا. به کسی هم نمی‌گن بچه‌ها و خط‌دارها بفهمن بایکوتشان می‌کنن، شما هم ننویس...»

اینها را یکی از رانندگان خطی زیر پل می‌گوید و بعد مسافر می‌زند و می‌رود. محمود رفته مسافری را برساند تا میدان کتابی، با همان تعرفه تپسی اما عبدی نشسته و مسافری نیامده.

فقط پیرمردها مانده‌اند
پیش از آن‌که صدای رانندگان تاکسی دربیاید، این آژانس‌داران تهران بودند که نخستین ترکش‌های فعالیت حمل‌ونقل اینترنتی به آنها اصابت کرد. داشتند زندگی‌شان را می‌کردند و زنگ‌خور آژانس خوب بود. رانندگان در نوبت بودند و رسپشن آژانس در حوزه اقتدارش مشغول فرماندهی اما یک روز رسید که راننده‌ها یکی‌یکی غیب شدند.

«والا ما داشتیم کارمون را می‌کردیم، ١٥ساله آژانس داریم. اول یکیشون اومد گفت نمی‌یام، می‌خوام برم دنبال کار دیگه. گفتیم برو به سلامت! چه می‌دونستیم ماجرای اسنپ و چه می‌دونم اون ‌یکی... تپسی را. هفته بعد ٦ تا راننده همزمان دیگه نیومدن! بی‌خبر. این‌جا تو آژانس یه گنگی بودن و همه با هم رفتن. بعد از راننده‌ها شنیدم رفتند تاکسی اینترنتی. همین اسنپ و تپسی. این ماه‌های اخیر بخش قابل‌توجهی از رانندگان خوبمان را از دست دادیم. الانم نه این‌که ما لنگ راننده مونده باشیم، اومدن اما خوب می‌بینید که زنگ نمی‌خورد.»

جمله آخر را که می‌گوید دستش را نشانه می‌رود به سمت تلفن روی میز. آژانس کوچکی است با یک اتاق استراحت برای رانندگان. گوشه‌ اتاق روی میز زهوار دررفته‌ای یک سماور برقی و یک ماکروفر کوچک گذاشته‌اند و نیمکت‌هایی برای راننده‌های منتظر. چهار پیرمرد روی صندلی‎های انتظار نشسته‌اند و یک مرد میانسال روزنامه می‌خواند و پسر جوانی اینستاگرام را بالا و پایین می‌رود. تلفن زنگ می‌خورد. صدای میکروفن در اتاق پخش می‌شود: «رضایی». پسر جوان از صندلی بلند می‌شود، سوئیچش گم شده، معلوم می‌شود روی میز ورودی جا مانده، قرار است برود تا دارآباد. پیرمردها به چرت زدن و آن مرد میانسال به روزنامه خواندن ادامه می‌دهند.

«همین یکی مانده بقیه جوان‌ها رفته‌اند. این یکی هم لابد همین‌روزها می‌‌رود.»

این را مردی می‌گوید که از خیلی ‌سال قبل تا همین امروز متصدی آژانس بوده نه فقط این‌جا در بسیاری از آژانس‌های دیگر. اسمش آقا رضاست و صدای گرمی دارد و حالا پا گذاشته در ٦٠وچند سالگی: «نه فقط ما، بقیه صنف هم همینن. همه رانندگان جوان را از دست داده‌اند، بعضی‎ها به صرافت تعطیل‌کردن آژانس افتاده‌اند و بعضی‌ها هم کارشان این شده که در اتحادیه بست بنشینند، بلکه کاری کنند.»

همین چند روز پیش شماری از رفقایش با پلاکاردها و کاغذهایی در دست‌هایشان رفتند بهارستان، شعارهایی دادند و حرف‌هایی زدند که دست‌به‌دست هم در شبکه‌های اجتماعی چرخید. برای آنها که کارشان را از دست رفته و در خطر می‌بینند حالا یک هدف بیشتر وجود ندارد و آن برخورد با فعالیت اسنپ و تپسی در تهران و تعطیل‌کردن آنهاست! برای رسیدن به همین هدف حتی اگر لازم باشد اسنپ و تپسی را به نام آمریکا هم می‌بندند و به آنها می‎گویند: «نفوذی». آقا رضا و رفقایش قرار است در روزهای آینده تجمعی هم مقابل شورای شهر و شهرداری تهران برگزار کنند، احتمالا با همان رویکرد و گفتمانی که به نظرشان رسیده در چنین شرایطی ممکن است به دادشان برسد!

پیش از آن‌که کار به تجمع و اعتراض خیابانی مقابل مجلس و شورا برسد و آش این‌قدر شور شود در شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه تلگرام، متن‌هایی با تیترهایی مثل این‌که «تاکسی‌های اینترنتی امنیت مردم را به خطر انداخته‌اند» منتشر شد. افراد ناشناسی در بیانیه‌ بلند بالایی نوشته بودند: «این تاکسی‌های اینترنتی امنیت «زن و بچه» مردم را به خطر انداخته‌اند و چرا نیروی انتظامی پیگیری نمی‌کند...» حرف‌ها و حاشیه‌هایی که به‌نظر می‌رسد بیشتر دست‌پخت رقبای اسنپ و تپسی بوده باشد، در عمل تاثیری بر افکار عمومی نگذاشت و استقبال مردم بیشتر هم شد.

زمانی که آن بیانیه‌ها در تهران منتشر می‎شد، اسنپ حدود ٣٠‌هزار راننده داشت و حالا تنها پس از گذشت چندماه تعداد رانندگانش به بیش از ٥٠‌هزار نفر رسیده است: «در تهران ١٧٠٠ آژانس داریم. بیشتر معترضان الان کسانی هستند که در مناطق شمالی تهران فعالیت می‌کردند. تحت‌تأثیر فعالیت ما بخشی از درآمد کاهش یافته اما راهش نیست که بگویند ما تعطیل شویم. راهش این است که آنها خدمات بهتری بدهند و قیمت‌هایشان را تعدیل کنند. آژانس‌ها سرمایه اجتماعی در محله‌ها دارند که ما نداریم و از این ظرفیت می‌توانند خیلی استفاده کنند. ما مردم را مجبور نکردیم که از اسنپ استفاده کنند، مردم هوشمند هستند و قیمت ارزان‌تر و خدمات بهتر آنها را جذب کرده.»

اینها حرف‌های مدیرعامل اسنپ است، «شهرام شاهکار»، جوانی که نامش این روزها به‌عنوان یک کارآفرین میان مردم و جوان‌ها می‌چرخد. بین حرف‌هایش چند بار می‌گوید: «این بازار بزرگی است و جا برای همه هست.»

به‌نظر نمی‌رسد او نگرانی چندانی برای تعطیلی اسنپ داشته باشد اما در خلال گفت‌وگویش می‌گوید: «مهم‌ترین چالش ما بقاست. نه فقط ما همه کسب‌وکارهای اینترنتی. به‌هرحال کسب‌وکارهای اینترنتی در ایران تازه است و پیامدهای خاص خودش را دارد اما فرصت‌های کمی هم ایجاد نکرده. عده‌ای می‌گویند ما غیرقانونی هستیم، درحالی‌که این‌طور نیست. آخرین مصوبه درباره حمل‌ونقل در تهران متعلق به‌ سال ٨٦ است و در آن زمان این کسب‌وکار دیده نشده است، چون وجود نداشته. طبق آیین‌نامه ماده ٨٧ قانون نظام صنفی، درباره کسب‌وکارهای اینترنتی دریافت مجوز نماد اعتماد الکترونیک و اعتماد و پروانه کسب فعالیت مجازی از اتاق اصناف لازم است که ما همه اینها را گرفته‌ایم.»

مدیرعامل اسنپ، بیش از هرکس دیگری شایعات و حرف‌ها و خبرهایی را که درباره تعطیلی اسنپ و تپسی منتشر می‌شود، شنیده است اما بر این باور است که این شرایط پیامد طبیعی کسب‌وکارهای جدید است و به تدریج با تشکیل نهادهای صنفی و حمایت دولت و شورای شهر که در این زمینه نظر مثبتی هم دارند، همه چیز حل می‌شود و درنهایت کار به تعطیلی نمی‌رسد. به گفته او برای عبور از این شرایط راهکارهایی هم هست ازجمله این‌که تاکسی‌ها هم به شبکه حمل‌ونقل اینترنتی وارد شوند: «ما استقبال می‌کنیم که تاکسی‌ها هم وارد اسنپ شوند، در این زمینه درحال مذاکره با سازمان تاکسیرانی تهران هستیم اما این مذاکره باید به نفع هر دو طرف باشد، یعنی هم موجب ارتقای خدمات ما شود و هم شرایط بهتری برای رانندگان تاکسی ایجاد کند. اینها چالش‌هایی است که ما از آن عبور می‌کنیم.»

او از حمایت شورا و حرف‌های چند روز پیش محمود واعظی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات می‌گوید. وزیری که در واکنش به پیامدهای اجتماعی کسب‌وکارهای اینترنتی در کشور و در دیدار با فعالان این حوزه اعلام کرده: «دولت حامی این کسب‌وکارهاست اما ملاحظه این است که باید این کار آرام و بدون خونریزی انجام شود، زیرا آنهایی که به کسب‌وکارهای سنتی مشغولند، حق ادامه فعالیت دارند و باید دوره‌ای را برای گذار پیش‌بینی ‌‌کنیم.»

چالشی که اسنپ و تپسی این روزها در تهران ایجاد کرده‌اند، نه متوجه مردم است و نه رانندگان آژانس‌ها. رانندگانی که پیشتر در یکی از آژانس‌های تهران کار می‌کردند و حالا به تاکسی‌های اینترنتی پیوسته‌اند، امروز نسبت به شرایطی که در گذشته داشتند، خودشان را در موقعیت برد-برد می‌بینند، یکی از آنها «یاشار» است که همراه چند نفر از دوستان راننده‌اش چندماه قبل دسته‌جمعی از آژانسی در اکباتان زدند بیرون.

٣٥ساله است و ١٠سالی می‌شود که کار دولتی را رها کرده و چسبیده به فرمان: «خیلی‌ها می‌پرسند شما با این کرایه‌های کم چطور آژانس‌ها را ول کردید و مگر برای شما می‌صرفد. کار در آژانس‌ها مشکلات خودش را دارد. به‌نظرم موضوع خیلی روشن است، این روش آزادی عمل خیلی بیشتری به راننده می‌دهد، شما مختار هستید مسیرهایی که به شما پیشنهاد می‌شود را قبول کنید یا نه.

از همه مهم‌تر مسیری که می‌روید برگشت ندارد و همان‌جا به شما مسافر دیگری می‌دهند و این امکان با وجود ترافیک تهران فوق‌العاده است. آژانس ما اکباتان بود، شما تصور کنید اگر ساعت ٦ عصر قرار بود مسافری را ببرم تهران‌پارس عملا ٣ساعت رفت‌وبرگشتم طول می‌کشید و آن شب هیچ درآمدی نداشتم اما هرجای شهر می‌توانم توقف کنم و مسافری پیدا می‌شود. این روش درآمد نهایی ما را بالاتر برده.»

اسنپ و تپسی هر دو در طراحی از یک سیستم امتیازدهی پیروی می‌کنند. هم مسافران به رانندگان امتیاز می‌دهند و هم رانندگان به مسافران. این امتیازها بی‌دلیل نیست و مهم‌ترین کارکردش در عملکرد این شبکه حمل و نقلی این است که رانندگان نمی‌توانند تعداد سفرهای زیادی را لغو کنند یا نپذیرند و هر راننده‌ای موظف است حتی در ساعت‌های اوج ترافیک و در بازه‌های زمانی مشخص سفرهایش را پر کند.

علاوه بر اینها اگر راننده‌ای از نظر امتیازدهی مسافران، نمره قابل قبولی کسب نکند از بخشی از امتیازهای تشویقی و حمایتی آینده اسنپ و تپسی محروم می‌شود و مسافران هم اگر امتیاز منفی بالایی بگیرند (مثلا سفرهای زیادی را لغو کنند و...) ممکن است یک روز نرم‌افزارشان را باز کنند و ببینند عضویتشان در این شبکه لغو و دسترسی‌شان بسته شده است. هم مسافران و هم راننده‌ها دلایل متعددی برای استفاده از تاکسی‌های اینترنتی دارند؛ مردم سفر ارزان‌تر و باکیفیت‌تر و رانندگان درآمد و اختیار عمل بیشتر.

بسیاری از رانندگان می‌گویند در آژانس‌ها تحت‌تأثیر رفاقت‌ها و تصمیم‌گیری‌های گزینشی و قدرت عمل رسپشن‌ها، عمری قربانی بی‌عدالتی بوده‌اند: «هر روز من باید سرم را خم می‌کردم جلوی رسپشن که تو رو خدا یک مسیر درست و حسابی به من بده یا تو اوج ترافیک منو نفرست مسیر دور یا آخر شب یک مسیری بده به خونه من در کرج نزدیک باشه اما فایده نمی‌کرد می‌گفتند همینه که هست نمی‌خوای به سلامت!»

حالا یاشار می‌تواند ساعت ٩شب، تقاضای سفر مسافری را قبول کند که به غرب تهران می‌رود، البته بدون خواهش و تمنا. به همین دلیل است که رانندگان آژانس‎هایی که به تاکسی‌های اینترنتی پیوسته‌اند، حالا می‌گویند این روزها آرامش بیشتری دارند. خودشان هستند و هر وقت بخواهند نرم‌افزارشان را روشن می‌کنند و اگر هم نه آفلاین می‌شوند و می‌روند. مثلا می‌توانند چند روز خودشان را تعطیل کنند یا این‌که تصمیم بگیرند و شبانه‌روزی کار کنند و همه اینها بدون این‌ است که از کسی اجازه بگیرند و این‌گونه است که دیگر «آقای خودشان هستند» و «بالاسری» ندارند.

بازندگان این کسب‌وکار اینترنتی جدید در وهله نخست مالکان آژانس‌ها و پس از آن تاکسی‌ها هستند. با قیمت‌های جدید هزینه سفر تمام‌شده برای برخی مسیرها آن‌قدر پایین آمده که سر جمع کرایه تاکسی‌های خطی هم از آن بیشتر می‌شود و همین است که تعداد بیشتری از مردم را از تاکسی سواری هم به اسنپ‌سواری کشانده است. به عبارت دیگر اگر در ابتدای کار عمدتا این آژانس‌سواران بودند که از تاکسی‌های اینترنتی استفاده می‌کردند و شغل و درآمد روزانه تاکسی‌های دربستی تحت‌تأثیر قرار می‌گرفت، حالا مسافران جدیدی هم هوادار اسنپ و تپسی شده‌اند که عمدتا از طبقات میانی و نه الزاما ثروتمندتر جامعه هستند و همین موضوع اعتراض صنف تاکسیرانان تهران و نگرانی‌هایشان برای آینده را در پی داشته است.

برندگانی که انتقام می‌گیرند یا...
تاکسی‌های اینترنتی کاستی‌ها و مشکلاتی را که همیشه گریبان‌گیر مسافر و راننده بوده به‌طور هوشمندانه‌‌ای حل‌وفصل کرده‌اند. دعوا بر سر کرایه‌ها یکی از اصلی‌ترین گرفتاری‌های روزانه مردم تهران بوده و حالا با قیمت از پیش تعیین شده که نرم‌افزار اعلام می‌کند، مسافر و راننده در صلح و بدون جنگ و دعوا در شهر سفر می‌کنند. از سوی دیگر پیش‌بینی امکان امتیازدهی به رانندگان، آنها را در برخورد با مسافر و همچنین رعایت استانداردهایی مثل نظافت خودرو، رانندگی مناسب و جلب رضایت مسافران محتاط‌تر کرده است.

این کسب‌وکار جدید نه‌تنها تغییراتی در نحوه سفرهای درون‌شهری پدید آورده که پیامدهای اجتماعی دیگری هم داشته است، ازجمله رواج فرهنگ استفاده از نقشه در تهران که تا پیش از این با وجود همه تلاش‌هایی که واردکنندگان دستگاه‌های جی‌پی‌اس به ایران داشتند، محقق نشده بود. حالا هم مردم و هم رانندگان بیشتر از گذشته از نقشه و نرم‌افزارهای مرتبط با آن استفاده می‌کنند و حتی برخی مسافران اسنپ و تپسی می‌گویند اگر راننده‌ای از نقشه استفاده نکند، از او امتیاز و ستاره کم می‌کنند.

علاوه بر اینها به نظر می‌رسد با حذف یک مسیر برگشت برای رانندگان آژانس‌ها بخشی از سفرهای درون‌شهری اضافه هم حذف شده است. هر چند در این میان و درباره تأثیر حمل‌ونقل اینترنتی بر ترافیک تهران، عده‌ای این نقد را مطرح می‌کنند که با فعالیت تعداد بیشتری از خودرو‌های شخصی در اسنپ و تپسی بر حجم ترافیک پایتخت افزوده شده اما این موضوعی است که اثبات آن به بررسی‌های بیشتری نیاز دارد.

اسنپ و تپسی فرصتی را برای سفرهای ارزان و باکیفیت بهتر در تهران فراهم کرده‌اند اما این‌که آیا ارایه خدمات آنها در آینده هم همین‌طور خواهد ماند یا نه، سوالی است که دست‌کم امروز به‌طور قطعی نمی‌توان به آن پاسخ داد.

با وجود این‌که همه چیز از بیرون حساب‌شده و خیلی دقیق به‌نظر می‌رسد اما مشکلاتی رفته‌رفته خودش را نشان می‌دهد. جدا از اعتراض بخش سنتی جامعه یعنی رانندگان تاکسی و آژانس‌داران که معیشتش را در نتیجه کسب‌وکارهای اینترنتی در خطر می‌بیند، در ماه‌های اخیر رقابت سنگین بین اسنپ و تپسی بالا گرفته و کاهش قیمت کرایه‌ها برای جلب مشتری بیشتر، نارضایتی‌هایی را در میان رانندگان آنها به همراه داشته. به همین دلیل هم هست که اگر تا چند هفته قبل تقاضای درخواست سفر مسافران توسط رانندگان اسنپ و تپسی به سرعت پذیرفته می‌شد حالا مسافران مجبورند زمان بیشتری را منتظر بمانند تا با نرخ کرایه‌های جدید رانندگانی پیدا شوند و تقاضای سفر آنها را قبول کنند.

اگر این نارضایتی‌ها بالا بگیرد، پیامدهای دیگری فعالیت‌های اسنپ و تپسی را در تهران تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، ازجمله تأخیر در ارسال خودرو یا لغو مکرر سفرها توسط رانندگان و حتی دریافت وجوه اضافی از مردم و اینها همان امتیازهایی است که مردم را برای استفاده از این خدمات ترغیب کرده است.

از سوی دیگر این روزها با موفقیت نسبی اسنپ و تپسی، اپلیکیشن‌های دیگری هم وارد بازار شده‌اند، ازجمله سایت و اپلیکیشنی به نام عابر که با هدف ارایه خدمات مشابهی صرفا با استفاده از تاکسی‌ها طراحی شده و گفته می‌شود متعلق به سازمان تاکسیرانی است و باید دید که آیا بخش دولتی در این زمینه سرانجام با بخش خصوصی وارد مذاکره و تعامل می‌شود یا این‌که رقیب تازه‌ای برای آنها می‌تراشد و از راه به درشان می‌کند. رقابتی‌تر شدن این فضا درنهایت به نفع مردم است. مردمی که بعضی‌هایشان این روزها با استفاده از فرصت حمل‌ونقل اینترنتی به نوعی با تاکسی‎ها و آژانس‌دارانی که در سال‌های گذشته گران‌فروشی کرده‌اند و آنها را در شرایط سخت، زیر برف و باران تنها در خیابان رها کرده‌اند، تسویه‌حساب می‌کنند.

جلوی آنها می‌ایستند و پیشنهادشان را برای تاکسی دربست نادیده می‎‌گیرند و با افتخار و گاهی پوزخند، سوار خودرو‌های اسنپ یا تپسی می‌شوند. بین همین مردم اما هستند کسانی که در بازار کساد این‌روزها و اقتصادی که خیال بهترشدن ندارد و سنگینی‌اش را روش شانه‌های مردم گذاشته، موبایل‌های هوشمندشان را در جیب‌ می‌گذارند و بخشی از سفرهایشان را نصیب رانندگانی می‌کنند که مثل عبدی ساعت‎ها زیرپل سیدخندان نشسته‌اند در انتظار مسافری.

آقا! می‌رم ولنجک. می‌ری دربست؟ چقدر می‌ری؟ ارزون قیمت بده وگرنه با تپسی می‌رما!

می‌رم خانم، می‌رم... بشین... زیر قیمت تپسی می‌رم...



منبع: روزنامه شهروند