فیلم های تاثیرگذار درباره شکست عشقی و جدایی روابط احساسی/ قسمت دوم
 جدایی از روابط عاطفی دشوار و ویرانگر است و تبعات بازنمایی سینمایی آن هم از نمایش چنین درد‌هایی خالی نیست، اما در عین حال وجوه سرگرم‎کننده و جذابی برای مخاطبان سینما دارد

فیلم های تکان‌ دهنده درباره جدایی از روابط عاشقانه

جدایی از روابط عاطفی دشوار و ویرانگر است و تبعات بازنمایی سینمایی آن هم از نمایش چنین دردهایی خالی نیست اما در عین حال وجوه سرگرم‎کننده و جذابی برای مخاطبان سینما دارد. وقتی پیوندهای مشترک فرو می‌پاشند و عواطف انسانی در ملتهب‌ترین وضعیت‌ خود قرار می‌گیرند ما برخی از دردها و تجربیات تلخ زندگی شخصی‌مان را به یاد می‌آوریم و این همسان‌سازی و هم‌ذات‌پنداری یکی از موتورهای محرک همیشگی سینما و به شکل خاص آثاری است که جدایی‌های عاطفی را به تصویر می‌کشند. در این مقاله با جست‌وجویی در تاریخ سینما فهرستی از فیلم‌هایی فراهم کرده‌ایم که با مضمون جدایی و شکست روابط عاطفی ساخته شده‌اند.

بیشتر بدانید : فیلم های تاثیرگذار درباره شکست عشقی و جدایی روابط احساسی/ قسمت اول

 آخرین نمایش فیلم (The Last Picture Show)

کارگردان: Peter Bogdanovich
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۰
امتیاز متاکریتیک: ۹۳
تاریخ اکران: ۱۹۷۱

فیلم سینمایی «آخرین نمایش فیلم» اقتباسی از رمان نیمه‌زندگی‌نامه‌ای لری مک‌مورتی است که هنگام اکران با موفقیت گسترده تجاری و انتقادی روبرو شد. فیلم که با بودجه‌ای نزدیک به ۱.۳ میلیون دلار ساخته شده بود ۲۲ دو برابر بودجه اولیه‌اش در گیشه فروخت و سود زیادی را برای تولیدکنندگانش به ارمغان آورد.

فیلم داستان دو دانش‌آموزی سال‌بالایی دبیرستانی و دو دوست قدیمی است؛ سانی کرافورد (با بازی تیماتی باتومز) و دوین جکسون (با بازی جف بریجز) نقش این دو دوست را برعهده دارند. جف بریجز هنگام ایفای این نقش ۲۲ ساله بود.

روابط عاطفی این دو نفر از مضامین مرکزی فیلم است. دوین با زیباترین دختر شهر ملاقات‌هایی عاشقانه ترتیب می‌دهد در حالی که دوستش سانی از دوست سابقش جدا شده و با زنی مسن‌تر از خود رابطه برقرار کرده است. این روابط عاطفی گره‌هایی می‌خورد که نیروی محرکه اصلی پیش‌برنده خط داستانی است.

پیتر باگدانوویچ کارگردان این اثر سینمایی سال‌ها بعد با جلوی دوربین‌بردن فیلم سینمایی تگزاس‌ویل دنباله‌ای برای آخرین نمایش فیلم ساخت.

داروی مالیخولیا (Medicine for Melancholy)

کارگردان: Barry Jenkins
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷
امتیاز متاکریتیک: ۶۲
تاریخ اکران: ۲۰۰۸

«داروی مالیخولیا» اولین فیلم بری جنکینز یک اثر عاشقانه است که می‌توان آن را در میان فیلم‌های مستقل این کارگردان طبقه‌بندی کرد.

داستان داروی مالیخولیا رابطه بسیار کوتاه یک زوج و تلاش برای آشنایی و شناسایی میان آن دو را طی همین مدت کوتاه نمایش می‌دهد. تلاشی که عمق اختلافات و تقاوت‌ها میان‌شان را به خوبی برای هر دو روشن می‌کند.

بری جنکینز را بابت فیلم‌هایی چون «مهتاب» (Moonlight) و «اگر خیابان بیل می‌توانست حرف بزند» (If Beale Street Could Talk) می‌شناسیم.

میدسامر (Midsommar)

کارگردان: Ari Aster
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱
امتیاز متاکریتیک: ۷۲
تاریخ اکران: ۲۰۱۹

«میدسامر» یک فیلم ترسناک ساخته آری استر است که طی سال‌های اخیر به عنوان یکی از فیلم‌سازان نوپا و خوش‌آتیه آمریکایی فعال در کارگردانی آثار ژانر وحشت ساخته شده است.

گرچه فیلم از آثار متعلق به ژانر وحشت است اما داستانی درباره یک زوج و رابطه رو به پایان و در معرض فروپاشی‌شان دارد که باعث می‌شود این فیلم هم در میان آثار فهرست‌ این مقاله قرار بگیرند.

داستان میدسامر درباره رابطه زوجی جوان به نام‌های دنی و کریستین است که گرچه نزدیک به جدایی‌اند اما یک تراژدی این دو را به هم نزدیک‌تر می‌کند. زوج فیلم به دهکده‌ای سوئدی سفر می‌کنند تا اجازه دهند دنی با غم و اندوه خود کنار بیاید و یک فستیوال در میانه‌ تابستان را هم جشن بگیرند اما وقایعی باعث می‌شوند همه چیز بسیار غریب و خشونت‌بار شود.

خانم داوت فایر (Mrs. Doubtfire)

کارگردان: Chris Columbus
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۰
امتیاز متاکریتیک: ۵۳
تاریخ اکران: ۱۹۹۳

این کمدی درام براساس رمان خانم دات‌فایر نوشته آن فاین و رابرت ویلیامز ساخته شده است.

فیلم درباره دنیل هیلارد (با بازی رابین ویلیامز) بازیگری از کار بیکار شده است که برای نزدیکی بیشتر به کودکانش پس از طلاق نقش زنی به نام خانم دات‌فایر را بازی می‌کند؛ زنی مسن که نقش پرستار کودکان را برعهده گرفته است. فیلم خانم دات‌فایز مضامینی چون طلاق، جدایی عاطفی و تاثیر آن روی خانواده را بررسی می‌کند. فیلم جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم موزیکال یا کمدی را تصاحب کرد و رابین ویلیامز هم جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد نقش اصلی برای فیلم‌ موزیکال یا کمدی را به دست آورد.

پاریس، تگزاس (Paris, Texas)

کارگردان: Wim Wenders
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱
امتیاز متاکریتیک: ۷۸
تاریخ اکران: ۱۹۸۴

«پاریس، تگزاس» یک فیلم جاده‌ای، برنده نخل طلای جشنواره بین‌المللی فیلم کن ۱۹۸۴ و احتمالا مشهورترین و تحسین‌شده‌ترین فیلم ویم وندرز کارگردان آلمانی از چهره‌های تاثیرگذار موج نوی سینمای این کشور است.

خط روایی فیلم‌نامه بر وضعیت خانه‌به‌دوشی به نام تراویس متمرکز است که پس از مدت‌ها ناپدیدشدن از صحرا بیرون می‌آید تا تکه‌های پراکنده و آسیب‌دیده ازدواج و خانواده‌اش را مجددا کنار هم بگذارد؛ زندگی و خانواده‌ای که توسط حسادت‌ها و اعتیادش به الکل نابود و ویران شده است.

تراویس (با بازی هری دین استنتون) رابطه خود را با پسرش که حالا با برادر تراویس و همسر برادرش زندگی می‌کند بازمی‌یابد. اما مصمم است که همسرش جین (با بازی ناستاسیا کینسکی) را پیدا کند و مادر و پسر را دوباره به هم پیوند دهد. جین سال‌ها پیش پس از سرگردان‌شدن تراویس پسرشان را ترک کرده و در تگزاس یک کارگر جنسی شده است.

صحنه‌هایی از یک ازدواج (Scenes from a Marriage)

کارگردان: Ingmar Bergman
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴
امتیاز متاکریتیک: –
تاریخ اکران: ۱۹۷۴

سریال کوتاه «صحنه‌هایی از یک ازدواج» که اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط اینگمار برگمان کارگردان شهیر سوئدی ساخته شد یکی از آثار کمتر تجربی او به حساب می‌آید و تاملات این هنرمند درباب درک انسان از موجودیت خود است. اما صراحت و سرراستی نسبی صحنه‌هایی از یک ازدواج ابدا به ساختار و عمق اثرگذاری سریال آسیبی نزده؛ ساختاری که از طریق آن برگمان مسائل زمینی‌تر و امور روزمره را به عنوان دریچه‌ای جهت درک مفاهیم پیچیده و انتزاعی به کار می‌گیرد.

برگمان صحنه ‎هایی از یک ازدواج را درست یک سال پس از اثر مشهورش «فریادها و نجواها» (Cries and Whispers) جلوی دوربین برد؛ هنگامی که در اوج شهرت و اقتدار جهانی بود. این سریال شش ساعته داستان از هم‌پاشیدن ازدواج میان ماریان (با بازی لیو اولمان) که خود وکیل طلاق است را با جان (با بازی ارلند جوزفسون) که استاد دانشگاه رشته روانشناسی است نمایش می‌دهد. سریال یک دوره ۱۰ ساله از زندگی این زوج را در برمی‌گیرد.

این سریال را باید نوعی کالبدشکافی همچون یک ناظر بی‌طرف در نظر گرفت و البته ممکن است آن را نوعی مواجهه طبیعت‌گرایانه هم بنامند؛ مواجهه‌ای که گویا در آن بدن انسان هم به یک نمایشگاه آثار هنری و هم به یک لوله آزمایش تبدیل شده. محیط آزمایش هم تخت‎خواب زوج است که وضعیت عاطفی‌شان را به شکل روزمره ثبت و آشکار می‌کند.

در این فضا بیگانگی و انزوای زوج اصلی داستان نسبت به یکدیگر آشکار می‌شود و آن‌ها را به تدریج با فاصله‌های بیشتری نسبت به هم می‌بینیم. گرچه این دو به خود اجازه جدایی کامل را نمی‌دهند یا به ندرت در چنین موقعیتی قرار می‌گیرند اما در غالب اوقات فاصله میان‌شان محسوس است.

این فاصله که تحت پوشش نوعی از طبیعت‌گرایی بسیار ماهرانه طراحی شده و رنگ و بوی روزمرگی دارد مانند یک بمب‌ ساعتی دقیق عمل می‌کند. بمبی که می‌دانیم عاقبت زمانی منفجر خواهد شد و رابطه بحرانی زوج را متلاشی خواهد کرد.

طبیعتا حضور برگمان به عنوان یک استاد بزرگ سینما سوای محتوای اثر در فرم آن هم مشهود است. موقعیت شخصیت‌ها نسبت به دوربین همواره طراحی استادانه‌ای دارد و در رابطه‌ای تنگاتنگ با ساختار عاطفی و ذهنی آن‌ها قرار دارد. در واقع از طریق موقعیت قرارگیری دوربین، این وضعیت هم برای مخاطبان ترسیم می‌شود. با این حال وضعیت فرمی مذکور هرگز مصنوعی یا تحمیلی به نظر نمی‌رسد. به شکل کلی صحنه‌هایی از یک ازدواج را می‌شود مانند کتاب مقدس سینمای روایی یا حتی اثری بسیار الهام‌بخش برای خود زندگی ستایش کرد.

این سریال به دلیل ماهیتش واجد شرایط دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان نبود اما برنده جایزه گلدن‌ گلوب بهترین فیلم‌ خارجی‌زبان و چندین جایزه مطرح دیگر شد. سال ۲۰۰۳ برگمان برای این سریال دنباله‌ای به نام «ساراباند» (Saraband) ساخت و البته سریال موضوع اقتباس و بازسازی یک مجموعه جدید در سال ۲۰۲۱ هم قرار گرفت که با همین نام از شبکه HBO پخش شد.

سوینگرز (Swingers)

کارگردان: Doug Liman
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲
امتیاز متاکریتیک: ۷۱
تاریخ اکران: ۱۹۹۶

«سوینگرز» یک کمدی درام درباره زندگی بازیگران مجرد و بیکار ساکن هالیوود طی دهه ۱۹۹۰ هم‌زمان با احیای علاقه به موسیقی سوینگ است.

جان فاورو نویسنده و بازیگر نقش مایک مردی است که یک رابطه عاطفی را به پایان می‌برد. اما به نظر می‌رسد مایک قادر نیست از این رابطه و تبعاتش عبور کند و در نتیجه دوستانش سعی می‌کنند او را وارد فضاها و معاشرت‌های بیشتر کنند تا گذشته را از یاد ببرد.

سوینگرز یک موفقیت گسترده تجاری و هنری بود به شکلی که موفق شد بیش از بیست و چندبرابر هزینه تولید ناچیزش بفروشد و تاثیر قابل توجهی بر آینده حرفه‌ای همه بازیگران و البته کارگردان خود بگذارد.

سه رنگ: سفید (Three Colors: White)

کارگردان: Krzysztof Kieślowski
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶
امتیاز متاکریتیک: ۸۸
تاریخ اکران: ۱۹۹۴

یک آرایشگر به نام کارول (با بازی زبیگنیف زاماخوفسکی) در وضعیتی خجالت‌زده، بیکار و ویران‌شده در نتیجه طلاق قرار می‌گیرد. او در نتیجه طلاق از همسر فرانسوی‌اش پول، دوستان و اقامتش را از دست می‌دهد و پس از آن سعی می‌کند با نوعی انتقام‌گیری تعادل را به زندگی‌اش بازگرداند.

سفید قسمت دوم از سه‌گانه رنگ کیشلوفسکی بود که با فیلم سینمایی «آبی» آغاز شد و با فیلم سینمایی «قرمز» به پایان رسید. این اثر سینمایی موفق شد برای این هنرمند لهستانی جایزه خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی را از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۱۹۹۴ به ارمغان بیاورد.

جنگ رزها (The War of the Roses)

کارگردان: Danny DeVito
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸
امتیاز متاکریتیک: ۷۹
تاریخ اکران: ۱۹۸۹

«جنگ رزها» یک کمدی سیاه است که براساس رمانی به همین نام نوشته وارن آدلر ساخته شده. فیلم درباره زوجی ثروتمند است که ظاهرا ازدواجی بی‌عیب و نقص دارند. اما زمانی که ازدواج شروع به تزلزل و فروپاشی می‌کند دارایی‌های مادی این دو به مرکز مناقشه و جدالی تلخ تبدیل می‌شود. در واقع این زوج خانه را ترک نمی‌کنند و هر کدام قصد دارند از راه‌هایی بسیار خطرناک دیگری را وادار به ترک خانه کنند.

هم در رمان و هم در فیلم نام خانوادگی این زوج رز است و در واقع جنگ رزها اشاره به جنگ و مناقشه میان اعضای این خانواده دارد. بازیگران اصلی فیلم از مثلث مایکل داگلاس، کاتلین ترنر و دنی دویتو تشکیل شده است. داگلاس و ترنر نقش زوج ثروتمند داستان و دویتو نقش وکیل طلاق را بازی می‌کند.

آنطور که بودیم (The Way We Were)

کارگردان: Sydney Pollack
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱
امتیاز متاکریتیک: ۶۱
تاریخ اکران: ۱۹۷۳

«آنطور که بودیم» یک درام عاشقانه ساخته سیدنی پولاک با حضور بازیگرانی چون باربارا استرایسند و رابرت ردفورد داستان زوجی را دنبال می‌کند که طی دهه‌ها از دو دوست به دو عاشق تبدیل می‌شوند گرچه از دو پس‌زمینه و دیدگاه کاملا متفاوت به زندگی می‌آیند؛ همین دیدگاه و پس‌زمینه‌های اساسا متفاوت سبب گسیختگی نهایی رابطه می‌شود.

آنطور که بودیم موفق شد دو جایزه اسکار را در رشته‌های بهترین موسیقی و بهترین ترانه غیراقتباسی به دست آورد. آنطور که بودیم از نظر تجاری هم موفق بود اما بیش از موفقیت تجاری توانست در فرهنگ عمومی به عنوان یکی از آثار عاشقانه تاثیرگذار جایگاه مخصوص خود را پیدا کند.

 زنان در آستانه فروپاشی عصبی (Women on the Verge of a Nervous Breakdown)

کارگردان: Pedro Almodóvar
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶
امتیاز متاکریتیک: ۸۵
تاریخ اکران: ۱۹۸۸

«زنان در آستانه فروپاشی عصبی» (Women on the Verge of a Nervous Breakdown) یکی از شناخته‌شده‌ترین آثار پدرو آلمودوار است و در عمل باعث به‌شهرت رسیدن این کارگردان شد. این کمدی سیاه در اسپانیا درخشید، جوایز گویا (Goya Awards) را درو کرد و نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان شد.

فیلم داستان پپا مارکوس را روایت می‌کند که برای یافتن معشوقی که رهایش کرده و دریافتن علت این امر سفر خود را آغاز می‌کند. او با مجموعه‌ای عجیب از شخصیت‌ها شامل فرزند و همسر معشوقش آشنا می‌شود. کارمن مائورا که نقش پپا را برعهده دارد از بازیگرانی بود که آلمودوار را از نخستین فیلم سینمایی‌اش همراهی کردند. این دو پس از فیلم زنان در آستانه فروپاشی عصبی با یکدیگر به اختلاف خوردند و نهایتا طی مدتی بیش از یک دهه به همکاری دیگری نپرداختند اما مجددا سال ۲۰۰۶ در فیلم «بازگشت» (Volver) کنار هم قرار گرفتند.

بدترین فرد در جهان (The Worst Person in the World)

کارگردان: Joachim Trier
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۰
امتیاز متاکریتیک: ۸۹
تاریخ اکران: ۲۰۲۱

فیلم سینمایی «بدترین فرد در جهان» فیلم پایانی سه‌گانه یواخیم تری‌یر است که تحت عنوان سه‌گانه اسلو (Oslo) شناخته می‌شود. سه‌گانه اسلو با فیلم سینمایی «دوباره نوازی» (Reprise) آغاز شد و با «اسلو، ۳۱ اوت» (Oslo, August 31st) ادامه یافت.

این اثر سینمایی یک کمدی رمانتیک درباره گرفتاری‌ها و دشواری‌های رابطه یک زن است؛ زنی نزدیک به شروع دهه‌ی چهارم زندگی‌اش که با پرسش‌هایی اساسی در رابطه با زندگی مواجه شده است. تریر فیلم‌نامه این اثر سینمایی را با همکار همیشگی‌اش اسکیل فوگت به رشته‌ی تحریر درآورده است.

یواخیم تریر در یکی از مصاحبه‌های خود هم‌زمان با اکران این اثر سینمایی در جشنواره کن اشاره کرد که با جلوی دوربین‌بردن بدترین فرد در جهان قصد داشته یک کمدی رمانتیک به سبک جرج کیوکر بسازد. به گفته او گرچه در دوران مدرن هم آثار درخشانی همچون «وقتی هری سالی را دید…» (When Harry Met Sally…‎) و «ناتینگ هیل» (Notting Hill) در این سنت سینمایی ساخته شده‌اند اما متأسفانه عموما این حوزه جدی گرفته نمی‌شود. اما به باور این کارگردان نروژی عشق بزرگ‌ترین انتخاب زندگی است و روایت داستان‌های عاشقانه حاوی عناصری در ارتباط با فلسفه زیستن‌اند.

بدترین فرد در جهان روایتگر تصمیم و تامل جولیا برای بهم‌زدن رابطه‌ای طولانی‌مدت با یک مرد و آغازکردن رابطه‌ای جدید است؛ این تصمیم هم‌زمان با تلاش جولیا برای هدایت‌کردن مسیر زندگی‌اش در جهت‌های جدید پیش می‌رود. فیلم جولیا را طی دوره‌ای چندساله از زندگی‌اش تعقیب می‌کند. 

 

بیشتر بدانید : 10 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت2)

بیشتر بدانید : 10 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)

بیشتر بدانید : 5 فیلم فوق العاده درباره ازدواج های مشکل دار! + تصاویر

بیشتر بدانید : فیلم های ضد عشق: رمانتیک ها نگاه نکنید!! + عکس

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: دیجی کالا مگ