جوان خوش چهره‌ای که در «قرمز» فریدون جیرانی آن چنان به چشم آمد که خیلی‌ها با اطمینان می‌گفتند او تبدیل به ستاره جوانی می‌شود که سینمایمان کم دارد. پیش بینی‌ها درست از آب در آمدند و حالا...

محمدرضا فروتن امسال با 5 فیلم، پرکارترین بازیگر مرد جشنواره بیست و هفتم است. او می‌گوید برایش مهم نیست که دوره ستاره بودنش تمام شود.
در جشنواره هفدهم فیلم فجر _درست 10 سال پیش _سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در دست جوان خوش چهره‌ای بود که می‌گفتند کشف کیومرث پور احمد است در سریال تلویزیونی «سرنخ»؛ جوان خوش چهره‌ای که در «قرمز» فریدون جیرانی آن چنان به چشم آمد که خیلی‌ها با اطمینان می‌گفتند او تبدیل به ستاره جوانی می‌شود که سینمایمان کم دارد. پیش بینی‌ها درست از آب در آمدند و حالا بعد از 10 سال از گرفتن اولین سیمرغ، محمدرضا فروتن در آستانه 4 سالگی هنوز هم ستاره جوان سینماست؛ ستاره‌ای که گرچه رقیب‌هایی پیدا کرده، گرچه میان 37 تجربه بازیگری‌اش، در کنار انتخاب‌های خیلی خوب و خوب، انتخاب‌های خیلی بد هم داشته اما هنوز هم خیلی‌ها منتظرند که او یکی از سیمرغ‌های جشنواره بیست و هفتم را به خانه ببرد.
می‌خواستیم با پرفروش ترین بازیگر مرد اکران‌های سال پیش، از احتمال‌های سیمرغ گرفتن حرف بزنیم و از فیلم‌هایی که امسال در جشنواره دارد اما راضی نشد و تاکید کرد که تا بعد از جشنواره و دیده شدن فیلم‌ها حرفی نمی‌زند. با محمدرضا فروتن درباره جریان بازیگری‌اش تا امروز حرف زدیم و نبز سینمای مورد علاقه اش. حرف‌های مفصل‌تر می‌ماند برای بعد از دیده شدن نقش‌های جدید فروتن در 5 فیلم جدیدش؛ «شبانه روز»، «پستچی سه بار در نمی‌زند»، «پای پیاده»، «میزاک» و «عیار 14» که همگی در بخش مسابقه حضور دارند.

در عکس‌هایی که این روزها از فیلم‌های جدیدتان می‌بینیم، محمد رضا فروتن، چهره همیشگی را ندارد؛ گریم‌هایش متفاوت و سنگین است. چطور شد تصمیم گرفتید از چهره همیشگی فروتن بگذرید و نقش‌هایی با گریم‌های متفاوت را قبول کنید؟
قبل از فیلم‌های جدیدم بیشتر براین مساله تکیه داشتم که از درون تغییر کنم. قبل از دعوت دنبال این مساله بودم که رفتار بیرونی‌ام تحت تاثیر رفتار درونی‌ام باشد. معتقد نبودم بازیگری که قرار است بازیگر خوبی باشد حتما ًباید بر گریم تکیه کند؛ تا این که بازی در «دعوت» پیشنهاد شد و نقش، نقش خوبی بود و دوستش داشتم. گریم خیلی خوب بود و باعث شد بیشتر برای اجرای نقش مشتاق شوم. «دعوت» تجربه خوبی بود تا از گریم‌های مختلف استقبال کنم. شاید بشود گفت این دوره، دوره جدیدی در کارنامه بازیگری من است؛ دوره ای که بعد از 14 سال حضور در سینما تصمیم گرفتم بازی در نقش‌هایی با گریم‌های متفاوت و مختلف را بپذیرم.

یعنی دلیل اصلی تان برای پذیرفتن این نقش‌ها فقط خاص بودن گریم‌ها بوده؟

به هر حال برای پذیرفتن هر کاری و برای بازی کردن در هر نقشی، یک دلیل عاشقانه نیاز است. آن دلیل عاشقانه می‌تواند ویژگی‌های نقش از جمله گریم، فیلمنامه، کارگردان یا گروه عوامل باشد. البته دلیل اصلی مطمئنا ًمضمون کار است؛ مضمونی که اجرای آن دغدغه ام باشد. اگر نقشی این ویژگی را داشته باشد و در عین حال گریم متفاوت و مناسبی هم داشته باشد، آن را می‌پذیرم.

برای گریم‌های نقش‌هایی که پذیرفته اید، خودتان هم نظری داشته اید؟ مثلا ًدر «پستچی سه بار در نمی‌زند» که گریمتان خیلی خاص است.
خوشبختانه در تمام فیلم‌هایی که گریم‌های ویژه داشتند با گریمور‌های خوبی همکار بودم؛ به خصوص در «پستچی ...» که طراحی گریم آقای ملکان آن قدر خوب بود که احتیاج به نظری نداشت. خیلی خوشحالم که یک گریمور جوان و حرفه ای در این حرفه حضور دارد.

وقتی به فهرست فیلم‌هایی که سال قبل در جشنواره داشتید و فیلم‌های امسالتان نگاه می‌کنیم، به یک نتیجه می‌رسیم؛ این که محمد رضا فروتن همان طور که خودش می‌گوید وارد یک دوران جدید از بازیگری‌اش شده؛ دورانی که به نظر می‌رسد از بازی در فیلم‌های خاص فاصله گرفته و در فیلم‌های پر مخاطب تر بازی می‌کند.

از موقعی که من بازیگری را شروع کردم، سینمایی که دوست داشتم در آن فعالیت کنم، فیلمهایی بودند که بیشتر در دسته سینمای خاص تر قرار می‌گرفتند؛ سینمایی که قبلا  ًاسم خاصی نداشت و چند سالی است کلمه مثلا ً «معناگرا» را به بخشی از آن اطلاق می‌کنند. اما اگر بخواهیم پیچیده‌اش نکنیم و نخواهیم بگوییم سینمای معناگرا، قطعا ً من بازی در فیلم‌هایی را د.ست دارم که به هر جهت معنی دارند و انسان احساس می‌کند که روح تماشاگر به نوعی از تماشای آن‌ها لذت می‌برد و بینش و تفکر او تحت تاثیر قرار می‌گیرد. این فیلم‌ها را بیشتر از فیلم‌هایی که هیجانات و احساسات سطحی و خیلی دم دستی را دستمایه قرار می‌دهند، دوست داشتم و دارم. دوست داشتم خودم را در آن سینما هم جا بیندازم. از شروع کارم تا حالا سعی کرده ام کم کم جایی برای خودم در این نوع سینما باز کنم، با فیلم‌هایی مثل «زیر پوست شهر»، «شب یلدا» یا «رقص با رویا»‌ی محمود کلاری؛ منتها کسانی که بنیانگذار این سینما بودند معمولا ً از نابازیگر استفاده می‌کردند. خیلی خیلی سخت بود که یک بازیگر در قالب ستاره بخواهد خودش را در این نوع سینما جا بیندازد. یادم می‌آید بحث‌های غریبی از زمان فیلم «قرمز» با فریدون جیرانی داشتم. من دوست داشتم به شدت متفاوت کار کنم؛ متفاوت به این معنی که نقش‌های متفاوت بازی کنم چون الان متفاوت کار کردن معنای متفاوتی پیدا کرده؛ تبدیل به اصلی شده برای این که بازیگران قدرت نمایی کنند و بگویند ما می‌توانیم و قادریم که متفاوت کار کنیم. اما من به عنوان کسی که شغل بازیگری را انتخاب کرده بودم و دغدغه‌های بازیگری داشتم، فکر می‌کردم بازیگری یعنی این که کسی را که نیستی بازی کنی و برای تحقق این کار از وجود خودت کمک بگیری. در واقع از نظر من، بازیگری یعنی به قلمرویی پا می‌گذاری که دیگر خودت حضور نداری و باید در آن قلمرو یک خود دیگر را بسازی.

اما خیلی‌ها به این نوع سینما انتقاد می‌کنند و معتقدند یک ستاره نباید در این سینما حضور داشته باشد.
بله، مخالفت‌هایی می‌شد و می‌گفتند امکان ندارد. هنوز هم خیلی‌ها فکر می‌کنند که این فیلم اصلا ً جوابگوی مخاطب نیستند. حتی متأسفانه در مطلبی از مجله فیلم خواندم که «باغ‌های کندلوس» و «به آهستگی» حتی با حضور ستاره‌ها در گیشه فروش نکرد و شکست خورد. این نظر خیلی برای من عجیب است. چون بارها در مطبوعات بحث شده که این فیلم‌ها در سینماهای محدودی اکران می‌شوند، چنین فیلم‌هایی پخش وسیعی ندارند و معمولا ً در یک، 2 یا 3 سینما و در زمان محدودی اکران می‌شوند. فیلم‌های «به آهستگی»، «شاه خاموش» و حتی «باغ‌های کندلوس» نسبت به آن حجم سینماها و نسبت به زمانی که داشتند، فروش فوق العاده‌ای کردند و استقبال خوبی از این فیلم‌ها شده بود. مثلا ً «وقتی همه خواب بودند» فقط 2 هفته در سینما قدس اکران شد که من همین جا از صاحب این سینما به خاطر چنین کاری تشکر می‌کنم.

 یعنی شما معتقدید به این نوع فیلم و این نوع سینما بی توجهی می‌شود؟

اصلا ً نمی‌دانم چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد. الأن به جایی رسیده‌ایم که همه می‌دانند وقتی که فیلمی‌ برای گیشه ساخته می‌شود، دیگر گیشه ندارد. الأن همه می‌دانند که فیلم‌هایی از جنسی دیگر، با مردم ارتباط وسیع برقرار می‌کنند. اما این فیلم‌های خاص باید حمایت شوند و ذهن تماشاگر را برای دیدن چنین فیلم‌هایی تربیت کنیم.

نوشته مجله فیلم و بی توجهی صاحبان سینما به اکران فیلم‌های خاص، شما را دل شکسته کرد؟
بله؛ چون ماهایی که در فیلم‌هایی که به اصطلاح خاص فعالیت می‌کنیم، دوست داریم و تمام سعی‌مان را می‌کنیم که این سینما را که پر از ظرافت، زیبایی و قشنگی است برای مردم جا بیندازیم. یک عده آدم‌هایی که اهل تفکر، وسواس وزیبایی دور هم جمع شده اند تا این موضوع تحقق یابد.
البته این را هم تأکید کنم، من همه این نوع فیلم‌ها و فیلم سازها را تأیید نمی‌کنم؛ یعنی می‌دانم که گروه محدودی از کسانی که در این نوع سینما فعالیت می‌کنند اورجینال و اصلی هستند و مابقی اکثر دغدغه جشنواره و فستیوال‌های خارجی را دارند.
 
 محمدرضا فروتن سوپراستار سینمای این مملکت بوده و فیلم‌های پرفروش و حتی شکست خورده هم در کارنامه اش داشته است. فکر نمی‌کردید حضور مداوم شما در فیلم‌های دور از جریان اصلی سینما و دیده نشدن آنها باعث می‌شد از سینما اوت شوید؟
من 14 سال است که دارم کار می‌کنم، افت و خیزهای خودم را هم در این سینما داشته ام. من دوست دارم راه خودم را بروم. ببینید، اصلا ً مهم نیست که چنین فیلم‌هایی چقدر پر فروشند؛ مهم این است که از این سینما حمایت کنیم، از سینمایی که به زیبااندیشی، به نکات جزئی‌تر و ظرافت‌هایی در زندگی، بیشتر توجه می‌کند.

یعنی محمدرضا فروتن دوست ندارد در پر فروش ترین فیلم‌های سال بازی کند، گیشه داشته باشد؟

اگر فیلم خوبی بازی کنم که گیشه داشته باشد و پر فروش شود آن هم برایم افتخار است و لذت می‌برم اما اگر در فیلمی ‌بازی کنم که پر فروش شود و خوب نباشد، ابدا ً به آن افتخار نمی‌کنم. من آن قدری که الأن به فیلم «شب یلدا» افتخار می‌کنم با همان فروش 100 میلیونی‌اش، به فیلم «مجردها» که 400 میلیون فروخته افتخار نمی‌کنم و در مقابل در فلیم‌هایی مثل «دعوت» بازی کرده ام که در دوره اکرانش پرفروشترین فیلم آن دوره شد؛ «دعوت»، هم فلیمی ‌گیشه ای نبود و هم من چهره متفاوت و گریم سنگینی داشتم.
من در آن مسیری که دوست داشتم جلو رفتم. آن سال‌هایی که فیلم‌هایی مثل «قرمز»، «شب یلدا» و «زیر پوست شهر» ساخته شدند، سال‌های واقعا ً طلایی‌ای بودند. فیلم‌های بی نظیری در آن سال‌ها ساخته شدند که به نظر من کلا ً متفاوت بودند و در سینمای ما تکرار نشدند؛ مثل سال‌هایی که شاید «پرده آخر» ساخته شد، «‌هامون» ساخته شد. من هم در یک سال‌هایی «قرمز»، «دو زن»، «شب یلدا»، «زیر پوست شهر» و ... را بازی کردم که البته زمان هم مشمول حالشان شده و الأن ارزششان به چشم می‌آید. زمانی که «زیر پوست شهر» اکران شد خیلی‌ها از کنارش می‌گذشتند، خیلی‌ها هم این فلیم را دوست نداشتند ولی به مرور «زیر پوست شهر» گفت آقا، من فیلم خوبی‌ام!

یعنی می‌خواهید بگویید فارغ از فیلم‌هایی که پر فروش شدند و تماشاگر از آنها استقبال کرد، فیلم‌های خاصتان هم بعدا ً فهمیده می‌شوند؟
بله، من می‌دانم که «به آهستگی» و «وقتی همه خواب بودند» فیلم‌هایی هستند که بعدا ً با مردم ارتباط برقرار می‌کنند.

البته شما قبل از دوره جدید پرفروش شدن فیلم‌هایتان، تجربه قرمز را هم داشتید. قرمز در زمان خودش پرفروش‌ترین فیلم شد و گیشه را تسخیر کرد.
بله؛ آن زمان برای اتفاقی که برای قرمز افتاد، خوشحال بودم و حتی خود آقای جیرانی هم در تمام این سال‌ها سعی کرده شبیه آن را بسازد که نشده. آن موقع وقت ساختن قرمز بود و بعد از آن هر چه ساخته شد، تکرار و فتوکپی قرمز بود؛ آن هم کپی‌های بی رنگ و رو. به هرحال برای اتفاق‌هایی که آن سال‌ها با فیلم قرمز برایم افتاد، خوشحال بودم و خوشحالم که این فیلم را در کارنامه ام دارم. هنوز هم قرمز را خیلی دوست دارم و برایم بسیار جذاب است. اما بگویید چند فیلم در حد قرمز ساخته شده که بتواند برای زمانی طولانی جایش را در دل مردم باز کند؟ فکر می‌کنم در سال‌های اخیر فقط «آتش بس» و «اخراجی‌ها» بودند.

به نظر شما آتش بس فیلم خوبی بود؟
من آتش بس را دوست داشتم.

پشیمان نشدید که آن را از دست دادید؟
نه. وقتی فیلم را دیدم آن قدر بازی آقای گلزار را دوست داشتم که گفتم چقدر خوب که گلزار آن را بازی کرد.

یعنی اصلا ً به خاطر از دست دادن نقش اصلی آتش بس حسرت نخورید؟

نه، برای چی؟! مگر بازیگری و سینما و ... چیست که حسرت از دست دادن یک فیلم را بخورم؟! البته گاهی هم دوست دارم با کارگردانی کار کنم که تا به حال با او کار نکرده ام یا در فیلم خوبی حضور داشته باشم اما وقتی این فرصت پیش نیاید، اصلا ً متأسف نمی‌شوم.
همیشه فکر می‌کنم راه‌های درست و موفقیت‌ها و اتفاق‌های خوب نیستند که آدم را به راه و جای درست هدایت می‌کنند یا باعث رشد و پیشرفت می‌شوند بلکه گاهی اوقات، درهای بسته، اتفاقات بد و ناخوشایند، افتادن‌ها و ... هستند که باعث رشد و پیشرفت ما می‌شوند. خیلی چیزهای دیگر مهم تر از بازیگری وجود دارد. این درست است که من با بازیگری عشق می‌کنم ولی خیلی چیزهای مهم‌تری هم در زندگی وجود دارد که خانواده‌ام، زندگی شخصی‌ام، دوستانم از آن جمله هستند.

یعنی اگر همین امروز بگویند «آقای محمدرضا فروتن، دیگر بازیگری نکن»، با آن کنار می‌آیید؟
واقعا ً بله. البته اگر مجبورم کنند، دوست ندارم ولی اگر به خاطر قضا و قدر و این جور چیزها باشد، با آن کنار می‌آیم.

مریض نمی‌شوی؟

اگر مجبورم کنند چرا. مطمئنا ً هیچ کس چیزی را که پشت آن زور و جبر باشد، دوست ندارد. بازیگری برای من لذت بخش است و باعث شده با مردم ارتباط خوبی داشته باشم. اصلا ً شهرتم را دوست دارم.

یعنی بازیگر مردمی‌ای هستید؟

اصلا ً نمی‌خواهم بگویم مردمی ‌هستم یا نیستم. از شعار دادن بدم می‌آید. با این حرف‌ها ما فقط دنبال وجهه برای خودمان می‌گردیم. باید از خودمان بپرسیم من از چه چیزی لذت می‌برم؟ من از این که با مردم ارتباط عاشقانه، دوستانه و محبت آمیز دارم واقعا ً لذت می‌برم. هر لحظا احیا می‌شوم. شغلم را دوست دارم. راهی را که خدا برایم تعیین کرده دوست دارم. تا اینجا هم لذت برده‌ام و اصلا ً برای همین بازیگری را دوست دارم. بازیگری حسن‌های خودش را داشته و برایم خیلی خوب بوده اما زیاد هم فرقی نمی‌کند که سر این فیلم یا آن فیلم باشم یا نباشم.

 اگر دوره محمدرضا فروتن تمام شود ... .

به هر حال می‌شود.

 افسرده نمی‌شوید؟

این اتفاق که دوره محمدرضا فروتن تمام شود، می‌افتد. آدمی ‌که مرگ را باور دارد و می‌داند که یک روز می‌میرد، به اینکه دوره اش در سینما تمام شود، توجه نمی‌کند.

اگر کسی یا کسان دیگری سوپراستار سینما شوند چطور؟

این قانونش است، باید این طور باشد.

حسادت نمی‌کنید؟

نه، چرا حسادت کنم؟ گفتم که قانونش همین است، باید همین طور باشد. فقط امیدوارم همه کسانی که در این جایگاه حضور دارند برای ذهن و وقت تماشاگر احترام قائل شوند، فارغ از این دغدغه که قرار است بزرگ شوند.
ولی انتهای همه این حرف‌ها این است که همه ما نقش خودمان را در زندگی بازی می‌کنیم. دوره من هم قطعا ً یک روزی به پایان خواهد رسید. خوشحال می‌شوم که بتوانم در در این عمر کوتاه، عشق بدهم، عشق بگیرم و از این چیزهایی که شما می‌گویی، فارغ شوم؛ از این برتری طلبی‌هایی که اسمش را حسادت می‌گذارید و گاهی به قیمت خالی کردن زیر پای 4 نفر دیگر و خود را بالا کشیدن تمام می‌شود، فاصله بگیرم. خوشبختانه همیشه به کارم فکر کرده‌ام و همیشه در مصاحبه‌هایم گفته‌ام که با خودم مسابقه داشته‌ام نه با کسی دیگر.

این برداشت درست است که محمدرضا فروتن دوست دارد در هر فیلمی ‌بازی می‌کند، محور فیلم باشد؛ مثلا ً اگر در فیلم «بازنده» نقش کسی را که کشته شد به او می‌دادند، قبول نمی‌کرد؟

آن نقش را به من پیشنهاد دادند و من نتوانستم به سازندگان فیلم بگویم تو را به خدا نقش دوم را به من بدهید! ولی سر فیلم‌های دیگر مثلا ً «دو زن» این طور نبود؛ در واقع محور فیلم، خانم «نیکی کریمی» بود ... .

اگر محور فیلم مرد بود ... .

من حدود 10 دقیقه تا یک ربع بازی داشتم و نقش آقای «آتیلا پسیانی» محوری‌تر از من بود. در فیلم «شاه خاموش»، آقای نصیریان که مستوفی الممالک را بازی می‌کردند در واقع نقش اصلی را بر عهده داشتند. در فیلم «هشت پا» و «ملاقات با طوطی» ( که 2 فیلمی ‌هستند که خود من اصلا ً دوستشان ندارم) هم نقش محوری نداشتم.
اینها سندهایی‌اند که حافظه ام یاری می‌کند در جواب سؤالتان بگویم. اگر نقش کوتاهی پیشنهاد شود که جذبم کند قبول می‌کنم؛ مثل «دو زن». حتی در فیلم «اعتراض» قرار بود نقش آقای پارسا پیروزفر را بازی کنم اما آقای کیمیایی اصرار داشتند که من نقش رضا را بر عهده بگیرم.

با همه نقش‌های متفاوتی که بازی کرده اید، نقشی هست که آرزو داشته باشید آن را بازی کنید؟

بله، دوست دارم در فیلمنامه «مقصد» نوشته بهرام بیضایی، نقش راننده را بازی کنم. البته هنوز ساخته نشده.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 200
 بازنشر اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
فروتن هنجار شکن چگونه به اوج رسید؟+تصویر
مرور کارنامه بازيگرى محمدرضا فروتن به بهانه نقش جديدش
سوپراستارهای فیلم شبانه‌روز!