خب، یك جراحت عمیق بود. قرار نیست انگشت دستش قطع شود! كریگ هنوز ده انگشتش را دارد...
 

 
تو به چه چیزی می‌توانی اعتماد كنی؟
 مارك فورستر، فیلمساز تحسین‌شده سوئیسی پس از فیلم‌های درام و غیرمتعارف «در جستجوی ناكجاآباد» و «غریبه‌تر از خیال» (كه فیلم‌هایی منتقد پسند بودند)‌ در یك چرخش 180 درجه‌ای به سراغ مجموعه قصه‌های جیمز باندی رفته و بیست و دومین فیلم «مامور 007» به نام «كوانتوم تسكین» را كارگردانی كرده است.
 
پرش از آثار درام اجتماعی به سمت یك اكشن پرخرج و پر سر و صدای سینمایی كه حكم یك مجموعه فیلم دنباله‌دار را دارد تعجب و شگفتی بسیاری را برانگیخته است؛ اما خود فورستر می‌گوید در فیلمش نگاه تازه‌ای به افسانه كاراكتر جمیز باند كرده و اگر سطح ظاهری فیلم یك اكشن بدون توقف است؛ ولی لایه زیرین آن به طرح موضوعی اجتماعی می‌پردازد.
دانیل كریگ انگلیسی‌تبار برای دومین بار (پس از موفقیت كلان كازینو رویال)‌ نقش «مامور 007» را بازی می‌كند.
بزرگ‌ترین چالش شما هنگام كارگردانی جیمز باند جدید چه بود؟
شما كارگردانی یك فیلم جیمزباندی را قبول می‌كنید و مشغول ساخت آن می‌شوید. در طول ساخت حواستان است كه دارید روی فیلمی كار می‌كنید كه قبلا شكل گرفته و برای خودش كارنامه‌ای قدیمی دارد. این فیلم كاراكترها، ماشین‌ها، تاریخ و میلیون‌ها طرفدار خاص خودش را دارد.
كازینو رویال باموفقیت خیلی زیادی روبه‌رو شد و به صورت طبیعی، تماشاگران فیلم‌های جیمزباندی همیشه انتظارات وتوقعات خودشان را داشته‌اند. پس فشار خیلی زیاد و باور نكردنی‌ای روی شما در مقام كارگردان وجود دارد، زیرا مجبورید چیزهای تازه‌ای خلق كنید كه هم تازه باشند و هم به نوعی در دنباله آخرین فیلم اكران شده جیمزباندی حركت كند.
در همان زمان متوجه این مساله هم بودم كه همیشه دوستدار آن فیلم‌های اولی جیمز باندی با بازی شون كانری بوده‌ام. منظورم فیلم‌هایی است كه دهه 60 میلادی ساخته شدند. طراحی صحنه‌ها موقعیت‌های آن فیلم‌ها به عهده كن آدام بود. تصور كلی‌ام این است كه آن فیلم‌ها خیلی جلوتر از زمان خود حركت می‌كردند.
نگاه، حس و طراحی آنها خیلی بهتر و پیشرفته‌تر از بیشتر فیلم‌های آن دوران بود. وقتی كارگردانی كوانتوم تسكین به من پیشنهاد شد، احساس كردم فرصت خیلی خوبی به دست آورده‌ام تا چیزی مجلل و سبك‌گرا خلق كنم كه حال و هوای آن جیمزباندی‌های كلاسیك را حفظ كند و درعین حال برای تماشاگران هم جذاب، سرگرم‌كننده و تماشایی باشد. هدفم این بود كه فیلم چند قدم جلوتر از كازینو رویال حركت كند.

برای این‌كه لحن و زبان كلی كار را حفظ كنید، به تماشا و مطالعه كازینو رویال پرداختید؟
خیر. البته منظورم این است كه فیلم را تماشا كردم، ولی نه برای بررسی آن. نیازمند آن بودم كه فیلم و لحن خاص خودم را خلق كنم. باید لحن خودم را در فیلم جاری و زبان تصویری را به آن منتقل می‌كردم. نمی‌خواستم خودم را به كارهای قبلی محدود كنم، زیرا تصورم این بود كه باید مهر شخصی خودم را بر آن بزنم و فیلم را به شكلی بسازم كه خودم می‌خواهم؛ البته می‌د انستم به كاراكتر اصلی قصه باید وفادار بمانم.
واقعیت این است كه كوانتوم تسكین از آنجایی شروع می‌شود كه كازینو رویال تمام شد. احساس می‌كردم كاراكتر جیمز باند در وضعیت بسیار سخت و دشواری قرار دارد، زیرا او برای اولین بار در كل این مجموعه فیلم، عشق را تجربه كرده و چیز مهمی را از دست داده است. در فیلم تازه باید او را از این وضعیت دشوار بیرون می‌آوردیم و كمك می‌كردیم او از این تجربه و چیزی كه از دست داده رهایی یابد.
حال پرسش این بود كه برای باند از دست دادن یك موجود چه معنی و مفهومی دارد، در حالی كه ماموریت او كشتن آدم‌ها و گرفتن جان آنهاست؟ این مساله از نظر روحی و روانی او را بیشتر از گذشته داوطلب انجام كارهایش می‌كند.
به این ترتیب انجام داوطلبانه كارها به مضمون اصلی فیلم تبدیل می‌شود و قصه را به جایی می‌رساند كه مورد نظر من است، یعنی اعتماد كردن باند به دیگران، اما تو به چه چیزی می‌توانی اعتماد كنی؟ و معنی واقعی اعتماد چیست اگر تو كسی را دوست داشته باشی؟

خبرهایی درباره جراحت دست دانیل كریگ منتشر شد كه جنجال‌برانگیز بود. می‌توانید برای ما بگویید دقیقا چه اتفاقی افتاد؟
خب، یك جراحت عمیق بود. قرار نیست انگشت دستش قطع شود! كریگ هنوز ده انگشتش را دارد. (می‌خندد)‌ نكته‌ای كه خیلی برایم جالب است این كه كوچك‌ترین حركت و كارهای ما، بازتاب وسیعی در رسانه‌های گروهی دارد و آنها منتظرند با استفاده‌ از این خبرها، دست به جنجال‌های زیادی بزنند. این هم از محسنات یك فیلم جیمزباندی است!

بعضی‌ها می‌گفتند تولید این فیلم با نفرین همراه است و كوانتوم تسكین فیلمی نفرین‌ شده است. آیا این جور حر‌ف‌ها برایتان اهمیتی داشته است؟
خیر. به این حرف‌ها اهمیتی نمی‌دهم. واقعیت است كه تولید هر فیلم اكشن و ماجراجویانه‌ای با یكسری حادثه ریز و درشت همراه است و چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد. درباره این فیلم چیزهای زیادی گفته شد. بزرگ‌ترین مشكل و حادثه‌ای كه برای ما در فیلمبرداری به وجود آمد، زخمی شدن یكی از بدلكارهایمان بود، خوشبختانه او هم حالش خوب شده و بیمارستان را ترك كرده است.
دكترها می‌گویند او براحتی راه می‌رود و حرف می‌زند و خیلی زود زندگی طبیعی‌اش را از سر می‌گیرد. اتفاقات كوچك دیگری هم سر صحنه فیلمبردای رخ داد كه طبیعی است. مگر می‌شود در فیلمی كه 90 درصد قصه‌اش درگیری و حادثه و زد و خورد و تعقیب و گریز است، همه چیز به خیر و خوشی بگذرد و حتی از دماغ یك نفر هم خون نیاید؟ به همین دلیل، من خریدار این خبرها و قصه‌های رسانه‌ای نیستم.
فیلم ما یك كار ویژه و سرشار از بدلكاری، اكشن و جلوه‌های ویژه بود و من نسبت به پشت صحنه و كل روند تولید آن نگاه مثبتی دارم.

روحیه و حال و هوای كلی صحنه فیلمبرداری را چگونه توصیف می‌كنید؟ كار در یك محصول پرهزینه چطور بود؟
مثل بقیه كارها بود و تفاوت خیلی زیادی احساس نمی‌كردم. نكته مهم هنگام ساخت یك فیلم جیمزباندی این است كه روحیه شوخ‌طبعی موجود در آن را حفظ كنی. وقتی داری فیلمی جیمزباندی را كارگردانی می‌كنی نمی‌توانی آن را خیلی جدی بگیری و سختگیر باشی.
جوك‌ها و شوخی‌ها بخشی از یك فیلم و صحنه فیلمبرداری آن هستند. می‌دانید فیلمسازی كار سخت، دشوار و حساسی است. اگر بخواهی خودت هم مشكلاتی بر مشكلات بیفزایی، كار خودت را سخت‌تر كرده‌ای. كوانتوم تسكین اولین فیلم بزرگ عامه‌پسند و تجاری من است و كارگردانی آن مثل یك ماراتن بود. باید خودم را با آن همراه می‌كردم و از یك آمادگی كامل ذهنی و بدنی برخوردار می‌بودم. چرا؟ برای این كه یك راهپیمایی طولانی بود.
 
علت انتخاب كوانتوم تسكین برای كار چه بود؟
متوجه منظورتان هستم. فیلم‌های قبلی درام‌هایی اجتماعی بودند كه با مضامین مهم و فراگیر سر و كار دارند. برای خیلی‌ها پذیرش كارگردانی یك فیلم جیمز باندی باعث تعجب بود؛ اما من این فیلم را هم خیلی دور از كارهای دیگرم نمی‌بینم. فقط این بار ظاهر قصه رنگ و لعاب بیشتری دارد و اكشن آن بیشتر است.
در اینجا هم ما با كاراكتری روبه‌رو هستیم كه با مشكلات و چالش‌هایی روبه‌روست و باید بر آنها غلبه كند. در عین حال، می‌خواستم كمی از فیلم‌های قبلی‌ام فاصله بگیرم و كار تازه‌ای انجام دهم كه پیش از این نكرده‌ام. به یك زنگ تفریح یا تنفس تازه احتیاج داشتم.

كریستوفر نولان با «شوالیه تاریكی» تصویر تازه‌ای از بتمن ارائه كرد. آیا جیمز باند شما هم حال و هوای تازه‌ای دارد و تصویر دیگری از او خلق كرده است؟
هر كاراكتری باید متناسب با شرایط روز حركت كند و خودش را با این شرایط وفق بدهد. جیمز باند هم جدای از این قضیه نیست و نمی‌شود او را به شكلی به تصویر كشید كه 30 سال قبل مورد استفاده قرار می‌گرفت. از سوی دیگر، هر فیلمسازی سعی می‌كند دیدگاه شخصی خودش را از كاراكترها ارائه كند.
جیمز باند كوانتوم تسكین ضمن این كه همان «مامور 007» همیشگی است، اما در عین حال آن جیمز باندی است كه من در نظر دارم و دلم می‌خواست روی پرده سینما به تصویر كشیده شود. باند در فیلم جدید با یك سری چالش درونی روبه‌روست كه در فیلم‌های قبلی‌اش نداشته‌ایم.
قصه فیلم كمی سیاه‌تر از قسمت‌های قبلی مجموعه است و اكشن و ماجراجویی سطح ظاهری قصه، در خدمت بیان برخی حرف‌های جدی‌تر است. این حرف‌های جدی‌تر در لایه زیرین ماجرا حضور دارند و براحتی خودشان را به نمایش نمی‌گذارند. بتمنی را كه نولان در شوالیه تاریكی ارائه كرد،خیلی دوست‌ دارم.
او قصه كمیك استریپی بتمن را وارد مرحله و دنیای تازه‌ای كرد و به این ماجراجویی اكشن رنگ و بوی تازه‌ای داد. می‌توان گفت من هم در كوانتوم تسكین تا حدودی به دنبال چنین رویكردی بودم و امیدوارم تماشاگران معمولی و طرفداران جیمز باند از آن استقبال كنند.
 
تهیه‌كنندگان فیلم نسبت به این مساله واكنشی نشان ندادند؟
نسبت به تغییرات قصه مشكلی نداشتند و آن را مثبت ارزیابی كردند. خود آنها هم می‌خواستند جیمز باند جدید حرف‌‌های تازه‌ای برای گفتن داشته باشد و وارد فضای تازه‌ای شود. اصلا فكر می‌كنم دعوت من برای كارگردانی فیلم به همین دلیل بود كه تغییراتی عمده در حال و هوا و فضای مجموعه فیلم جیمزبانی ایجاد شود، وگرنه فیلمسازان اكشن‌ساز زیادی بودند كه می توانستند بهتر از من یك جیمزباند اكشنی بسازند.
 
شما یك فیلمساز مستقل هستید. آیا در كارتان دخالتی هم می‌كردند؟
دخالت خیر، ولی بخت و تبادل نظر داشتیم. به هر حال نباید این واقعیت را نادیده گرفت كه آنها  بیش از 40 سال است كه دارند این مجموعه فیلم را تهیه و تولید می‌كنند و اشراف كلی نسبت به همه مسائل آن دارند. این تاریخچه به من كمك می‌كرد تا بتوانم كارم را بهتر انجام دهم. از سوی دیگر، بحث‌های اصلی هنگام نگارش فیلمنامه صورت گرفته بود و زمان تولید، تقریبا همه ما دید روشنی نسبت به این كه كار قرار است چگونه باشد داشتیم.

آیا جیمزباند بعدی را هم شما كارگردانی خواهید كرد؟
فعلا كه اصلا بحث تولید قسمت تازه‌ای از این فیلم نیست. همه منتظر اكران عمومی فیلم و نوع واكنش تماشاگران نسبت به آن هستند. این واكنش به مقدرا زیادی تكلیف همه را روشن و خط مشی آینده و فیلم بعدی جیمزباندرا مشخص می‌كند. این موضوع هم تا زودتر از 5 ماه دیگر معلوم نمی‌شود.
 
بعضی‌ها می‌گویند كوانتوم تسكین ركورد فروش فیلم‌های جیمزباندی را خواهد شكست.
این جور مسائل برایم اهمیتی ندارد و فروش گیشه دغدغه ذهنی‌ام نیست. وقتی فیلمی می‌سازم، تمام توجهم به این است كه یك كار خوب و درست ارائه كنم. برایم ساخت فیلم خوب مهم است و نه فروش بالای آن.
 
ولی شما كه وارد این حیطه فیلمسازی شده‌اید، نمی‌توانید نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشید.
قصد ندارم به یك فیلمساز تجاری تبدیل بشوم و كوانتوم تسكین را هم علی‌رغم جیمزباندی بودنش یك كار تجاری نمی‌دانم. فیلم را كه ببینید متوجه حرفم خواهید شد.
 
كار با دانیل كریگ چگونه بود؟ او زودتر از شما به پروژه فیلم‌های جیمزباندی پیوست.
دانیل، بازیگری منضبط و بااخلاق است و این به ریشه‌های تئاتری‌اش برمی‌گردد. سر صحنه اصلا حال و هوای یك سوپراستار را ندارد و دقیقا به حرف‌های كارگردان گوش می‌دهد. خود او هم از تغییر و تحولات كاراكتر جیمزباند و قصه راضی بود و عقیده داشت وقت آن رسیده كه این كاراكتر دوباره نو شود و كمك و همراهی زیادی كرد تا این اتفاق بیفتد. هم صحنه‌های معمولی و هم صحنه‌‌های اكشن را خیلی خوب بازی كرد.
 
سر صحنه در ارتباط با كاراكتری كه بازی می‌كرد، پیشنهادهایی هم می‌داد؟
نه خیلی زیاد. فیلمنامه دقیقا معلوم كرده بود او چه كار باید بكند. كمك او این بود كه صحنه‌های حسی و درونی را خیلی خوب درآورد. شاید جیمزباندهای قبلی نمی‌توانستند این كار را بخوبی او انجام دهند. جیمزباندهای پیشین بیشتر اسلحه‌كش‌های خوبی بودند و فقط مجوز قتل داشتند.
به نوعی می‌توان گفت شخصیت‌هایی تك‌بعدی و كلیشه‌ای بودند؛ ولی جیمزباند جدید،‌ موجودی با یكسری چالش‌هاست و به بازیگری نیاز داشت كه بتواند از عهده اجرای حس دراماتیك و درونی قصه و كاراكتر اصلی آن برآید.

پس از پایان فیلمبرداری، او را دیده‌اید؟
یكی دو بار. یك بار هم زمان تدوین به دیدنم آمد. هم او گرفتار است و هم من. در این شهر شلوغ، فرصت زیادی برای دیدارها نیست؛ ولی از احوال هم باخبریم.
 
شنیده‌ایم به تهیه‌كنندگان فیلم گفته خیلی دوست دارد كارگردان جمیزباند بعدی هم شما باشید.
لطف دارد. صحنه فیلمبرداری فیلم با وجود تمام مشكلاتی كه وجود داشت، خیلی خوب و لذت‌بخش بود. همه افراد كارشان را خوب و درست انجام می‌دادند و برای همین بین گروه درگیری و اختلاف وجود نداشت. وجود چنین شرایطی باعث شد همه در آخرین روز فیلمبرداری آرزو كنیم هنگام تولید قسمت بعدی، همین گروه فیلم را بسازد.

حادثه‌پردازی بدون توقف‌

«كوانتوم تسكین» پرسروصداترین فیلم فصل پاییز امسال سینماست كه پیش‌بینی می‌شود نمایش عمومی آن با موفقیت زیادی همراه باشد.
نكته جالب درباره این اكشن ماجراجویانه كه بدون توقف در حال خلق حادثه و هیجان است، نام كسی است كه آن را كارگردانی كرده است. مارك فورستر كه سال 1969 در آلمان به دنیا آمد، بیشتر به عنوان یك فیلمساز مستقل شناخته می‌شود. او كه تا به حال 7 فیلم سینمایی ساخته، كار فیلمسازی را از سال 1995 شروع كرد، ولی با سومین فیلمش Monstersbala  در سال 2001 بود كه به كارگردانی سرشناس تبدیل شد.
این درام تلخ اجتماعی، اسكار بهترین بازیگر زن را برای هالی بری سیاهپوست به ارمغان آورد. فورستر كه در كشور سوئیس بزرگ شده، خودش را بیشتر یك سوئیسی می‌داند و به جیمز باند جدید سینما، حال و هوایی اروپایی داده است و باید دید كوانتوم تسكین او می‌تواند در محافل رسانه‌ای بحث اسكاری شدن آن را مطرح كند یا خیر. پس از «شوالیه تاریكی» (قسمت جدید مجموعه فیلم بتمن)‌ حالا نوبت این فیلم جیمز باندی است كه خودش را به آكادمی اسكار تحمیل كند.
جدیدترین قسمت فیلم جیمز باندی سینما، ماجراجویی‌های مامور 007 را از آنجا دنبال می‌كند كه «كازینو رویال» تمام شد. باند پس از آن كه از سوی وسپر  زنی كه به او دل بسته بود  مورد خیانت قرار می‌گیرد، تصمیم می‌گیرد ماموریت بعدی‌اش را به تنهایی انجام دهد و همكاری در این ارتباط نداشته باشد. او كه می‌خواهد حقیقت را در مورد اتفاقاتی كه در قسمت قبلی فیلم رخ داده كشف كند، با همراهی رئیس خود، «ام» از آقای وایت بازجوی می‌كند.
آقای وایت پرده از تشكیلاتی برمی‌دارد كه از و سپر حق‌السكوت می‌گرفت. این تشكیلات، خطرناك‌تر و پیچیده‌تر از آن چیزی است كه هر كسی می‌تواند تصورش را بكند. همكاران باند یك حساب ویژه بانكی برای او در هاوایی باز می‌كنند و باند به هاوایی سفر می‌كند تا مظنون اصلی را كه یك خائن خودی است، بیابد.
در آنجا باند با كامیل آشنا می‌شود كه برای خودش یك دنیای رویایی دارد. كامیل مستقیم باند را نزد دومینیك گرین می‌برد كه تاجری بی‌رحم است و گفته می‌شود با تشكیلات مرموزی كه باند در جستجوی آن است (و كوانتوم نام دارد)‌ ارتباط دارد.
باند در جریان ماموریت خود سر از مكان‌هایی در استرالیا، ایتالیا و آفریقای جنوبی درمی‌آورد و موفق به كشف این نكته می‌شود كه گرین در تلاش است كنترل یكی از مهم‌ترین نیروهای طبیعی را به دست بیاورد. برای همین، او به دنبال امضای قراردادی با ژنرال تبعیدی مدرادو است.
گرین می‌خواهد از ثروت و امكانات مدرادو استفاده كند و در عوض به او قول می‌دهد حكومت وی را در یكی از كشورهای آمریكای لاتین احیا كند. در عین حال گرین می‌تواند از خاك این كشور برای اجرای مقاصد پلید خود استفاده كند.
باند در هنگامه‌ای از جنایت، خیانت، دوز و كلك و عدم اعتماد، نبرد خود را شروع می‌كند تا به حقیقت دست یابد. هر چه او به آدمی كه مسوول خیانت و سپر و مرگ اوست نزدیك‌تر می‌شود، احساس می‌كند دست‌هایی در كار است تا نگذارد وی به هدف خود برسد.
كار پیش‌تولید كوانتوم تسكین قبل از شروع فیلمبرداری كازینورویال (2006) آغاز شد و این نشان می‌دهد فیلم اهمیت خیلی زیادی برای تهیه‌كنندگانش دارد. دانیل كریگ كه از طرفداران سبك كارگردانی مارك فورستر است، او را برای كارگردانی فیلم به تهیه‌كنندگان معرفی و پیشنهاد كرد. فورستر می‌گوید با پیشنهاد كریگ، بشدت شگفت‌زده شد زیرا در دوران كودكی و نوجوانی هیچ‌وقت از طرفداران فیلم‌های جمیزباند نبوده است ولی پس از تماشای كازینورویال پیشنهاد كارگردانی قسمت بعدی را می پذیرد ، چرا كه احساس می‌كند كاراكتر «مامور 007» معقول‌تر و منطقی‌تر به تصویر كشیده شده و دیگر در آن خبری از دروغ‌پردازی‌های شاخدار نیست! دانیل‌كریگ هم كارش در كوانتوم تسكین را در مقایسه با جیمزباند قبلی، خیلی مشكل‌تر ارزیابی می‌كند و عقیده دارد كازینورویال مثل هواخوری در یك پارك بوده است.
وی برای قسمت جدید مجبور شد چند ماه به تمرین‌های سخت و شدید ورزشی  مثل مشت‌زنی، دو، اتومبیلرانی و حتی شنا ‌ بپردازد. اگر چه صحنه‌های بسیار مشكل را یك بدلكار بازی می‌كرد، ولی با این حال او 3 بار سر صحنه فیلمبرداری زخمی شد. سازندگان فیلم می‌گویند بجز نام فیلم، هیچ چیز دیگر آن از قصه كوتاه یان فلمینگ (خالق قصه‌های جیمزباند) گرفته نشده است.
بجز جیمزباند، هیچ‌یك از كاراكترهای اصلی و فرعی آن قصه در فیلمنامه نسخه سینمایی حضور ندارند. در عین حال، خط اصلی قصه فیلم را اصلا نمی‌شود یك قصه جاسوسی ارزیابی كرد، بجز این‌كه كاراكتر اصلی آن راهی یك ماموریت می‌شود. پس از «جاسوسی كه دوستم داشت» (1977) این دومین اثر جیمزباندی تاریخ سینماست كه قصه‌ای غیرجاسوسی دارد.
همزمان با اكران عمومی فیلم در آگوست امسال، تمام 9 قصه كوتاه جیمزباندی یان فلمینگ به صورت یك كتاب و با عنوان «كوانتوم تسكین: قصه‌های كوتاه جیمزباندی» منتشر خواهد شد. اكران عمومی فیلم همزمان با 100 سالگی تولد یان فلمینگ است.
خالق جیمزباند، كوانتوم تسكین را سال 1959 نوشت، مارك فورستر می‌خواست برخی سكانس‌های اكشن فیلم را در كوه‌های آلپ سوئیس فیلمبرداری كند، یعنی جایی كه بزرگ شده و علاقه خاصی به آن دارد؛ اما به دلیل سرمای زیاد آلپ این اتفاق عملی نشد. گفته می‌شود پیش از فورستر قرار بود، راجر میچر انگلیسی فیلم را كارگردانی كند اما وقتی كه وی متوجه می‌شود باید چند ماه پردردسر فیلمبرداری را در چند كشور مختلف جهان داشته باشد، انصراف خود را اعلام می‌كند و می‌گوید دكترها او را از تنش و هیجان زیاد و سفرهای طولانی منع كرده‌اند! این در حالی بود كه به گفته وی، تهیه‌كنندگان هنوز فیلمنامه فیلم را نیز كامل نكرده بودند و می‌خواستند هر چه سریع‌تر كلید فیلمبرداری آن را بزنند.
 
 
 
گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
www.seemorgh.com/culture
برچسب ها: