زنانی که توسط شوهرشان رها شده اند
این که مرد به شهر دیگری رفته و در آنجا ساکن است مانع طرح شکایت و دعوای زن نیست و اقدامات قضایی به نحو مندرج در قانون تعقیب می‌شود. منظور از اقدام کیفری این است که بابت ندادن نفقه شوهر به تحمل کیفر محکوم خواهد شد. 

زنانی که رها شده اند

 یزد و رستوران‌های سنتی آنقدر زیبا هستند که ناخودآگاه خود را به خنکی دالان‌های این رستوران‌ها می‌سپاری. رستوران‌هایی که زیبایی‌ چشمگیرشان را به رخ می‌کشند و کرشمه‌های پنجره‌های رنگی‌شان دلربایی می‌کنند. به گزارش سلامت نیوز، آفتاب یزد نوشت: این دالان‌ها گاه به مطبخ می‌رسد و کسانی که راه را برای شکم‌چرانی هموار می‌کنند، در این مطبخ‌ها مشغولند. پشت بخار این دیگ‌ها زنی نشسته بر صندلی کوتاهی ظرف می‌شوید. مریم، زنی لاغر اندام است و قدبلند. اگر به قول معروف دستی به صورتش بکشد، زیبایی‌اش بی‌مثال می‌شود. او از شهر خشت‌ها به یزد می‌آید از میبد، شهری که همه خانه‌هایش از خشت و آجر آفتاب‌سوز است. صورتش هم مانند خشت‌های آنجا آفتاب سوخته است، سن آنچنانی ندارد اما رنگ سفیدی روی چند تار موی مشکی بیرون مانده از روسری، نشسته و تضاد سیاه و سفید به چهره‌اش جلوه‌ای خاص داده است.

 

**شوهرم زنده است

او یک دختر و پسر دارد. هر دو آنها محصلند. مریم زنی جوان است که شوهرش او را با دو بچه رها کرده و رفته است. او می‌گوید: «چند سال پیش بود که شوهرم سرش را انداخت پایین و رفت یک جای دیگر. نه من را طلاق داده نه این 5-6 سال خبری از او داریم. یکی از فامیل‌های دورمان چند بار در تهران او را دیده و فقط می‌دانیم که او زنده است. همین.»

از او می‌پرسم: «چرا رفت؟ دعوا کردید یا مشکل داشتید؟» می‌گوید: «هیچ کدام.» بغضش می‌ترکد و با اشکی روان با من قدم می‌زند، گوشه‌ای از حیاط پرهیاهوی این رستوران می‌نشیند و ادامه می‌دهد: «آن موقع که ما عروسی کردیم اینطوری نبود که عروس و داماد همدیگر را بشناسند. پدر و مادرهایمان برایمان تصمیم گرفتند اما مثل این که مراد (شوهرم را می‌گویم) مرا دیده بود و از من خوشش آمده‌ بود. آن روزها اینقدر چین و چروک تو صورتم نبود و اینقدر لاغر نبودم. 17 سالم بود که ازدواج کردم. تو آسمان‌ها بودم. مراد شوهرم خیلی مهربان و خوب بود. تا 7 سال با مادر شوهرم زندگی می‌کردم. اما بدون آن که هیچ مشکلی داشته باشم. خانه ما هم تقریبا همین شکلی بود.» معماری این رستوران به خانه‌های پنج‌دری معروف است، خانه‌هایی که دور تا دور اتاق دارد. نگاهش که در حیاط می‌چرخد خانواده‌ای می‌خندند. ناخودآگاه لبخندی از سر حسرت می‌زند و نگاهش را از حیاط می‌گیرد. می‌گوید: «مادرشوهرم خیلی دعایم می‌کرد. همیشه به شوهرم می‌گفت حلالت نمی‌کنم اگر اذیتش کنی. این آخریها زمینگیر شده بود و من از او نگهداری می‌کردم. آن موقع‌ها کار نمی‌کردم. در خانه بودم و خانه‌داری می‌کردم. دو سه سال بعد از مرگ مادرشوهرم بود که شوهرم بیکار شد. قرار بود بیاید شهر دنبال کار اما رفت تهران و دیگر ندیدیمش.»

باز هم بغضش می‌شکند و از سبوی شکسته‌ بغضش اشک سرازیر می‌شود، صدایش در گلو خفه شده، آرام زمزمه می‌کند: «قرار بود برود و کار پیدا کند، قرار بود نان‌آور خانه‌ام بماند اما حالا ما را ول کرده به امان خدا و رفته. فقط خدا را شکر می‌کنم که مستاجر نیستم. همه‌اش به این فکرم که اگر بیاید و بدون آن که ما بفهمیم خانه را بفروشد و برگردد تهران، چه کاری می‌توانم بکنم؟ هیچی. واقعا هیچ کاری نمی‌توانم بکنم.»

می‌پرسم: «بچه‌هایت از پدرشان نمی‌پرسند؟» آهی می‌کشد. جدال شادی و غم در چشمانش نمایان می‌شود و می‌گوید: «قبلا خیلی سخت‌تر بود برایم. اما الان برای آنها همه چیز را گفتم. شکر خدا هر دویشان فهمیده هستند. اوایلش پسرم خیلی دنبال عیبی از من بود اما حالا که همه جریان پدرش را برایش تعریف کرده‌اند و دیده که من برای خوشبختی‌شان به هر دری می‌زنم، دیگر اذیتم نمی‌کند. هر دویشان مهربانند. چند وقت پیش پسرم رفته بود وازلین خریده بود برای دستهایم. می‌گفت قول می‌دهم زود بزرگ شوم و کار می‌کنم. قبل از آن که بیشتر از این دستهایت خراب شوند.»

ناخودآگاه نگاهم می‌رود به سوی دستش. زحمت روی دستهایش را خدشه کشیده است. می‌گویم: «چرا طلاق نگرفتی و شوهر کنی؟» جواب می‌دهد: «از اولی چه دیدم که به دومی پناه ببرم. هیچ کس سراغ من نمی‌آید. همه می‌دانند که شوهرم مرا ول کرده‌ است. هنوز هم بعضی وقت‌ها می‌شنوم که بعضی‌ها پشت سرم می‌گویند معلوم نیست چه کرده که شوهرش از دستش فرار کرده و حتی نمی‌آید بچه‌هایش را ببیند. پیشونی نوشت من این است که هیچ وقت نمی‌توانم شوهر کنم.»

تحسینش می‌کنم که روی پای خود ایستاده، در مورد شغلش می‌گوید: «یک‌سالی با بدبختی سر کردم. دیدم نمی‌شود. شاید من بتوانم اما بچه‌هایم گناه دارند که بخواهند سختی بکشند. دست به زانو گرفتم و شروع کردم به شستن ظرف در رستوران‌ها. نمی‌خواهم بروم پرستار کسی بشوم یا بروم خانه کسی را تمیز کنم و از همه این کارهای شریف کار در رستوران را انتخاب کردم.»

 

**خانم‌ها درخواست مستخدم کنند

رئیس اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران (اسکودا)، می‌گوید: «صورت مسئله این است که وقتی شوهری همسرش را رها کرده و برای مدت نامعلومی غایب شد و تکلیف او را هم تعیین نکرد، مشخص هم نبود که آیا برخواهد گشت یا خیر، زوجه چه باید بکند؟ پاسخ را در بندهایی می‌توان شرح داد. 1) عقد ازدواج علاوه بر مسائل عاطفی و احساسی تعهداتی را بر طرفین بار می‌کند. تعهد زوجه (خانم) طبق ضوابط شرعی صرفا حضور در منزل و تمکین از شوهر است و هیچ تکلیف دیگری ندارد. به عبارت دیگر می‌تواند از شوهر بخواهد که برای انجام امور منزل از هر قبیل مستخدم بگیرد و حتی اجبار به شیر دادن به طفل مشترک ندارد و می‌تواند از شوهر درخواست کند که برای این منظور مرضعه استخدام کند.»

بهمن کشاورز در ادامه می‌افزاید: «متقابلا شوهر مکلف است کلیه هزینه‌های متعارف زندگی زوجه را تامین کند (حتی به نحوی که گفتیم) همچنین مکلف است در موارد معینی حتما به منزل بیاید و نیز در موارد معینی به وظایف زناشویی خود عمل کند.»

رییس اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران (اسکودا)، تاکید می‌کند: «3) در فرضی که مطرح است، یعنی رها کردن خانه و خانواده بدون تعیین تکلیف چند مطلب می‌تواند عنوان شود: الف) نفقه و هزینه زندگی زوجه بر عهده زوج است و اگر ندهد هم از طریق مدنی (حقوقی) و هم از طریق کیفری زن می‌تواند مطالبه کند. این که مرد به شهر دیگری رفته و در آنجا ساکن است مانع طرح شکایت و دعوای زن نیست و اقدامات قضایی به نحو مندرج در قانون تعقیب می‌شود. منظور از اقدام کیفری این است که بابت ندادن نفقه شوهر به تحمل کیفر محکوم خواهد شد. ب) در عین حال مهریه زن همواره قابل مطالبه و وصول است و زوجه می‌تواند از طریق طرح دعوا در دادگاه یا مراجعه به اجرای ثبت آن را مطالبه و با معرفی اموال شوهر وصول کند. اگر این مطالبه از طریق دادگاه صورت گرفته باشد پس از قطعی شدن حکم اگر شوهر پرداخت نکند در خطر بازداشت نیز خواهد بود. پ) ضمنا در صورتی که شوهر 6 ماه یا بیشتر خانه و خانواده را رها کند و نفقه هم ندهد برای زن این حق ایجاد می‌شود که با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کند و نفقه گذشته خود را نیز که پرداخت نشده مطالبه و وصول کند.»

وی در تشریح چهارمین مورد می‌افزاید: «ضمنا توجه شود با اقدام در مورد مطالبه مهریه، امکان ممنوع‌الخروج کردن شوهر نیز وجود دارد.»

بهمن کشاورز می‌گوید: «5) مطالبی که گفته شد مطالبی است که در شرع و قانون در خصوص این موارد پیش‌بینی شده است. در عمل بدیهی است که کمتر خانمی بابت خدماتش در منزل از شوهر خود مطالبه اجرت می‌کند. اما این عدم مطالبه به مفهوم اسقاط این حق نیست. البته این اواخر تفسیری از قانون مدنی ارائه شده مبنی بر این که زن باید عدم تبرع خود را ثابت کند. یعنی ثابت کند که کارهایی که در خانه شوهر انجام داده نمی‌خواسته مجانی انجام دهد. این تفسیر به نظر درست نیست. زیرا اصل عدم تبرع است، بنابراین این شوهر است که باید ثابت کند خانم قصد کار مجانی داشته است.»

وی در پایان تاکید می‌کند: «بدیهی است که اینها که گفتیم در یک زندگی مبتنی بر رفاقت و عشق و تفاهم موجب و موردی پیدا نمی‌کند. این مباحث وقتی مطرح می‌شود که مشکلی پیدا شده باشد. گمان می‌کنم رها کردن زوجه بدون تعیین تکلیف و بدون حمایت مادی و معنوی بزرگ‌ترین و مهم‌ترین حالت بروز اشکال است. البته سوءرفتار شدید، بددهنی و تعرضات جسمانی نیز می‌تواند موجب مطرح شدن مسائل مدنی و کیفری بین طرفین شود. لذا خانم‌ها باید با حقوق خود آشنا باشند.»

 

منبع: سلامت نیوز