مروری بر فیلم اردنگی «kick-ass» به قلم راجر ایبرت
هركس را دیدی بكش تا امتیاز بگیری!
اگر شما از طرفداران مجلات كمیك باشید، بهتر میتوانید درباره فیلم «اردنگی» كه توسط جین گولدمن و وان از نسخه اصلی مارك میلر و اس. رومیتا نیوز برداشت شده است، قضاوت كنید. میدانید مسئله چیست؟ اگر فكر میكنید كه فیلم اقتباس منصفانهای دارد، باید بگویم به دنیایی علاقه دارید كه برای من جالب نیست. یك دوربین فیلمبرداری میتواند خیلی صحنهها را برای فیلم ضبط كند و در این فیلم، قتل عامی كه دختر 11 ساله و پدر بالغش انجام میدهند، همه صحنهها را خون باران میكند.
پیرنگ فیلم این است كه برخی از شخصیتها شامل یك بچه دبیرستانی بهنام اردنگی، یك دختر 11 ساله و پدرش سعی دارند كه تا در شمایل ابر قهرمان (superheroes) با انسانهای شیطان صفت بجنگند. مشكل اینجاست كه دختر بچه 11 ساله، ابر قهرمان اصلی میشود. در صحنههایی او حمله میكند، ضربه میزند، قتل عام میكند و گانگسترهای مسلح را به گلوله میبندد در حالی كه با قدرتهای غیرمعمول در هوا به پرواز در میآید.
این خشونت كتابهای كمیك نیست. افراد زیادی بهراحتی در فیلم كشته میشوند و یك دختربچه 11 ساله بدون هیچ احساسی آن را انجام میدهد.
فكر میكنیم كه بسیاری از تماشاگران همسنوسال این دختر قاتل پس از دیدن قتل 8تا 12 نفر توسط وی، بعد از تماشای فیلم به چه فكر میكنند؟ میدانم، خوب هم میدانم. این غیرواقعی است و به سرگرمی نزدیك است. اما سرگرمی برای چه كسانی؟ فیلم درجه R دارد كه معنی آن این است كه تماشای «اردنگی» برای افراد زیر 17 سال ممنوع است. من حتی نگران 16 سالهها نیستم. من به فكر شش سالههایم. در فیلم شخصیتهایی وجود دارند كه دیوارهای خانه دخترشان پوشیده از انواع سلاحهای سرد و گرم از كلت گرفته تا مسلسلهای خودكار و بازوكاست.
فكر میكنیم كه بسیاری از تماشاگران همسنوسال این دختر قاتل پس از دیدن قتل 8تا 12 نفر توسط وی، بعد از تماشای فیلم به چه فكر میكنند؟ میدانم، خوب هم میدانم. این غیرواقعی است و به سرگرمی نزدیك است. اما سرگرمی برای چه كسانی؟ فیلم درجه R دارد كه معنی آن این است كه تماشای «اردنگی» برای افراد زیر 17 سال ممنوع است. من حتی نگران 16 سالهها نیستم. من به فكر شش سالههایم. در فیلم شخصیتهایی وجود دارند كه دیوارهای خانه دخترشان پوشیده از انواع سلاحهای سرد و گرم از كلت گرفته تا مسلسلهای خودكار و بازوكاست.
در پایان جایی كه شخصیت منفی فیلم میخواهد با شلیك یك گلوله حفرهای در سر دختر بچه ایجاد كند، دوستش سر بزنگاه میرسد و او را با یك بازوكای 10 فوتی نجات میدهد.
سپس آتش و خون است كه آسمان چند بلوك از شهر را به تسخیر در میآورد همچنان كه اغلب در اینترنت میخواهیم: هاهاهاها.
سپس آتش و خون است كه آسمان چند بلوك از شهر را به تسخیر در میآورد همچنان كه اغلب در اینترنت میخواهیم: هاهاهاها.
دختر كوچك كه میندی (كلو گریس مورتز) نامیده میشود توسط پدرش (نیكلاس كیج) كه بابا گندهه نام دارد، آموزش داده شده تا با جنایتكاران و در راس همه آنها رئیسشان (ماری استرونگ) به مبارزه بپردازد چرا كه مادرش در گذشته توسط آنها به قتل رسیده و او باید انتقام بگیرد. آموزشهای او شامل یادگیری فنون رزمی حمله با سلاحهای سرد و گرم و پوشیدن جلیقه ضدگلوله است. از همه جالبتر كار كردن او با یك چاقوی تاشوی پرتابی است كه پدرش آن را به عنوان هدیه به او میدهد، هدیهای كه باعث خوشحالی زیاد دختر میشود! گفتوگوهای بین پدر و دختر با توجه به علایقشان هم معلوم است و بیشتر درباره كشتار، سلاح و اینكه چطور دشمنان كشته میشوند، است.
شخصیتهای فیلم بیشتر شبیه هدفهای ویدئویی در یك بازی كامپیوتری هستند. یكی را بكش و امتیاز بگیر. آنها میمیرند و تو امتیاز میگیری. وقتی كه بچههای آمریكایی هر روز در بازیهای خشن یكی را با تیر میزنند، جلوگیری از ساختن چنین فیلمهایی فقط میتواند یك لطیفه باشد. هیت گرل (میندی) با اردنگی (آرون جانسون) كه راوی فیلم و یك بچه دبیرستانی معمولی تحتتاثیر كتابهای كمیك است، همدست میشود.
شخصیتهای فیلم بیشتر شبیه هدفهای ویدئویی در یك بازی كامپیوتری هستند. یكی را بكش و امتیاز بگیر. آنها میمیرند و تو امتیاز میگیری. وقتی كه بچههای آمریكایی هر روز در بازیهای خشن یكی را با تیر میزنند، جلوگیری از ساختن چنین فیلمهایی فقط میتواند یك لطیفه باشد. هیت گرل (میندی) با اردنگی (آرون جانسون) كه راوی فیلم و یك بچه دبیرستانی معمولی تحتتاثیر كتابهای كمیك است، همدست میشود.
اردنگی یك بچه معمولی است كه از زورگویی اراذل محل خسته میشود. او یك لباس ابرقهرمانی سفارش میدهد و پس از پوشیدن آن به كوچه و خیابان میرود تا جلوی شرارت را بگیرد اما كتك مفصلی میخورد؟ بهطوری كه راهی بیمارستان میشود. اردنگی، دست برنمیدارد و شبی تا پای جان رو به روی سه گانگستر كه فردی را كتك میزنند، میایستد تا از او حمایت كنند. مردمی كه در رستوران روبهرویی محل حادثه قرار دارند، بیرون میآیند و با حضور پلیس، ضاربان فراری میشوند. اردنگی به صورت یك قهرمان در میآید در حالی كه هیت گرل و پدرش میدانند اینطور نیست.
رئیس جنایتكاران كه افرادش توسط هیت گرل و پدرش كشته شدهاند، به اشتباه فكر میكنند كه اردنگی است و برای همین افرادش را میفرستد تا او را بكشند. یك پسر بیگناه كه فقط از روی تقلید، لباس اردنگی را پوشیده است كشته میشود. اینجاست كه بابا گندهه و هیت گرل به كمك اردنگی میآیند تا او را نجات دهند.
در ادامه با توطئهای، اردنگی آلت دست جنایتكاران میشود و این كار به دستگیری باباگندهه و اردنگی منجر میشود. فصل پایانی، فصل انتقام خونین هیت گرل و اردنگی بهطور مشترك از جنایتكاران است. صحنههای پایانی فیلم به ما ثابت میكنند كه با كمدی متفاوتی روبهرو هستیم.
در ادامه با توطئهای، اردنگی آلت دست جنایتكاران میشود و این كار به دستگیری باباگندهه و اردنگی منجر میشود. فصل پایانی، فصل انتقام خونین هیت گرل و اردنگی بهطور مشترك از جنایتكاران است. صحنههای پایانی فیلم به ما ثابت میكنند كه با كمدی متفاوتی روبهرو هستیم.
آرون جانسون (اردنگی) یك فرد موفق در دبیرستان است كه مشكلات قبلیاش حل شدهاند. هیت گرل هم به دبیرستان او می آید و مشكلات ابتدایی كه سر راه جانسون بودند، شامل او میشوند اما وی همانجا آنها را حل میكند چرا كه دختر بابا گندهه است. بعد فیلم آرام آرام رو به تاریكی میرود و تیرهتر و تیرهتر میشود. همانطور كه اندوه من بیشتر و بیشتر میشود.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
مطالب پیشنهادی:
نگاهی به نسخه جدید فیلم «بختكی در الم استریت»
گزارشی از سه فیلم مطرح اكران تابستان
درباره فیلم «پسرك كاراته باز»
درباره فیلم «شاهزاده ایران: شنهای زمان»
بازگشت غول دوستداشتنی!