عاقبت تلخ گورخواب‌ها
وقتی جایی برای ماندن نداشته باشی سرمای خاک هم گرمت می‌کند اما حالا مدتی است که قبرهای خالی گورستان نصیرآباد با سنگ‌های بتونی پوشیده شده‌اند. تا چشم کار می‌کند، سنگ است و ماسه و حصار.

عاقبت تلخ گورخواب‌ها پس از ۶ماه

دی 95 بود که خبر گورخواب‌ها همه‌جا پیچید. جایی حوالی شهریار، در منطقه‌ای به نام نصیرآبادِ باغستان، گروهی از زنان و مردان بی‌خانمان درگیر اعتیاد، در میان سوز و سرمای زمستان، شب‌ها را در تنها گورستان این منطقه و در میان قبرها می‌گذراندند. مهدی بعد از خروج از کمپ، جایی برای اقامت نداشته و مجددا بی‌خانمان و کارتن‌خواب شده. او و چند نفر دیگر برای مدتی روزها و شب‌ها را در کنار یک انبار یونولیت می‌گذراندند و سوختگی پا هم در سانحه آتش‌سوزی انبار یونولیت ایجاد شده است.

وقتی از روزهای خوابیدن در میان قبرها و مقایسه‌اش با روزهای اخیر می‌پرسیم، زخم پایش را برانداز می‌کند و می‌گوید: «تو قبرستون که بودیم، امن نبود ولی حداقل یه سرپناهی داشتیم اما الان هر شب یه جایی می خوابیم. جاهای دیگه امن نیست.»

فرخنده، آرمان، علی، لیلا و پسر 12 ساله‌اش مهدی، سرمای سخت زمستان را میان همین قبرها سر کردند. گورکن می‌گوید، سوز سرما مثل کارد است که به استخوان می‌رسد. وقتی جایی برای ماندن نداشته باشی سرمای خاک هم گرمت می‌کند اما حالا مدتی است که قبرهای خالی گورستان نصیرآباد با سنگ‌های بتونی پوشیده شده‌اند. تا چشم کار می‌کند، سنگ است و ماسه و حصار. خالی مانده‌اند گورهایی که زمانی جایی برای زیستن بود و نجات. صاحبان آنها، 6 ماه پیش یک‌به‌یک از میان گورها برخاستند و سوژه عکاسان شدند و مقابل لنز دوربین‌ها چنان رقصیدند که گورکن هم جوابشان کرد. «قبرستون قُرق شد. به ما هم گفتن گورخواب... همین و تمام!»

 

گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: isna.ir