گاف ها و بی‎ادبی های اکبر عبدی روی آنتن زنده!
چرا اکبر عبدی با وجود رفتار و ادبیات نامتعارفش همچنان اجازه حضور در برنامه های زنده را دارد، دسته گل های آقای کمدین روی آنتن زنده را مرور کردیم تا بیشتر به عمق اتفاق پی ببرید.

دسته گل های اکبر عبدی

«بی ادبی اکبر عبدی در برنامه زنده»، «کلیپ صحبت های خنده دار اکبر عبدی در تلویزیون»، «کلیپ منشوری حرف های اکبر عبدی به اعراب»، «خاطره جنجالی و بی ادبانه اکبر عبدی از مکه» و... اینها چندتایی از تیترهای ریز و درشتی بودند که جزء پرکلیک ترین لینک های این روزهای فضای مجازی شدند؛ لینک صحبت هایی که اکبر عبدی در ویژه برنامه عید غدیر شبکه سه و روی آنتن زنده تلویزیون به زبان آورد، اما این اولین بار نیست که آقای کمدین، چنین شاهکارهایی خلق می کند، او پیش از این هم چند باری در برنامه های مختلف تلویزیونی حاشیه ساز شده و با تمام حرف و حدیث های پیش آمده، هم چنان جزء کسانی است که برای ویژه برنامه ها و جُنگ های مختلف در صدر جدول مهمانان قرار دارد.

چیزی که مورد عجیب عبدی را جالب تر می کند، رفتار یک بام و دو هوای سیاست صدا و سیماست. مسوولان رسانه ملی پیش از این نشان داده اند که با سوتی دهندگان در برنامه های تلویزیونی برخوردهای سختی می کنند و در خوشبینانه ترین حالت، آنها را از حضور در برنامه های زنده منع می کنند، اما در خصوص اکبر عبدی با وجود اشتباهات فاحش و حرف های حاشیه ای فراوانی که به زبان رانده، هیچ برخوردی رخ نداده و اکبر آقا همچنان مرد اول حواشی برنامه زنده است.

در اینجا چند تا از بزرگ ترین اشتباهات اکبر عبدی در برنامه های زنده را با هم مرور می کنیم؛ اشتباهاتی که هر کس دیگری مرتکب شده بود، بدون شک تا سال ها باید برای حضور در یک برنامه زنده انتظار می کشید.

برنامه پارک ملت - اسفند 90

گیردادن به شریفی نیا

مجری برنامه: محمدرضا شهیدی فر

ماجرا چی بود: استارت درافشانی های اکبر عبدی از این برنامه خورد؛ وقتی که به همراه مادرش مهمان برنامه شهیدی فر بود. آن شب اکبرآقا از هر دری سخنی گفت، اما قسمت شاهکار برنامه بخشی بود که صحبت به سه گانه اخراجی ها رسید. در همین جا اکبرآقای سر درددل و گلایه اش باز شد و بحث را به ده نمکی و شریفی نیا کشاند: «مجموع دستمزدم از سه گانه اخراجی ها حدودا 200 میلیون تومان شد، بنا بود اگر فروش فیلم بیش از 2 میلیارد تومان باشد، ما هم در سود شریک شویم، اما به راحتی زیر قول و قرار خود زدند. آقای شریفی نیا را در جشنواره دیدم و یقه اش را گرفتم که چه شد آن همه قول و قرار؟ اما باز هم به نتیجه ای نرسیدیم.»

اکبرآقا در دقایقی از برنامه به قدری عصبانی بود که کلا یادش رفت در برنامه زنده نشسته و زمانی که شهیدی فر بحث را به طرف محمدرضا شریفی نیا برد، ناگهان با لحنی گلایه آلود گفت: «شریفی نیا؟؟؟ بره گم شه...» البته شهیدی فر وارد معرکه شد و عبدی را آرام کرد.

برنامه هفت- اسفند 90

مثلث های عشقی

مجری برنامه: فریدون جیرانی

ماجرا چی بود: استاد پس از حضورش در پارک ملت، خیلی سر زبان ها افتاد و فیلم صحبت هایش بارها دست به دست شد. اکبرآقا در برنامه هفت هم پاتک های ریز و درشتی به ده نمکی و شریفی نیا زد، اما بخش حاشیه ای حرف هایش انتقاد از فیلم های سینمای خودمان بود: «یک مدت قصه هایمان شده بود، یک مثلث. دو تا خانم خوشگل و یک آقای نسبتا خوشگل یا دو آقای خوشگل و یک خانم نسبتا قشنگ. اینها تازه ازدواج کرده بودند، بعد خانم یادش می آمد قدیم با این آقا همکلاس بوده. یک مثلث عشقی که بعضا می شد «سکس دیالوگی» یا «سکس رادیویی»؛ چون نمی توانستند چیزی را نشان دهند، این کار را می کردند.

اسم هایشان را هم اگر بخواهید می توانم نام ببرم. آبی و زرد و قرمز و بنفش و آتش بس و آتش هست و آتش نیست و...» عبدی تا پایان برنامه با همین فرمان ادامه دارد و در همان شب تیترهای زیادی برای سایت های خبری و روزنامه ها تولید کرد. تیر نهایی را هم در آخر برنامه زد؛ در آن سال فیلم «جدایی...» اسکار گرفته بود، اما تلویزیون هیچ واکنشی به این اتفاق نشان نداد، در قسمت های پایانی برنامه، بعدی به اصغر فرهادی تبریک گفت تا آن شبش را با شکستن خط قرمز تلویزیون کامل کرده باشد: «آقای فرهادی به خاطر اینکه در سرزمین دشمن ما را سرافراز کردی، متشکرم.»

برنامه هفت- اسفند 91

زندگی شیرین می شود!

مجری برنامه: محمد گبرلو

ماجرا چی بود: اکبرآقا برای بار دوم مهمان هفت شد، البته این بار مهمان تلفنی. اما چیزی که نسبت به پارسال تغییر کرده بود نوع نگاه او بود. عبدی سال گذشته شمشیرش را برای شریفی نیا و ده نمکی از رو بسته بود، ولی بعد از بازی در رسوایی، تمام آن حرف ها را یادش رفت و به طرفدار درجه یک کارهای ده نمکی تبدیل شد: «90درصد منتقدان عقده این را دارند که وارد سینما شوند، چون راهشان نمی دهند، پس پنبه فیلم ها را می زنند. خیلی از این منتقدان با یک چلوکباب در دفتر تهیه کننده فیلم ندیده شان را نقد و از کار تعریف می کنند.»

گبرلو هم خیلی سعی کرد که عبدی را کنترل کند، اما عمو اکبر روی دور بود: «اگر می توانید بیایید فیلمی بسازید که روی آقای ده نمکی را کم کنید. من حتی می گویم که در جشنواره هم در آرای مردمی دستکاری کردند، چون هیچ فیلمی غیر از رسوایی تا نصف شب سانس ویژه نداشت.» اکبرآقا آن شب به قدر تند رفت که ده نمکی پس از صحبت های آن شب از طرف خودش و عبدی از منتقدان عذرخواهی کرد!

ویژه برنامه تحویل سال- فروردین 92

دنیا گلستان می شود!

مجری برنامه: علی ضیا

ماجرا چی بود: ده نمکی، شریفی نیا و عبدی مهمان های شب عید شبکه سه بودند؛ کسانی که اگر یک سال قبل نامشان را سرچ می کردید، لینک صحبت های جنجالی شان علیه یکدیگر را برایتان می آورد، اما ناگهان ورق برگشت و دنیا گلستان شد. در این برنامه عبدی و شریفی نیا جای ضیا را گرفته بودند و با شوخی هایشان برنامه را جلو می بردند.

در بخشی از برنامه هم دختر اکبرآقا به جمع مهمان ها اضافه شد، بعد از یکی دو دقیقه صحبت های المیرا عبدی و پدرش و قربون صدقه رفتن های اکبر عبدی، شریفی نیا هم وارد گود شد: «این طوری نمی شود، این (اکبر عبدی) یارکشی کرده و دخترش را آورده، دختر من هم باید بیاید!» این برنامه با همین فرمان و مزه پرانی های عبدی و شریفی نیا تمام شد. حرف های آن برنامه در روزهای ابتدایی سال 92 دستمایه گزارش ها و تحلیل های زیادی شد؛ تحلیل هایی که همه یک موضوع را مورد بررسی قرار داده بودند، نمودار سینوسی روابط اکبر عبدی با ده نمکی و شریفی نیا.

برنامه خندوانه- خرداد 94

شوخی با رئیس جمهور؟

مجری برنامه: رامبد جوان

ماجرا چی بود: خندوانه تنها برنامه از پیش ضبط شده این لیست است که عبدی در آن حماسه آفرید، او همزمان با شب میلاد امام زمان (عج) به برنامه رامبد جوان دعوت شد. اکبرآقا با حضورش در این برنامه، خط قرمزهای خندوانه را هم جا به جا کرد و در اولین حضورش به عنوان مهمان، سر شوخی را با رئیس جمهور باز کرد.

عبدی در این برنامه در حالی که مشغول دعا کردن برای مردم بود، در بخشی از صحبت هایش یادی از کلید تدبیر و امید حسن روحانی کرد و در لا به لای حرف هایش رئیس جمهور را مورد خطاب قرار داد: «مهم این است که آدم همیشه بخندد. حالا اگر بنزین بشود لیتری 2 هزار تومان عیب ندارد. تا الان پول دادیم، از این به بعدش هم می دهیم. حالا درست است که آقای روحانی اولش کلید نشان داد، ولی مثل اینکه کلید را گم کرده است!»

این شوخی با روحانی و خنده های بلند رامبد جوان و مهمان های برنامه هم جزء پربازدیدترین بخش های برنامه خندوانه تا امروز است، اما این مدل شوخی ها و نقدهای یهویی (!) در برنامه های صدا و سیما نسبت به شخص اول اجرایی کشور، پیش از این سابقه نداشت و احتمال رخ دادنش در دیگر برنامه ها نیز کم است (مگر در برنامه های صرفا سیاسی سیما).

ویژه برنامه عید غدیر- مهر 94

چرا گفتی؟ چرا من بی قرارم؟

مجری برنامه: مرتضی حسینی

ماجرا چی بود: شاهگل سوتی های آقای عبدی خاطره عجیب و غریبش از سفر به مکه بود که در شب عید غدیر و از آنتن شبکه سه پخش شد، خاطره ای که مربوط می شد به مرد مغازه دار عربی که دختر عبدی را از او خواستگاری کرده بود. «صاحب مغازه به مسوول کاروان گفت: «حاضرم هم وزن خود آقا و دخترش طلا بدهم.» من هم به مسوول کاروان گفتم که به آن مرد عرب بگو منم حاضرم هم وزن خودش و پسرش.. ولی دخترم را به او ندهم.»

چهره مجری برنامه پس از شنیدن آن کلمه دیدنی بود، حسینی چند ثانیه ای کُپ کرد و با بهت زدگی صحبت هایش را ادامه داد: «خب استاد عبدی است دیگر، به افتخارشون دست بزنید!»

آقای کمدین هم سعی کرد قضیه را ماستمالی کند و گفت: «حالا شبکه سه موقع پخش شدن این خاطره به جای بخش های مورددار صدای سوت پخش می کند.» غافل از اینکه برنامه زنده است و میلیون ها نفر آن برنامه را مستقیم دیدند و به لطف شبکه های اجتماعی الان کمتر کسی است که نداند اکبر عبدی در برنامه زنده از چه ادبیاتی بهره جسته است؛ ادبیاتی که هر کس دیگری به جای او از آن استفاده می کرد، حداقل جزایش ممنوعیت حضور در برنامه های زنده تلویزیون بود؛ جریمه ای که تا به حال نصیب بعدی نشده و باید ببینیم با این اشتباه فاحش این اتفاق می افتد یا خیر؟!

امان از بی ادبی!

مهدی شادمانی: مگر اتفاق عجیبی رخ داده؟ شاید اتفاق بدی رخ داده باشد، اما عجیب نیست. شاید دیدن این حجم از نژادپرستی در زبان یک هنرمند ایرانی تنفربرانگیز باشد. شاید بد باشد که تلویزیون ایرانی به آدمی آنتن بدهد که عادت دارد در برنامه زنده تلویزیونی لیچار بگوید. همه اینها شاید بد باشد، اما عجیب نیست. اصلا خرق عادت نیست. بارها نوشته اند و نوشته ایم و گفته اند و گفته ایم که این کارها بد و مشمئزکننده است، اما هیچ کس ارزشی برای این ادبیات قائل نیست. برای همین هم وقتی اکبر عبدی در پخش زنده تلویزیونی درافشانی می کند، اتفاق عجیبی رخ نداده.

کسانی که آقای عبدی را می شناسند، لابد برنامه های زنده دیگر او را هم دیده اند. لابد دیده اند که او مقابل شهیدی فر چه گفت و در برنامه هفت جیرانی از چه الفاظی استفاده کرد. خب اگر او را می شناسند دیگر این مدل حرف زدن جای تعجبی نمی گذارد یا برای بینندگان هم این عادت وجود دارد که در مورد کسانی که دشمن به حساب می آیند، فحش و فضیحت مثل نقل و نبات استفاده شود.

حالا گیریم که مسوولان با این فحش آقای عبدی موافق نباشند، اما وقتی برخی برنامه ها هستند که به دشمنان به صورت ادبی فحاشی کند، آن وقت چرا باید یک بیننده حرفه ای از بی ادبی روی آنتن زنده تعجب کند؟

در مسیر بی ادبی اصلا دوست و دشمن مهم نیست، برخی از دور و بری های ما با فحاشی مشکلی ندارند؛ یعنی خودشان به این ادبیات مجهز هستند. این عده فقط مشکلشان این است که فلانی باید فحش بخورد و بهمانی نه. نه به برخی برنامه ها حرجی هست و نه به اکبر عبدی، آنها افرادی هستند مثل من و شما که برخی اوقات در بی ادبی مثل ستاره می درخشیم؛ با رکیک ترین فحش ها به استقبال ستاره های ورزشی حریفمان می رویم و در رانندگی با اوج عصبانیت یکدیگر را با الفاظ ناشایست خطاب می کنیم.

اصلا کسانی هم که این برنامه را می دیدند و با شادی حضار مواجه شدند هم حق ندارند عجب کنند. مگر قبل از این با نژادپرستی برخی هموطنان خود مواجه نبوده اند که امروز بخواهند از خوشحالی مردم تعجب کنند؟ قسمتی از مردم ما دچار این نژادپرستی، هم محلی پرستی، همشهری پرستی، قوم پرستی یا هرچیزی که شما بگویید، هستند. آنها محل تولد آدم ها را مبنای قضاوت می کنند و در موردشان تصمیم می گیرند. حالا به نظرتان بعد از ماجرای منا استقبال از بی ادبی عبدی جای تعجب دارد؟


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : هفته نامه همشهری جوان