روانشناسی یک خانواده بدبخت در فیلم «من مادر هستم»
اگر بخواهیم از منظر روانی تحلیلی از فیلم داشته باشیم سراسر شخصیت های «من مادر هستم»هیجان مدارند چرا که موضوع این فیلم هم بر اساس هیجانات آنی ساخته شده که جامعه و نهادهای اجتماعی و قضایی نمی خواهد آنها را قبول کند و...

«همه خانواده های خوشبخت به هم شبیه هستند ولی هر خانواده بدبخت، بدبختی خاص خود را دارد.»، این جمله «تولستوی» در ابتدای فیلم نشان از روایتی تلخ و غمگین دارد. و الحق هم نمی توان منکر این قضیه شد که فیلم «من مادر هستم» ساخته «فریدون جیرانی» جدا از حاشیه و جاروجنجال هایی که برای اکرانش به راه انداخته شد، فیلمی تلخ است.

 به هرحال سوژه حاکم بر فیلم در جامعه ما به صورت عینی مشهود است اما ما همیشه درصدد کتمان آن هستیم. در صورتی که هر روزه بسیاری از شخصیت های این فیلم مشابه مراجعان روزانه ما مشاوران هستند. در واقع این فیلم، داستان سه مادر را بازگو می کند. سیمین؛ زنی که می خواسته مادر باشه و بنا به شرایطی که برایش پیش آمده برای همیشه لذت مادر بودن را از دست می دهد. ناهید؛ زنی که به شدت در نقش مادری خود فرورفته است و آوا؛ دختر جوانی که بنا به شرایط تحمیلی باردار می شود و بچه اش را از دست می دهد که این موضوع مسیر زندگی اش را عوض می کند.

 اگر بخواهیم از منظر روانی تحلیلی از فیلم داشته باشیم سراسر شخصیت های «من مادر هستم»هیجان مدارند چرا که موضوع این فیلم هم بر اساس هیجانات آنی ساخته شده که جامعه و نهادهای اجتماعی و قضایی نمی خواهد آنها را قبول کند و عواقبش را بپذیرد. موج های هیجان محوری متاسفانه در بسیاری از مردم ما دیده می شود افرادی که احساسات شان را هدف قرار می دهند و به نتیجه دلخواه شان که نمی رسند هیچ بلکه منتهی به اموری آزار دهنده برایشان می شود و زندگی اطرافیان شان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. تصمیم گیری در اوج احساسات و هیجانات تم مایه اصلی فیلم است همانطور که در جامعه این تصمیم گیری ها به وفور دیده می شود پس جیرانی به ناحق قدم برنداشته است.

 با مرور کوتاهی از فیلم بازخورد این تصمیم گیری ها که مبنای منطقی نداشتند را می بینیم. نادر؛ پدری هیجان محور که دایم در حال فرار از مسایل پیش رویش است و حتی الکلی بودنش نیز ناشی از آن است که نمی خواهد مشکلات و مسایلش را ببیند و به دلیل این حال و هوای هیجانی اش از دوران جوانی تا میانسالی تمام زندگی خود، همسر و دخترش را نابود می کند. سیمین؛ زنی که در ابتدای فیلم با خاص بودنش روبه رو می شویم که در گذشته تلخش (رابطه با نادر) گیر کرده است و بدون آنکه مسایل را حل کند سال های متمادی رابطه نافرجام خود و نادر را به یدک می کشاند و برای آنکه به گفته خودش حقش را-حق مادر بودنش را که به دلیل سقط جنین از دست داده-از نادر بگیرد در یک تصمیم گیری هیجانی و عجولانه زندگی فرزند نادر را از هستی ساقط می کند.

 سعید؛ دوست صمیمی نادر و همسر سیمین، شخصی که وارد حریم خصوصی زندگی نادر می شود و با ازدواج اشتباهش که خالی از عشق بوده به دنبال برطرف کردن نیازهای عاطفی اش است و با آنچه که دم دستش بود (آوا دختر نادر) این خلارا پر می کند و با هیجان محوری دست به تصمیم اشتباهی می زند و به آوا تجاوز می کند. اما ناهید که باید وی را محوری ترین شخصیت داستان بدانیم چرا که هیجان محورترین بازیگر فیلم است و به نوعی عامل اصلی رفتارهای دخترش مبنی بر ترک خانه، شخصی کمال گرا و سختگیر بدون آنکه احساساتش را نشان دهد که فقط دست به رفتارهای تنش زا و هیجانی می زند و سرانجام آوا دختر ناهید و نادر که نقطه بارز هیجانات در خانواده سه نفری است و در تمام سکانس های فیلم اوج هیجانات و احساسات ناپخته اش دیده می شود. زمانی که فرد از منظر روانی سالم باشد و در شرایطی مانند آوا قرار گیرد برای تخلیه هیجانش دست به این کار نمی زند ولی آوا ناسالم ترین رفتار را در پیش گرفت، او سعید را کشت و فدای چهار شخصیت اصلی فیلم شد و جانش را از دست داد.



گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: روزنامه شرق



 مطالب پیشنهادی:
«گلیشفته فراهانی» و «بهروز وثوقی» هم بازی در تئاتر، هم بند در امریکا!
چهره‌هایی که یک عمر ما را خندانده‌اند
تصاویری از «صابر ابر» در نقش یک زن روی صحنه تئاتر
پرتره «دختر چینی» از هر نقاشی دیگری بیشتر کپی شده است!
دزدان میراث پدری‌مان را با عشق نمی‌پذیریم، جناب معاون!!!