* درباره الی مهمترین فیلم سال 87 بود. نه به این خاطر که گلشیفته فراهانی داشت و نه به این دلیل که زمان نمایش فیلم در جشنواره فیلم در جشنواره فیلم فجر دیرتر از سایر فیلمها مشخص شد. حتی مطمئن نیستم که دلیل این اهمیت به جوایزی که فیلم در این مدت کوتاه به دست آورده برگردد. به گمانم مهمترین دلیل، حاشیههای پر و پیمانی است که دور و بر «درباره الی» وجود دارد و از آن مهمتر، گروهی که میخواهند در این حاشیهها هیچ نقشی نداشته باشند و امیدوارند تا فیلمشان در سینماهای ایران دیده شود. با همین اوصاف است که اصغر فرهادی، کارگردانی که عادت دارد حرفهای تند و تیز بزند و یادداشتهایش در روزنامههای مختلف و خبرگذاریها تا مدتها جزو خبرسازترینها باشد، به ناگهان سکوت میکند. اصلیترین جنجالی که در سالهای اخیر دور و بر کارگردان وجود داشت به همان نامه ای باز میگشت که فرهادی در مورد «دایره زنگی» نوشت. او در نشست مطبوعاتی «درباره الی»، این ماجرا جملاتی را به زبان آورد؛ «در آن مورد این اقدام را انجام دادم، چون مشکل مشخص بود و به بن بست رسیده بودیم و اقدامی مانند نگارش نامه میتوانست راهگشا باشد. اما در مورد «درباره الی»، صورت مسئله این فلیم لاینحل به نظر نمیرسید.» اما همین دوری از حاشیهها باعث شده تا عوامل فیلم، کمتر در مورد آن اظهار نظر کنند و بیشتر داستان، بر مدار گمانه زنیها و خبرهای رسمی خبرگذاریها بچرخد. به همین خاطر است که «درباره الی»، به اندازه فیلمی که یک جایزه مهم در جشنواره فیلم برلین و جشنواره فیلم فجر به دست آورده. بازخورد مطبوعاتی ندارد و اصلیترین دلیلش سکوت کارگردان است._ کارگردان 36 ساله ای است که برخلاف سن شناسنامهایاش جوان به حساب نمیآید _ او از گفت و گو پرهیز میکند مبادا فیلمش ناخواسته دچار اتفاقات ناخوشایند شود.
* دقیقا ً یک سال پیش، دو سه هفته ای مانده به تعطیلات نوروزی، ترانه علیدوستی زل زد توی چشمهایم و از رفاقت با اصغر فرهادی و مانی حقیقی و دیگرانی که با آنها هم سلیقه و هم عقیده است و حرفهایشان را خوب میفهمد و نگاهشان به مقولههای مختلف را میشناسد. در آن زمان، تب و تاب «کنعان» بود و بازیگری که از بازی در یک فیلم پیچیده رضایت داشت. «کنعان» با فیلمنامهای استثنایی _ به قلم اصغر فرهادی _ در جشنواره دیده نشد و حتی یک سیمرغ هم نگرفت. اما خللی در آن اعتماد به وجود نیامد. کمتر از یک ماه بعد، اصغر فرهادی، مانی حقیقی، ترانه علیدوستی و دیگران راهی سفر شمال شدند و آن تیم که مشق رفاقت میکرد و هم سلیقه و هم عقیده بود، رفت تا تجربه دیگری را از سر بگذراند. تا دوباره به همدیگر و به تجربیات کارگردان کهنه کار اعتماد کند و نتیجه این اعتماد را در جایی دیگر، در شمال ایران تجربه کنند. اهالی «درباره الی» حالا از این جوایز بیشتر از آن که خوشحال باشند، از تجربه اعتماد دوبارهشان لذت میبرند و آن را به فال نیک میگیرند. این تمرین رفاقت کمتر نتیجه خوشایندی میگیرد و بیشتر رفاقتهای کاری، سرنوشت تلخی پیدا میکنند. چه کسی میپذیرد که تمام تعطیلات نوروزیاش را در کنار هم کارهایش بگذراند و هیچ کدام از فامیلهای درجه اولش اجازه نداشته باشند در محل فیلمبرداری حاضر شوند. شوهر این یکی و بچه آن یکی و تولد همسر و اینها، هیچ کدام دلیل موجهی برای فرار از قواعد کاری حساب نمیشوند. اصلا ً به جز آن فضای صمیمی که میداند باید کار را از رفاقت جدا کند، چه دلیلی برای تحمل این فضا وجود دارد؟ چه دلیلی برای گلشیفته فراهانی وجود دارد که شنواییاش کمتر شود اما کار را ادامه دهد؟ حالا گیرم که چند روزی برای مداوا به تهران آمده و کمی هم شاکی بوده. گیرم مانی حقیقی، آن سیلی را طوری زده که انگار تمام انرژی اش را در آن جمع کرده.
* داستان سر خوشیهایشان در نیمه اول فیلم برای همین جذب میکند. اصلا ً انگار همراهشان شدهای تا خاطرههای سفر شمال را فراموش نکنی. تا باور کنی که میشود یک شب، در یک جمع دوستانه، در یک ویلای عجیب بنشینی و تخمه بشکنی و پانتومیم بازی کنی. تا آن که ناگهان همه چیز تغییر میکند. تغییر ناگهانی رفاقت در فضای فیلم را میشود به دنیای واقعی این گروه هم ربط داد. که اگر در فضای فیلم با ناپدید شدن الی درگیرند و با بحران رو به رو شده اند. اینها با خروج یکی از بازیگران اصلی فیلم از خط قرمزها. اصلا ً مشکل از همین جاست که آن بازیگر رفته رفته، به ناگهان تمام واقعیات را تحت تأثیر قرار میدهد و امروز را از سرخوشی قبلی دور میکند. چرا که نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر به خاطر همین حضور درهاله ای از ابهام قرار گرفت و به دلیل همین خروج بود که هیچکس هنوز از وضعیت اکران فیلم اطلاعی ندارد. این، یک بحران برای تیمی است که اعتماد کرده و در مرحله اول، بهترین جواب را از هیئت داوران و تماشاگران هر دو جشنواره گرفته است. اما همین پاسخهای دلگرم کننده، احتمالا ً آنها را در حالتی ما بین بهت و بیخبری و خوشحالی قرار میدهد. رئیسجمهور با پادرمیانی بازی را به سمتی دیگر کشاند و هیئت داوران، با تلاش فراوان از بین 10 کاندیداتوری، 1 سیمرغ به «درباره الی» اهدا کرد. سیمرغی که بعد از مشخص شدن نتایج جشنواره فیلم برلین، گروه 5 نفره ایرانی را خوشحال کرد که در قضاوتهایشان جای شک و شبهه ای وجود ندارد. اصلا ً همین جوایز بود که باعث شد آنها اولین قدمهای اعتماد و رفاقتشان را به خوبی جشن بگیرند. حالا آن تیم که مشق رفاقت میکرد، خاطرات برلین را از زبان کارگردان میشنود و فرهادی برای بازیگرانش تعریف میکند که مدیر جشنواره برلین درباره «درباره الی» گفت: «با این فیلم، دنیا شاهد جریان تازه ای از سینمای نوین ایران خواهد بود.» و آنها یک نگاه شادمان به هم میاندازند و یادشان میآید در آن ویلای مخروبه و ترسناک، چه خاطرههایی دارند. ممکن است در گوشه ای از این خاطره گوییهای تکراری فرهادی یادش بیفتد که برای پیدا کردن ویلا، از دیوار آن بالا رفت، چرا که نگهبان به او اجازه ورود نداده بود و باور نمیکرد کارگردان، لوکیشن، مورد علاقه اش را پیدا کرده است.
* همه اینها خاطرههایی است که این گروه پر تعداد برای هم تعریف و اعتمادشان را دوباره احیا میکنند. دوباره برای هم از روزی میگویند که به خاطر قرار نگرفتن فیلم در بخش مسابقه تنشان میلرزید و از روزی میگویند که خرس نقره ای برلین در دستان کارگردان قرار گرفت. همه اینها به کنار، شاید در یکی از آن روزهایی که دور هم جمع شده اند، یک نفر ته دلش بلرزد و به آرامی آرنجش را به بغل دستیاش، به یکی از آنهایی که در برلین حضور داشته بزند و بگوید: راستی ... خود گلی چه طور بود؟
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: ماهنامه نسیم هراز/ شماره38
بازنشر اختصاصی سیمرغ
مطالب پیشنهادی:
«درباره الی»؛ یک شاهکار
گفت وگو با مریلا زارعی درباره بازی در «درباره الی»
گزارش تصویری "تردید" بهترین فیلم جشنواره
نگاهی به فیلم اجتماعی و موفق «بی پولی»
دستور صفارهرندی درباره فیلم گلشیفته فراهانی