رازهای فنی مسابقه ای که به تاریخ پیوست
بازی ایران و استرالیا، مسابقه ای است دارای ارزش های فنی؛ نکاتی که اغلب زیر نگاه حماسی و حسی ما از آن دیدار جا مانده است. سعید الهویی، مربی تیم تراکتورسازی در یادداشتی جذاب این نکات فنی را بررسی می کند.

شیرین‌ترین‌ صعود عمر ما چگونه‌ رقم‌ خورد؟

 ثانیه 40 دیدار ایران برابر استرالیا و موقعیت تک به تک که توسط ویدمار از دست رفت، بیانگر شرایط دیداری بود که در انتها با نتیجه تساوی به پایان رسید و تبدیل به تاریخی ترین تساوی فوتبال ایران شد.تساوی با ارزشی که منجر به صعود به جام جهانی 1998 فرانسه شد ولی آیا می توان این نتیجه را برآمده از شرایط فنی دیدار دانست؟ دلیل بازگشت ایران به بازی چه بود؟ چه تغییری باعث به ثمر رسیدن 2 گل برای ایران شد؟

*ترکیب اولیه دو تیم تری ونبلز، استرالیا را با سیستم 2-4-4 دیاموند چیدمان کرده بود. ولی این سیستم از دقیقه یک این دیدار تبدیل به سیستم تهاجمی و شناور شده بود. مدافعین کناری استرالیا در طول 90 دقیقه، به عنوان وینگرهای کناری انجام وظیفه می کردند و می توان گفت که شعاع حرکتی آنها تنها مناطق یک سوم میانی و تهاجمی را در کانال کناری پوشش می داد. نکته کلیدی استرالیا در شعاع حرکتی هری کیول بود. مهاجم شماره 11 استرالیا با حرکت عرضی به کانال چپ در فاز تهاجمی، از فضای پشت پیستون کناری ایران استفاده می کرد. ویدمار با حرکت به یک خط جلوتر از فضای ایجاد شده توسط کیول استفاده می کرد و استرالیا تبدیل به تیمی با 3 مهاجم می شد. یک مهاجم در گوش چپ و دو مهاجم در داخل باکس. ایران بسیار محتاطانه و با سیستم 2-3-5 چیدمان شده بود. شاید آنچه به عنوان سیستم ایران روی تخته توسط ویرا نوشته شده بود، سیستم 2-5-3 بود ولی فشار تیم استرالیا از دقایق ابتدایی دیدار، ایران را به تیمی با 5 مدافع تبدیل کرده بود و مشکل بزرگ ایران معلول این آرایش بود.

*استراتژی استرالیا هدف استرالیا کاملا مشخص بود: گل می زنیم و به جام جهانی صعود می کنیم. موقعیت تک به تک ثانیه 40 دیدار بیانگر استراتژی کاملا تهاجمی استرالیا بود. سیستم این تیم از 2-4-4 دیاموند به 3-4-1-2 تبدیل می شد و برتری عددی این تیم در کانال کناری منجر به شکل گیری حملات این تیم شده بود. کلیدی ترین بازیکن استرالیا در این دیدار، نه ویدمار و نه کیول بلکه استان لازاریدیس بود. بک چپ استرالیا مانند یک گوش تهاجمی در طول 90 دقیقه، فضای سمت راست ایران را هدف قرار داده بود. نعیم سعداوی نمی توانست در برابر "کشش توپ" مقاومت کند و از فضای خود خارج و از بلوک دفاعی ایران دور می شد و این فضا هدف هری کیول قرار می گرفت. استرالیا 16 ضربه به سمت دروازه ایران شلیک کرد. نکته مهم، منطقه ارسال پاس نهایی است. همانطور که در شماتیک مشخص است، 9 ضربه از پاس هایی که از کانال چپ استرالیا ارسال شده است، شکل گرفته است و این به معنای تمرکز استرالیا بر این منطقه است.

*عکس العمل ایران عکس العمل ایران در برابر فشار استرالیا از کانال راست، تعویض دقیقه 52 منصوریان با شاهرودی است. پیستون چپ از زمین خارج می شد تا مهدوی کیا به سمت چپ منتقل شود و استیلی به عنوان بازوی راست قرار بگیرد. تغییری که عجیب به نظر می رسید. فشار ایران در 15 دقیقه دوم از نیمه دوم دیدار زمانی شکل گرفت که سعداوی از زمین خارج شد و مهدوی کیا به سمت راست بازگشت. اولین حرکت پا به توپ عمقی مهدوی کیا از این منطقه به داخل باکس استرالیا هرچند که منجر به گل نشد ولی "گرا" ی خوبی برای حملات بعدی بود. حمله از عمق و روی زمین. نمی توان انتظار حملات ترکیبی را داشت پس بهترین راه، استفاده از بازیکنانی است که مهارت "حرکت پا توپ" مناسبی داشتند و بهترین فضا، کانال چپ استرالیا بود؛ یعنی فضای پشت لازاریدیس. مدافع کناری چپ استرالیا، در این دیدار عنصر کاملا تهاجمی بود و مهدوی کیا می توانست از این فضا استفاده کند.

*حملات ایران شوت دقیقه 13 نعیم سعداوی از فاصله 30 متری تنها ضربه ای بود که به سمت دروازه استرالیا در نیمه اول دیدار شلیک شده بود؛ ولی در نیمه دوم 3 ضربه به سمت دروازه بوسنیچ بیانگر موفقیت ایران در فاز تهاجمی بود؛ ولی این افزایش در کمیت ضربات معلول چه بود؟ تغییرات سیستمی؟ جواب این سوال خیر است. ایران از ابتدا تا انتها با 5 مدافع، 3 هافبک و دو مهاجم بازی کرد. بدون تغییر. حتی ورود تهامی هم موجب تغییر سیستم نشد بلکه خصوصیات فنی تهامی موجب شد که یکی از "هافبک های بازو" ی ایران به باکس استرالیا نزدیک تر شود. تغییر در چینش بازیکنان؟ مهدوی کیا از بازوی راست به پیستون چپ و سپس به پیستون راست آمد. تنها تغییر مثبت ایران، حضور مهدوی کیا در پیستون راست بود. نکته مهم دیدار، بر هم ریختن تمرکز ذهنی بازیکنان استرالیا پس از گل دوم بود. بازیکنان استرالیا دچار "سرخوشی" از بازی کردن شده بودند. این حس روانی، شاید به یک دونده ماراتن کمک کند که مسیر طولانی را بدون احساس درد بدود ولی برای بازیکن فوتبال موثر نخواهد بود زیرا بازیکن فوتبال باید درد را بفهمد و نسبت به آن عکس العمل مناسب نشان دهد. شاخک های حسی بازیکنان استرالیا از کار افتاده بود و حرکت عمقی مهدوی کیا از کانال راست و از فضای لازاریدیس، زنگ خطری را برای این تیم به صدا در نیاورد تا ونبلز و شاگردانش به دنبال پیروزی پرگل تری باشند و این بر هم خوردن تمرکز تیمی، منجر به دو گل ایران شد.

*دو گل ایران و صعود به جام جهانی 4 ضربه و دو گل در برابر 16 ضربه و دو گل. 50درصد از ضربات ایران به گل تبدیل شد و تنها 12 درصد ضربات استرالیا وارد دروازه ایران شد. 5 سیو خارق العاده از عابدزاده در کنار 2 نجات دروازه توسط پاشازاده و خاکپور، دلایل اصلی آمار عجیب گلزنی استرالیا در این دیدار بود. ولی در دیداری که ایران تنها 7.20 دقیقه از جریان بازی را در اختیار داشت، اشتباهات سرمربی استرالیا که پس از گل دوم، استراتژی تیم خود را تغییر نداد، تاثیرگذارترین تصمیم دیدار بود. مطمئنا ونبلز با تغییر سیستم از 2-4-4 دیاموند به سیستمی عملگرا و تدافعی تر و تعویض بازیکنان تهاجمی با بازیکنانی aggressive و تدافعی تر می توانست جریان دیدار را کنترل کند و پیروزی را برای استرالیا حفظ نماید.

تساوی در دیداری با 48.21 دقیقه مالکیت توپ (69 درصد مالکیت) و 16 ضربه به دروازه حریف (با کیفیت 9 ضربه در چهارچوب) بیانگر اشتباه در کوچینگ حین دیدار است و این شانس بزرگ ایران بود که انگیزه های درونی و بیرونی بازیکنان و مربیان استرالیا در طول دیدار تا حدی افزایش یافت که منجر به اشتباهات رفتاری و تصمیم گیری شد تا ستارگان آن روزگار فوتبال ایران، مجالی برای نشان دادن خود به دست آورند.

*سعید الهویی فوتبال نویس و مربی

 

منبع: ورزش سه