برای ما ایرانی‌ها كه فقط نتوانسته بودیم 7 دقیقه كلیپ از این فیلم را ببینیم، این انتظار بیشتر طول كشید. تا این كه 2 هفته بعد سی‌دی رنگ و رو رفته و پرده‌ای‌اش یافت شد، اما آن انتظار...
 


 نگاهی به «قتل موجه» با بازی رابرت دنیرو و آل‌پاچینو
 هر تماشاگری كه شیفته سینما شده باشد ، فارغ از هر فرهنگی، یكی یا 2 نفر از بازیگران و حتی كارگردان‌های سینما را برای خودش كنار می‌گذارد و در سراسر زندگی‌اش حواسش به كارنامه سینمایی و هنری او هست حتی اگر هر چند سال یكبار بتواند از سینماگر محبوبش فیلمی ببیند.
 
حساب كار اما برای بعضی از غول‌ها جداگانه است. بویژه بازیگرانی كه حالا سن و سالی را هم از سر گذرانیده‌اند و در این برهوت پیدا نشدن بازیگر خاص و اسطوره و همچنین مرخص شدن پیرمردهای این گروه، هر كاری از آنها می‌تواند یك سوپرایز عظیم باشد.
رابرت دنیرو و آل‌پاچینو هم برای تماشاگر ایرانی جماعت و هم برای علاقه‌مند به سینما در قطب جنوب، كاراكترهای خاص هستند و وقتی قرار است آنها در كنار هم در فیلمی بازی كنند، آن وقت است كه دیگر انتظار كشیدن‌ها لذت دارد؛ در «مخمصه» ساخته مایكل مان آنها چند دقیقه با هم دیالوگ داشتند و در صحنه آخر فیلم هم كه در تاریكی محض نمای فرودگاه، دنیرو در بغل پاچینو جان داد و همه‌چیز رفت پی كارش.
اما در قتل موجه درست از 10 ماه پیش كه خبرهای پیش تولید فیلم منتشر می‌شد، تمام تماشاگران شیفته سینما لحظه‌شماری كردند تا این فیلم صحیح و سلامت به روز افتتاحیه‌اش در 12 سپتامبر برسد. 12 سپتامبری كه متاسفانه با یك واحد كم كردن به 11 سپتامبر دیگر تبدیل شد و همه را غرق در تعجب و نگرانی كرد.
برای ما ایرانی‌ها كه فقط نتوانسته بودیم 7 دقیقه كلیپ از این فیلم را ببینیم، این انتظار بیشتر طول كشید. تا این كه 2 هفته بعد سی‌دی رنگ و رو رفته و پرده‌ای‌اش یافت شد، اما آن انتظار لذت‌بخش ده‌ماهه و این انتظار دردمند 2 هفته‌ای از زمین تا آسمان تفاوت داشت. و علت همان 7 دقیقه كلیپ لاكردار و دقیقا 49 عكس فیلم بود.
7 دقیقه‌ای كه می‌دیدیم اما خودمان را به ندیدن می‌زدیم كه ای بابا این كلیپ‌ها نمی‌تواند اصل قضیه و كنه كار (!) را نشان دهد. باید خود فیلم بیاید. چرا كه در همان كلیپ‌های یاهو و یوتیوب تصاویر بدجوری توی ذوق می‌زد. فیلم كه آمد، حقیقت را عیان كرد.
آل پاچینو و رابرت دنیروی محبوب ما، چنان تكیده و كسالت‌آور بودندكه گویی همین الان از پای دستگاه دیالیز برخاسته‌اند. فضا و بستر داستان هم كه از این وقایع بدتر بود. هرچند از ابتدا كه معلوم شد جان آونت كله خراب قرار است قتل موجه را بسازد، آه از نهاد همه برخاسته بود.
به 6 ماه پیش برگردید و فیلم متوسط و درجه 2 «88 دقیقه» را به یاد بیاورید. فیلمی كه آونت كارگردانی كرد و فقط بازی آل پاچینو را داشت. فیلمی كه بیشتر به یك تله‌فیلم یا سیاه‌مشق دانشجویی شباهت داشت نه یك كار حرفه‌ای!
با همه این تفاسیر، قتل موجه آرزوهای میلیون‌ها نفر را بر باد داد. همه آنهایی كه سال‌های سال صبر كردند، ابر و ماه و مه وخورشید و فلك دست به كار شوند تا فیلمنامه‌ای زاده شود و این 2 كاراكتر شهیر در آن همبازی شوند. دست بر قضا در یك نكته اخبار پیش‌تولید فیلم بدجوری ما را قلقلك داد و آن هم این كه اعلام شده بود قتل موجه (Righteous Kill) درباره‌ 2 پلیس پیشكسوت نیویوركی است.
همین كه فهمیدیم كاراكترهایمان قرار است در قالب این نقش فرو بروند سر از پا نشناختیم، چرا كه آرشیو ذهنی و قلبی‌مان سرشار از سكانس‌هایی بود كه این دو دست بر قضا در همین نوع كاراكترها عالی كار كرده بودند.
به هر حال این آرزوها برباد رفت ولی آیا چیزی جایگزین آن می‌شود؟ مثلا منتظر باشیم جك نیكلسون با رابرت دنیرو یا آل پاچینو در یك فیلم به كارگردانی مارتین اسكورسیزی بازی كنند؟ جان آونت متوسط اوضاع ذهنی تماشاگران كلان سینما را به باد داد.
او می‌رود و یك فیلم زیر متوسط دیگر می‌سازد. اما ما چه باید بكنیم؟ واقعا فیلمی می‌تواند خاطره تلخ قتل موجه را از ذهن‌مان پاك كند؟ خاطره‌ای كه احتمالا به میلیون‌ها تماشاگر عادی و البته شیفته سینما لطمه وارد كرده است؟

تیر خلاص به تماشاگر

2 بازرس باسابقه‌ پلیس نیویورك كه هر دو دارای سوابق درخشان و امتیازات فراوانی هستند با این چالش رودررو می‌شوند كه به هر حال زمان اعطای درجه پلیس پیشكسوت! به آنها رسیده است.
این عنوان مختص كارآگاهان ارشد و زبده دپارتمان پلیس نیویورك است كه به مرز بازنشستگی نائل آمدند و عنوانی است كه هر پلیسی آرزوی دریافت آن را دارد، اما 2 بازرس فیلم «قتل موجه»‌، «ترك» و «روستر» اصلا به این عنوان فكر نمی‌كنند كه هنوز خود را فرز و دست به اسلحه می‌دانند تا جایی كه از اصلی‌ترین آیتم‌های روزانه آنها مسابقه دادن، پلیس‌های جوان‌تر و سر كار گذاشتن آنهاست.
با این حال ترك (با بازی رابرت دنیرو) و روستر (با بازی آل پاچینو) در گذر این سال‌ها زندگی پلیسی، جدای این‌كه از موفقیت‌های خود شادمان نیستند؛ مدام به شیوه كار سیستم قضایی نیویورك اعتراض دارند و این اعتراض‌ها كار را تا آنجا می‌كشاند كه ترك در بسیاری از دعاوی و حتی در صحن دادگاه با جنایتكاران و مفسدانی كه با لابی‌‌بازی و خرید قاضی و رشوه دادن به سیستم از گناه صددرصد كرده‌شان تبرئه می‌شوند، درگیری‌های اساسی پیدا می‌كند.
در ایامی كه این نوع درگیری‌ها توسط ترك اعمال می‌شود، چندین و چند جنازه هم روی دست دپارتمان پلیس نیویورك باقی می‌ماند؛ جنازه‌هایی كه تمام آنان با شیوه‌های خاص خود از چنگ عدالت فرار كرده بودند. شیوه كشته شدن آنها این ظن را در پلیس نیویورك تقویت می‌كند كه یك قاتل زنجیره‌ای خود دست به كار شده و تصمیم به اجرای عدالت گرفته است.
این گونه است كه روستر و ترك مامور رسیدگی به این پرونده می‌شوند تا سرنخ‌هایی از این ماجرا به دست بیاورند. در گیرودار این پرونده، روستر درمی‌یابد همكارش یعنی كارآگاه ارشد پلیس نیویورك ترك، همان قاتل زنجیره‌ای است و وقتی مساله را به او می‌گوید، ترك با ادله‌های فراوان سعی دارد به او بفهماند وقتی یك متجاوز به كودكان و زنان و یك قاتل در سیستم قضایی نیویورك به خاطر نفوذ و ثروت تبرئه می‌شود، چگونه می‌توان ساكت ماند.
بظاهر قتل موجه قرار بوده یك فیلم پلیسی - جنایی یا یك تریلر پلیسی - معمایی از آب درآید، چرا كه در ذات فیلم‌های پلیسی و در قواعد این ژانر، تماشاگر یا می‌داند قاتل كیست و از انگیزه‌اش بی‌خبر است یا این كه می‌تواند انگیزه را حدس بزند، اما برای یافتن قاتل مجبور است به حدس و گمان متوسل شود.
خب، بامزه اینجاست كه در قتل موجه تماشاگر هم می‌فهمد قاتل كارآگاه ترك است و هم این كه از انگیزه او مطلع می‌شود. پس چه دلیلی دارد كه دیگر فیلم را دنبال كند؟
طی حدود 4 هفته‌ای كه از اكران این فیلم‌ می‌گذرد، استقبال از فیلم نشان‌دهنده همه چیز است. اگر قتل موجه  (Righteous kill)  طی این مدت حدود 40 میلیون دلار فروخته فقط و فقط به خاطر اسم رابرت دنیرو و آل پاچینو بوده است.
فیلم در افتتاحیه‌اش به زحمت 12 میلیون دلار فروخت، در حالی كه در گروه اكران درجه A قرار داشت و در 12 سپتامبر 2008 در نزدیك به 3500 سالن نمایش داده شد. وقتی فیلمی با بودجه 60 میلیون دلاری و بدون صحنه‌های اكشن در هفته اول 12 میلیون دلار می‌فروشد یعنی این كه باخته و اگر این رقم اكنون 3 برابر شده به خاطر تماشاگرانی است كه به خاطر شیفتگی‌شان در سالن حاضر شده‌اند.
فقط تصور كنید به جای پاچینو و دنیرو 2 نفر دیگر در این فیلم حضور می‌یافتند. لازم به توضیح نیست كه آن وقت چند نفر به دیدن قتل موجه می‌رفتند.
به هر حال آرزوهایمان درباره این كه آنها را در یك فیلم خاص و عالی ببینیم نقش بر آب شد، اما مهم این است كه آنها هنوز زنده هستند و فیلم هم ساخته می‌شود. پس چاره‌ای نداریم جز این كه باز هم صبر كنیم.
 
 
 
 
مطالب مرتبط:
جرج بوش فرومى‌ريزد!! 
 عاشق جنایتكارها هستم!
 سعی كنید آلیس بلانش را فراموش كنید!
نقدی بر فیلم هاليوودى «تندر گرمسیری»
نقش‌هایی كه دنیا را تكان دادند!
 
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: جام جم آنلاین