حنا، دختری در مزرعه را یادتان هست؟ کاری که ستاره اسکندری انجام می‌دهد، دقیقا ًهمان کاری است که حنا در تیتراژ کارتونش می‌کرد...
  
بعضی ستاره‌ها دستی هم بر طراحی لباس دارند
شاید حق با آن‌ها باشد؛ بالاخره بازیگرند و باید از اسم، نام و نان دیگری هم برای خودشان دست و پا کنند. اما اگر پای حرفشان بنشینید، خیلی‌هایشان به شما خواهند گفت که این کارها جزء«‌هابی»‌هایشان_سرگرمی‌_به حساب می‌آید و الا وقت برای سر خاراندن ندارند. طراحی لباس، یکی از شاخه‌هایی است که خیلی از خانم‌های بازیگر به سمتش می‌روند. بالاخره از آن حوزه‌هایی است که درو پیکر ندارد و کافی است لباسی را طراحی کنی که 5 نفر بگویند قشنگ است تا دیگر قرار نباشد حرفی از تخصص به میان بیابد.

سفیر بوتیک‌ها

مهتاب کرامتی چندین و چند سال است که کار طراحی لباس را دنبال می‌کند اما معلوم نیست بشود اسمش را طراحی گذاشت. اولین طراحی‌های او در نمایش‌های خانگی مشتری‌های خاص را داشت تا این که در کنار یکی از دوستانش کار طراحی لباس را به شکل جدی تر دنبال کرد و بعد هم شد طراح لباس یکی از معروف ترین تولیدی‌های لباس زنانه در ایران، سفیر صلح در ایران، برای این که بتواند طراحی‌های بهتری داشته باشد. مدام مجلات مد دنیا را دنبال می‌کند و به قول خودش سعی دارد مد جهانی را با فرهنگ و سنت ایرانی تلفیق کند. او برای این که سلیقه مشتری‌هایش را بسنجد، یک نمونه از طراحی‌هایش را در فروشگاه می‌گذارد تا اگر طرفدار پیدا کرد به تولید انبوه برسد. 

ستاره اسکندری

 به افتخار دختری در مزرعه
در طراحی‌های ستاره اسکندری، از اول با خودش است تا گرفتن پول مشتری‌ها. حنا، دختری در مزرعه را یادتان هست؟ کاری که ستاره اسکندری انجام می‌دهد، دقیقا ًهمان کاری است که حنا در تیتراژ کارتونش می‌کرد، یک دستگاه چله کشی، متر متر نخ‌های ابریشم رنگ وارنگ و پارچه‌های ظریفی که با طرح جاجیم بافته می‌شوند، و بعد هم با طراحی ساده ای تبدیل به مانتو، پانچو یا سارافون می‌شوند. در اصل کاری که اسکندری می‌کند، از ابتدا تا انتها با خودش است؛ هر چند در کنار گروه «تار اول» که همگی بچه‌های تئاتر هستند، به نتیجه خوبی رسیده اند. در اصل کار ستاره اسکندری، طراحی لباس نیست بلکه او طراحی پارچه می‌کند، آن هم پارچه‌هایی که کاملا ً ایرانی هستند. کار طراحی لباسی هم که قرار است با این پارچه‌ها دوخته شود، با بقیه بچه‌های گروه است. البته به دلیل این که برای دوخته شدن هر متر پارچه جاجیم؛ یک هفته وقت می‌گذراند، طراحی‌ها هم بیشتر به سمت لباس‌هایی با پرتی کمتر پارچه می‌روند. ستاره اسکندری و خواهرش معتقدند هنرپیشه بهتر است هنر و مهارت دیگری هم داشته باشد تا بتواند به جنگ نبود امنیت کاری در حوزه بازیگری برود ولی آن‌ها کپی‌برداری را جزو این هنرها نمی‌دانند. پارچه بافی‌های ستاره اسکندری، پایبندی اش به این قضیه را نشان می‌دهد.

 بهاره افشاری

شغل چندم؟
نام بهاره افشاری را در بخش نقاشی هم دیدید. خودش در مصاحبه‌هایش گفته که قبل از این که سر از بازیگری و «او یک فرشته بود» در بیاورد، طراحی لباس می‌کرده. یک مزون جمع و جور داشته و لباس‌های رنگ و وارنگی طراحی می‌کرده است. البته لباس‌هایش آن قدر اجق وجق هستند که خودش اذعان کند که حاضر نیست آن‌ها را بپوشد.
استفاده از تضاد رنگی زیاد، متفاوت بودن نافرم و قیمت بالای لباس‌ها، از ویژگی اصلی کارهای اوست. خودش هم ماجرا را این طوری توجیه می‌کند که از هر لباسی تنها یکی طراحی می‌کند و به هر حال مشتری، پول تک بودن ظاهرش را می‌دهد.
حالا بماند که این قیمت 2 سال پیش برای هر دست لباس بالای 150 هزارتومان آب می‌خورد. به هر حال اسم بهاره افشاری هم باید قیمتی داشته باشد.
از طرف دیگر بارها گفته که با برندهای مطرحی قراردادهای کلفتی بسته که برایشان لباس طراحی کند اما هیچ وقت اسمی‌ از آن برندها نبرده است. بهاره افشاری این روزها در مطبوعات هم دستی به قلم می‌برد و در حوزه مد، مطالبی که باز هم به نظر دست اول نمی‌رسند.
از طرف دیگر همین چند ماه پیش، نمایشگاه نقاشی اش را هم برپا کرد تا از قافله هنر عقب نماند. در هر حال به نظر می‌رسد که بازیگری، شغل دوم و بلکه چندم افشاری است؛ هرچند او در زمینه مشاوره لباس، خیلی بهتر از طراحی عمل می‌کند.

هدیه تهرانی

 این سفید لعنتی
آخرین فیلمی ‌که از هدیه تهرانی اکران شد، «چهارشنبه سوری» بود؛ همان فیلمی ‌که برای بازی در نقش اول زن فیلم، سیمرغ بلورین جشنواره فجر را هم از آن خود کرد. اما بعد از آن، هدیه تهرانی به یکباره ناپدید شد و فیلم‌های در نوبت اکرانش هم همچنان در باقالی‌ها سیر می‌کنند. به جای آن هدیه تهرانی این روزها سعی کرده به شکل دیگری به سینما و تئاتر نزدیک شود و «هم طراحی لباس در این حوزه است. همین چند وقت پیش بود که تئاتر «یرما» به کارگردانی رضا گوران، روی صحنه رفت و البته به دلیل اسم هدیه تهرانی در مقام طراح صحنه و لباس و بازی بازیگر جوان پسندی مثل مهدی پاکدل، با استقبال خوبی روبرو شد. اما اولین تجربه تهرانی به عنوان طراح لباس و صحنه، تجربه چندان موفقی به نظر نمی‌رسید. البته اگر در سالن می‌نشستید و تئاتر را می‌دید، اصلا ً این موضوع به چشمتان نمی‌آمد چون لباس‌ها و صحنه در اجرا خیلی خوب از آب در امده بود. اما کافی بود عکس‌های تئاتر را به یکی دوتا از طراحان معروف صحنه و لباس، نشان بدهید تا بلافاصله به شما بگویند که چنین طراحی‌ای، به چشمشان آشنا می‌آید. اگر هم دلتان رضا نمی‌داد، می‌توانستید یک جستو جوی ناقابل در گوگل با کلید واژه «یرما» بکنید تا بفهمید که اجراهای مختلف این نمایشنامه لورکا در شهرهای اروپا، سرو شکلی بسیار شبیه به این طراحی صحنه و لباس دارد. هر چند تلفیق حجاب کامل در این طراحی‌ها، کاری بود که تهرانی خیلی خوب از عهده اش برآمده بود اما به عنوان تجربه اول کمی‌خرده شیشه داشت. از ما گفتن بود.
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع:مجله همشهری جوان/ شماره 198
بازنشر اختصاصی سیمرغ