سلبریتی ها شریک دزدند یا رفیق قافله ؟!/ بدون آه و حسرت...
 این یادداشت  کوشیده است تحلیلی از ابعاد گوناگون حضور سلبریتی ها در عرصه های اجتماعی و بازخوردهای رفتاری شان در میان اجتماع و شهروندان ارائه دهد.

سلبریتی ها غم نان دارند یا سودای شهرت؟!

در روزهای گذشته اخبار و تحلیل های گوناگونی در رابطه با رفتارهای ضد و نقیض هنرمندان یا همان سلبریتی ها، توازن خبری خبرگزاری ها و سایت ها را دگرگون کرده است. هر منتقد و صاحب قلمی از زاویه دید شخصی خود، ضرورت حضور یا عدم حضور هنرمندان در عرصه های گوناگون اجتماعی را واکاوی می کند. بعضی منتقدان و حتی مردم، بر آنند که اساسا هنرمندان نباید در مسئله ای غیر از حرفه تخصصی اشان اظهار نظر کنند، چرا که دانش لازم برای این کار را ندارند و عده ای دیگر معتقدند که دلسوزی هنرمندان برای مردم و شرایط نابه سامان اقتصادی تنها رنگی از عوام فریبی خام دستانه دارد و از مغز تهی است. تیغ تیز انتقادات هم به سوی دستمزدهای نجومی و پروژه های نان و آب دار و سفرها و خودروهای آنچنانی بازیگران نشانه رفته است.

بسیاری معتقدند خانم یا آقای بازیگر که در تعطیلات خارج از کشور به سر می برد، اساسا از درک سفره خالی مردم عاجز است.
اما سوالی که مطرح می شود این است که چه معیاری را باید برای اعتبار سنجی دغدغه اجتماعی هنرمندان به کار برد؟ و اینکه آیا هنرمندان مجازند در مسائل گوناگون اجتماعی اظهار نظر کنند؟

مگر همین ستاره های خود ساخته، خانواده ندارند؟

برای پاسخ به این پرسش لازم است قدری از این ستاره های درخشان فاصله بگیریم و آلبوم رنگارنگ زندگی اشان را چند ورق به گذشته برگردانیم... بسیاری از هنرمندان شاخص امروز در گذشته جز مردم عادی محسوب می شدند و لاجرم دغدغه هایشان نیز مانند مردم عادی بود. آن ها نیز در خصوص مسائل مختلف اجتماعی سخن می گفتند. پس به حکم اینکه هنرمندان در وهله نخست، شهروندان این جامعه هستند(هرچند شهروندانی پوشیده به بالای برند و زرق وبرق) پس مانند دیگر شهروندان ( نانوا، کاسب، تاجر، راننده، دانشجو، خانه دار و ...) حق دارند درباره شرایط جامعه ای که در آن زیست می کنند نظر دهند، خشمگین و یا خوشحال شوند. حتما نقد می کنید، مشکل جامعه، مشکل ارز و دلار و نان است و اینان را کجا غم نان؟ اما مگر همین ستاره های خود ساخته، خانواده ندارند؟ پدر، مادر، خواهر و برادر ندارند؟ دوست و یار دیرین ندارند؟ (به جز تعداد محدودی که از خانواده مرفه برخاسته اند) بقیه هنرمندان، طعم بسیاری از محدودیت های غالب مردم را چشیدند و خانواده هایشان نیز در همین شرایط زندگی می کنند. پس نمی توان به جرم اینکه فلان ستاره ماشین گران قیمت سوار می شود به او خرده گرفت که تو اصولا غم نان را نمی فهمی!

آن ها هم اشتباه می کنند، قطعا اشتباه می کنند

انتقاد دیگری که به آن ها می شود این است که چرا در پروژه های آن چنانی و مشکوک حضور دارند، اما هم زمان غصه مردم را هم می خورند؟ به قولی هم شریک دزدند و هم رفیق قافله! این معضل، قطعا بانیانی بسیار قدرتر با نام هایی پرطمطراق تر از هنرمندان دارد. البته می توان از هنرمندان انتظار داشت در مقام انسان هایی که به لطف جامعه دیده می شوند، در صدد تحریم بسیاری از پروژه های مشکوک برآیند. اما می توان این گونه تصور کرد که عده ای بر این عقیده هستند که اگر آن ها در این پروژه شرکت نکنند، کسان دیگری شرکت می کنند و ... دور دور باطل است و تسلسلی بیهوده. با فرض این که خلاف شرع بودن این پروژه ها ثابت هم شود، هنرمندان مسئول ریشه یابی و حل این معضلات نیستند. آن ها هم انسان هایی هستند که توسط انسان های دیگری که خودمان باشیم، کمی قد کشیدند و به آسمان رسیدند. آن ها هم اشتباه می کنند، قطعا اشتباه می کنند.

جامعه ای که الگوهایش را اشتباه انتخاب میکند


اشکال کار در جامعه ای است که جوانانش به جای الگو برداری از انسان هایی کامل، رفتار فلان بازیگر را سرلوحه خود قرار می دهد. صرف مشهور شدن و درخشیدن، مجوز الوهیت برای شخصی صادر نمیکند. این درست که سلبریتی ها به دلیل موقعیت حساسی که دارند باید بیشتر در رفتار خود دقت کنند اما باور کنید آن ها هم مانند ما انسان هستند، زیر لباس های مارک دارشان، بیرون از خانه های لوکسشان و بدون اتوموبیل های گران قیمتشان، آن ها نیز مانند ما انسان هستند. حق دارند مانند یک دانشجو یا فروشنده یا راننده از شرایط بد اقتصادی که عرصه را بر دوست و خانواده شان تنگ کرده شاکی باشند، حق دارند به کسی رای بدهند و مانند هرانسان دیگری حق دارند پشیمان شوند. (البته قطعا حساب چهره هایی که با این رفت و برگشت ها برای خود کیسه ای می دوزند جداست).

اشکال در ضعف فرهنگی است که به دلیل فقدان الگوهای کامل و جامع، بازیگری را به صرف چهره و پوشش موقر و جذاب الگوی یک نسل می کند. البته هستند هنرمندانی که تنها به ظاهرشان بسنده نمی کنند و در عرصه های دیگری نیز حرف برای گفتن دارند، از ترجمه کتاب و برگزاری نمایشگاه عکس و نقاشی گرفته تا کمک به مراکز خیریه. چه خوب که تکاپو و تلاششان در مسیر پیشرفت را سرلوحه قرار دهیم. قطعا اگر به جای اینکه تنها در پی رصد کردن مسافرت ها و عکس های آن ها باشیم و کمی هم به سعی و ممارست شان برای رسیدن به جایگاهی که دارند نگاه کنیم، می توانیم الگوهای بهتری داشته باشیم. این روزها همه کارشناس شده اند، همه از گران شدن ارز و دلار و نفت تا شرایط خاورمیانه اظهار نظر می کنند اما آن چه دیدگاه های سلبریتی ها را آن چنان پررنگ جلوه می دهد همانا جایگاه و اعتباری است که جامعه و به تبع آن مردمان جامعه برای آن ها قائل شده اند. از این رو به این نتیجه می رسیم که آن ها کاری خلاف عرف انجام نمی دهند بلکه موقعیت شان هست که رفتارشان را زیر چنان ذره ببینی نهاده که هردم از کاه، کوه می سازیم.

شلوغش نکنید لطفا!

بگذارید هنرمندان هم برای جامعه ای که در آن زندگی می کنند دل بسوزانند و اظهار نظر کنند و در عین حال بیاموزیم که با هر یاداشتی از سوی فلان بازیگر در شبکه های اجتماعی بلوا به پا نکنیم و دنیا را به آخر رسیده فرض نکنیم. او هم نظری دارد، مانند همه، شلوغش نکنید لطفا! همه ما نیک می دانیم اصولا مردمانی داریم ظاهر پرست و همواره سوار بر امواج احساس گرایی و التهاب تصمیمات آنی. در چشم برهم زدنی ستاره ای زرین بر سینه فلان بازیگر سنجاق می کنیم و فردا روزی که حرفش خلاف میل ما بود، ستاره های پیشکشی را که هیچ، تمام هستی اش را از او می گیریم.

بدون آه و حسرت، بدون رویای سلبریتی شدن...


بهتر است در این روزگار عصیان زده و پر آشوب، عصری که التقاطش هر دم فزونی می یابد، به جای این که مدام از احوال دیگران عیب جویی کنیم، اندکی هم نوک سوزنی کوچک را بر گوشه افکارمان فرو کنیم. حتما می گویید که فلانی خودش عکس می گذارد، از مهمانی اش، از رستورانش، از سفرش... او می گذارد، ما هم ببینیم، بدون قضاوت، بدون توهین، بدون الگو برداری، بدون آه و حسرت، بدون رویای سلبریتی شدن...


نویسنده: فاطمه بوربور


تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ