این بخشهای مسابقهای شامل جام جهاننما (مسابقه بینالمللی)، در جستوجوی حقیقت (سینمای معناگرا) و جلوهگاه شرق (سینمای آسیا) میشد. دو بخش جشنواره جشنوارهها و نمایش های ویژه هم تعدادی از محصولات جدید سینمای جهان را- كه در جشنوارههای مختلف بینالمللی با موفقیتهایی روبهرو شده اند- به نمایش گذاشتند. هفت فیلم ایرانی هم در سه بخش مختلف مسابقهای بینالمللی، با بقیه محصولات خارجی برای به دست آوردن سیمرغهای بلورین به رقابت برخاستند. گزارش زیر در باره فیلمها، در حال و هوای هفته اول جشنواره است.
پاسخ زود هنگام
مژده شمسایی و بهرام بیضایی در پشت صحنه«وقتی همه خوابیم»/ عكس: علی زارع
اتفاق خودش نمی افتد
حتی صنعت سینما هم وقتی قرار باشد در فیلمی از بهرام بیضایی به تصویر كشیده شود، حال و هوای خاصی خواهد داشت و مثل آن چیزی نیست كه معمولاً در فیلمهای دیگر میبینیم. بیضایی در این فیلم یك بار دیگر تسلط خود را بر دوربین، فضاسازی، گفتوگوها (دیالوگها) و شخصیتپردازی نشان میدهد. نگاه او به دنیای سینما و پشت پرده آن، نگاه خاص همیشگی او به محیط دنیای پیرامونش است.بیضایی سال قبل قرار بود «اتفاق خودش نمی افتد» را بسازد كه قصه آن هم درباره سینما بود. اما این فیلم جلوی دوربین نرفت و بیضایی فیلم نامه اش را منتشر كرد. «سگكشی» آخرین فیلم بیضایی حدود هشت سال قبل به نمایش عمومی درآمد و وقتی همه خوابیم نشان میدهد كه ارزشش را داشت كه این همه سال، منتظر فیلم تازهای از این هنرمند با تجربه باشیم.
مرا به خانهام ببر
«یاریك» محصول سینمای روسیه كه به صورت مشترك توسط «سسیل هنری» و« آلكساندر لازلو» كارگردانی شده، یك كار متوسط است كه بدون دلیل قصهاش را كش میدهد.
یاریك
یاریك» فیلمی درباره كودكان است كه مخاطبان آن بزرگسالان هستند.خط اصلی فیلم در باره كودكان روسی است كه گم و ناپدید میشوند و هیچكس اطلاعی از سرنوشت آنها پیدا نمی كند (قصه فیلم میگوید یاریك شخصیت كودك قصه به خارج از كشور قاچاق میشود، تا اعضای بدنش به فروش برسد) اما فیلم این نكته را در پنج دقیقه پایانی خود مطرح میكند. جالب است كه اكثر بازیگران بزرگ فیلم مصنوعی بازی میكنند و فقط بازیگر كودك نقش یاریك است كه بازی طبیعی دارد.
كاپیتان چهطوری؟
آدم از سینمای كشور اردن انتظار یك فیلم گرم و صمیمی را ندارد. اما «كاپیتان ابورائد» از ما میخواهد در تصمیم خود تجدید نظر كنیم. این فیلم هم مثل یاریك محصول سینمای كودك و نوجوان است و قصه دوستی یك پیرمرد با گروهی از بچههای یك محل را به زبانی شیرین تعریف میكند. خیلی از حالتها و صحنههای فیلم شبیه حال و هوای مردمان كشور خودمان است و كارگردان در تعریف یك قصه ساده، با موفقیت عمل میكند.
سفر به مشهد
«هر شب تنهایی» ، سومین قسمت از سهگانه رسول صدر عاملی است كه با مضمون مشهد و زیارت ساخته شده است. این بار یك زوج جوان راهی مشهد میشوند. زن (با بازی لیلا حاتمی) بیمار است و به همین دلیل درگیری ذهنی شدیدی با خودش دارد. مهمترین عاملی كه باعث بازگشت او به زندگی و كسب امید میشود، دخترك گمشدهای است كه به زبانی بیگانه حرف میزند و زن هیچ یك از حرفهای او را نمیفهمد. نمك فیلم هم همین دخترك سیاه چهره است. صدرعاملی در فیلم تازهاش، از دیالوگ استفاده خیلی زیادی كرده است و تكگوییهای درونی زن جوان، سوار بر قصه فیلم و تصویرهای آن است.
خونخوار دوست داشتنی!
همه ما از دوران كودكی شنیدهایم و خواندهایم كه چنگیزخان مغول، دیكتاتوری مستبد بود كه با تجاوز به كشورهای همسایه، به قتل و غارت پرداخت. حتی وقتی میخواهیم از بدذاتی و درنده خوبی كسی صحبت كنیم، او را با چنگیز مقایسه میكنیم. این حس را به جز ما، مردم كشورهایی مثل چین و هند هم دارند، زیرا چنگیز به این كشورها هم حمله كرد. اما «مغول» محصول روسیه، قزاقستان و آلمان- كه سال قبل یكی از پنج نامزد اصلی دریافت اسكار بهترین فیلم خارجی سال هم شد- چنگیز مغول را مردی مهربان، دوست داشتنی و عاقل نشان میدهد كه دشمنان ستمگری داشت، ولی در همه حال به فكر خوشبختی مردم سرزمینش بود. «مغول» خیلی خوش ساخت است و چشماندازهای زیبای مغولستان را به شكلی جذاب در معرض دید بینندگان خود قرار میدهد. این فیلم، ثابت كننده آن حرف قدیمی است كه میگوید: «سینما میتواند بهترین دروغها را به شكلی طبیعی و واقعی به نمایش بگذارد.» نكته اصلی این است كه فیلمساز، فیلم خود را با چه دیدگاهی میسازد.
این قصه درباره چیه؟
لیلا حاتمی و حامد بهداد در« هر شب تنهایی» - عكس : مقداد شمس الواعظین
چشم در برابر چشم
سینمای آمریكا در طول چند سال گذشته تعدادی از فیلمهای ترسناك ژاپنی و آسیایی را- كه به دلیل قصههایش در گونه (ژانر) سینمای معناگرا قرار میگیرند- دوبارهسازی كرده است. در بین آنها «حلقه» موفقترین كار بوده است. با وجود ناموفق بودن بقیه این فیلمها، هنوز هم فیلمسازان آمریكایی، مشتاق دوبارهسازی این محصولات ژاپنی هستند. چشم، هم یكی از آنهاست كه صحنه به صحنه از روی نسخه آسیایی بازسازی شده است. قصه فیلم درباره زن نابینایی است كه پس از بینا شدن، حالا چیزهایی را هم میبیند كه نباید ببیند. تماشاگرانی كه پیگیر این نوع فیلمهای «ماورایی»بوده اند (منظور روح سرگردانی است كه پس از مرگ، زمین را رها نمیكند و میخواهد در باره یك اتفاق شوم هشدار بدهد) از همان ابتدای فیلم، میتوانند بقیهاش را حدس بزنند. با این حال، فیلم در اواخر خود یك صحنه بسیار زیبای انفجاری دارد كه خیلی هم خوب كار شده است. برای كسانی كه شاهد تماشای این فیلم بودهاند، دیدن این صحنه، غافلگیری خوبی است.
چی، چی و چی؟!
سینمای كره جنوبی در سالهای اخیر موفقیتهای خوبی در زمینههای مختلف داشته و هنرمندان آن در گونه (ژانر)های مختلف سینمایی، كارهای خوب و قابل دفاعی ارائه كردهاند. خوب، بد و عجیب، سال گذشته میلادی پرفروشترین فیلم سال كره جنوبی شد و نشان میدهد هنرمندان كرهای، توان خوبی برای كار در گونههای مختلف سینمایی دارند. منتقدان، این فیلم را با موفقترین محصول دو سال قبل سینمای كره به نام «میزبان» مقایسه میكنند كه در گوئه فیلمهای هیولایی و فاجعهای ساخته شد و موفقیت خیلی زیادی كسب كرد.
سرما و خلوتی سینماها؟
جشنواره در پنج روز اول خود خیلی شلوغ نبود و به جز یكی دو فیلم، تماشاگران میتوانستند به راحتی با خرید بلیت از گیشه نمایش، به تماشای فیلمها بنشینند. مهمترین دلیل این امر را میتوان به نمایش فیلمهای بخش بینالمللی در پنج روز اول جشنواره مربوط كرد. از یك سو، در جشنواره فجر همیشه اشتیاق بیشتری برای تماشای فیلمهای ایرانی وجود دارد و از سوی دیگر، میتوان چنین گفت كه تعداد زیادی از فیلمهای خارجی جشنواره قبل از این توسط علاقهمندان و پیگیران سینما، روی« دیویدی» دیده شده است. خیلیها میگویند از امروز، سینماهای نمایش دهنده فیلمها پر از تماشاچی خواهد شد.تماشاگران سینما میخواهند ببینند هنرمندان ایرانی برای سال جدید چه كردهاند.