تحلیل مهمترین نقشهای کارنامه یکی از بزرگترین بازیگران دو دهه گذشته سینما، به همراه یک آلبوم عکس جذاب.
1. داستان اسباب بازی ها 1-2-3 (1995-2010)
نقش: وودی
چرا بهترین است: او دوست داشتنی ترین, شجاع ترین و با مزه ترین کلانتر روی زمین است. با وجود تغییرات تکنولوزیکی مشهود, داستان اسباب بازی ها یک کلاسیک برای تمام دوران و مورد علاقه ی تماشاگران تمام سنین است.
صدای تام هنکس در نقش قهرمان فیلم, گاوچران عروسکی بی جان را زندگی بخشید. هنکس 15 سال در نقش کلانتر وودی بازی کرد و هیچگاه در ترکیب ویزگی های نقشش, ترکیب شیطنت و گستاخی با سادگی و دوست داشتنی بودن , باز نماند.
لحظه به یادماندنی: " تو یک اسباب بازی هستی" شاید به یادماندنی ترین جمله در مجموعه داستان اسباب بازی ها باشد و بیایید از نقطه ی اوج احساسی داستان اسباب بازی های 3 چشم پوشی نکنیم آنجاییکه بزرگسالان سراسر دنیا هنگام دیدن صحنه ی رویارویی اسباب بازی ها با گودال آتش اشک ها ریختند.
تام میگوید: وودی یک مرد احساساتی است که خود را در مواجه با هر عملی قرار میدهد. تا زمانیکه تفکر غریزی مثل: "من باید به آنها کمک کنم" یا "من باید فرار کنم" در سر دارد هرکاری را با %100 سرسپردگی انجام میدهد. شما این ویزگی ها را در مورد هر کسی دوست خواهید داشت.
2. فارست گامپ (1994)
نقش: فارست گامپ
چرا بهترین است: با سلیقه هر کس جور نیست اما هنکس ثابت کرد که هیچ کس جز او نمیتواند نقش یک نادان دوست داشتنی را به این خوبی بازی کند و دلنشینی آرامش بخش او موجب شد تا پیوسته در نقاط مختلف تاریخ آمریکا جای گیرد. فارست گامپ شاید متمایز ترین نقش آفرینی هنکس بود اما این باعث نشد که وی اسکار دیگری را به خانه نبرد.
لحظه به یاد ماندنی: مامانم همیشه میگفت: زندگی مثل یه جعبه شکلاته, تو هیچ وقت نمیدونی کدومشو میخوای برداری. جمله ای که خوب یا بد جایگاه همیشگی در فرهنگ واژگان عامه بدست آورد.
تام میگوید: او همه چیز را نجات میدهد, او به چیزی که خدا به او میگوید انجام دهد ایمان دارد, از مادرش پیروی میکند و به هر چیزی که زن مورد علاقه اش میگوید اعتقاد دارد. همین است, به همراه فارست گامپ میتوان همه چیز را نجات داد.
3. نجات سرباز رایان (1998)
نقش: کاپتان جان اچ میلر
چرا بهترین است: استیون اسپیلبرگ برای اولین بار هنکس را در این فیلم جنگی کارگردانی میکند که در ان حماسه و وحشت جنگ را به خوبی ارائه میدهد.
هنکس در نقش کاپتان میلر گردانی را در جنگ جهانی دوم رهبری میکند تا سرباز رایان را نجات دهد و او را بعد از کشته شدن سه برادرش صحیح و سالم به خانه نزد مادرش برگرداند.
لحظه به یاد ماندنی: صحنه گرافیکی واقع گرایانه رسیدن به نرماندی. وحشتناک و حزن انگیز.
تام میگوید: اولین باری که درباره کاپتان جان میلر خواندم چیزی که برداشت کردم این بود: او میترسد و ترسش مانند ترس من است وقتی خودم را در موقعیتش قرار میدهم. ترسش دلیل همه کارهایی ست که انجام میدهد و همه ی سوالهایی که در فیلم جواب داده میشود به این نکته اصلی بر میگردد.
4. فیلادلفیا (1993)
نقش: اندرو بکت
چرا بهترین است: تام هنکس اولین اسکارش را به خاطر نقش آفرینی بی نظیرش در فیلادلفیا گرفت.
فیلمی در مورد تبعیض که در آن کاراکتر هنکس بدلیل بیماری ایدز از یک شرکت قانون گذاری اخراج میشود و این مسئله را به دادگاه میکشاند. وی کاراکتر دنزل واشنگتن را بعنوان وکیل پاره وقت هموفبیک خود بر میگزیند. نقش آفرینی فوق العاده هنکس این اجازه را به یکی از اولین فیلم های جریان اصلی میدهد تا با موضوع ایدز مقابله کند.
لحظه به یاد ماندنی: صحنهی پایانی بیمارستان جاییکه بکت به میگل میگوید آماده مرگ است.
تام میگوید: هیچ کس نیست که نتواند با مردی که همه چیزش به غارت رفته و حال میخواهد همهی چیزهایی که از او گرفته شده را برگرداند, ارتباط برقرار کند. اندرو متوجه میشود که قربانی ایدز نیست بلکه قربانی عدم تحملی ست که ایدز با خود به همراه دارد.
5. دور افتاده (2000)
نقش: چاک نولاند
چرا بهترین است: تام هنکس این فیلم را به دوش میگیرد: به تصویر کشیدن مردی که 4 سال تنها در جزیره ای زندگی میکند با نقش آفرینی انفرادی دشوار 2 ساعت و 49 دقیقه ای. هنکس در تمام مدت اجرای این داستان نجات و تنهایی با تمام قدرت نقش آفرینی میکند.
لحظه به یاد ماندنی: ”ویلسون!! “چاک نولاند بعد فرار از جزیره بهترین و تنها دوست 4 سال گذشته اش ویلسون را از دست میدهد. والیبال. یک لحظه تاثیرگذار است چه بخواهید به آن اقرار کنید چه نخواهید.
تام میگوید: در طول فیلم همه کاری که کردم این بود که به طبیعت چیزهای اطرافم دقت کنم. هر چیزی از یک چیز برگر تا حس هوای سرد خروجی از در یخچال روی بدن در شب.
6. آپولو 13 (1995)
نقش: جیم لاول
چرا بهترین است: داستان واقعی عملیات ناموفق آپولو 13 به ماه که داستانی ست نادر: یک داستان فضایی واقعی
هنکس در نقش جیم لاول یکی از فضانوردان فضاپیمای ملعون است. کارکتر او چهره ی یک پدر واقعی را نه فقط برای خانواده اش که منتظرند به زمین برگردد, بلکه همچنین برای تمام اعضای گروه ارائه میدهد. حتی اگر شما حوادث زندگی واقعی را از نزدیک لمس کرده باشید هم در نظرتان هنکس نقشش را تاثیر گذار اجرا کرده است.
لحظه به یاد ماندنی: انتظار به ظاهر بی پایان برای رسیدن فضاپیمای آپولو 13 به جو زمین.
تام میگوید: جیم سوابق و تحصیلات و استعداد های مرا میدانست. وی شخصا به مدت چند هفته با من ملاقات داشت. در یکی از آن ملاقات ها در تگزاس وی مرا مجبور کرد تا هواپیمایش را شبانه به پرواز در آورم.
7. بزرگ (1988)
نقش: جاش باسکین
چرا بهترین است: جاش باسکین جوان روبروی یک ماشین جادویی شهر بازی آرزو میکند که کاش بزرگتر بود و روز بعد با بیدار شدنش همه نسل صاحب بازیگری جدید و پرطرفدار شد.
"بزرگ" هنکس را بعنوان بهترین بازیگر مرد-بچه ی دنیا شناساند و این سوال را در ذهن ما بوجود اورد که "چرا من نباید یک ترامپلاین در اتاق نشیمن خود داشته باشم؟"
لحظه به یاد ماندنی: نواختن دو نفری روی پیانوی بزرگ اسباب بازی فروشی فائو اسچوارز واقع در خیابان پنجم: مطمئنا یکی از دوست داشتنی ترین صحنه هایی ست که تا به حال تبدیل به فیلم شده.
تام میگوید: واقعا فیلم خوبی است و من فکر میکنم بسیار فیلم راستگو و تاثیر گذاری ست.
8. جاده ای به سوی پردیشن (2002)
نقش: مایکل سالیون
چرا بهترین است: بسیاری از نقش افرینی ها در این فیلم نادیده گرفته شده اما این هنکس است که نقشش در این فیلم بر خلاف نقش مثبتی ست که از او در ذهن ها برجای مانده.
هنکس نقش یک قاتل قراردادی و پدر متعهد را طوری ایفا میکند که شاید هر کسی نتواند. او بعنوان یک تکیه گاه احساسی در مرکز نمودار ون رابطه پدر و پسری, از یک طرف با پسر وحشت زده اش و از طرف دیگر با پدر خوانده اش قرار دارد.
لحظه به یاد ماندنی: هنگامیکه سالیون بالاخره از رئیسش (پل نیومن) که به او خیانت کرده و خانواده اش را به قتل رسانیده, انتقام میگیرد. این صحنه تاثیر گذار خیس و بارانی با وام گیری از این واقعیت که این آخرین حضور پل نیومن روی پرده است به یادماندنی تر هم شده است.
تام میگوید: نکته کلیدی داستان, قرار گرفتن رابطه پدر و پسری در موقعیت ها و شرایط مختلف در قالب پدر ها پسرهای فیلم است. من پدر و پسر دارم این به تنهایی کمک کننده بود اما اقیانوسی از احساسات و میلیون ها روش برای کشف دنیای این روابط و مقصدشان وجود دارد.
9. اگه میتونی منو بگیر (2002)
نقش: کارل هنرتی
چرا بهترین است: روی کاغذ, هنرتی میتواست یک تند مزاج بی عاطفه باشد, اما هنکس کاری میکند که ناامیدی کارکترش را احساس کنید و نقش را در قسمت دوست داشتنی سرسخت بودن نگه میدارد طوریکه حس حمایت شما نمیداند چه کند.
برای بازیگری در قد و قواره های هنکس تحسین برانگیز است که در این مقطع از فعالیتش یک نقش مکمل را ایفا کند وی با قدرت همیشگی بازی اش جست و خیزهای جنایی و فوق العادهی اسپیلبرگ را تضمین میکند.
لحظه به یاد ماندنی: بعد از سالها زحمت و تلاش تعقیب ابگنل , هنرتی شروع به احساس همدردی و دلسوزی برای این متقلب فراری میکند و درصدد بیرون آوردنش از مخفیگاهش در فرانسه بر میآید.
تام میگوید: هیچ نوع مدرکی واجد شرایطی از این وجود نداشت که واقعا کارل هنرتی کیست بنابراین همه اش را خودم ساختم.
10. بی خوابی در سیاتل (1993)
نقش: سام بالدوین
چرا بهترین است: شاید یکی از محبوب ترین کمدی-رمانتیک های دهه ی 90 باشد, هنکس در نقش سم بالدین یک مرد بیوه است که پسر 8 ساله اش تلاش میکند تا از طریق تماس با یک برنامه رادیویی شبانه برایش زن پیدا کند.
او میتواند بزرگتر از کارکترهای زندگی واقعی با رهایی کودکانه ایفای نقش کند (فیلم بزرگ را ببینید) همچنین میداند چه زمانی بازی اش را مهار کند.
لحظه به یاد ماندنی: ملاقات بالای ساختمان امپایر استیت, رویارویی سام و آنه (مگ رایان) در آسانسور
تام میگوید: من انرژی نقشی را که بازی کردم دوست دارم. بسیار قابل فهم و احساسی, واقعی و راستگو بود.
11. ترمینال (2004)
نقش: ویکتور نورسکی
چرا بهترین است: هنکس یک مهاجر شرق اروپایی است, که 9 ماه را در فرودگاه جان اف کندی سر میکند و راه های خاص خود را برای زندگی و خوابیدن و کنار امدن با شرایط فرودگاه پیدا میکند.
نورسکی با وجود مخمصه ای که در آن قرار گرفته اما همچنان صبور و خوشخو میماند. این نقش فرصت دیگری برای هنکس بود تا نشان دهد که چقدر ماهرانه میتواند از پس کل فیلم برآید. نقش آفرینی او قابل ستایش است. گفته میشود که فیلم بر اساس یک داستان واقعی ست.
لحظه به یاد ماندنی: هنگامیکه نورسکی بالاخره شهر نیویورک را میبیند و به کافه ی جاز میرود تا به قولی که به پدرش داده عمل کند.
تام میگوید: من حتی در فیلم روسی صحبت کردم و با یک روزنامه نگار روسی مصاحبه کردم که به من گفت: "چی میگفتی؟؟"
12. مسیر سبز (1999)
نقش: پال اجکام
چرا بهترین است: تام هنکس نقش زندانبان گروه اعدامیان را بازی میکند که متوجه میشود یکی از زندانیان قدرت شفا بخشی خارق العاده ای دارد.
در کارگردانی بجا و غیر نخ نمایانه فرانک دارابونت هنکس هیچ جایی برای ارائه ندادن بازی اش نداشت او باید جنبه های پنهان جلادی را نشان میداد که از انجام وظایفش جا نمیزند.
لحظه به یاد ماندنی: یک صحنه آرام که در آن اجکام فیلم تاپ هت را برای جان کافی (مایکل کلارک دانکن) به نمایش میگذارد.
تام میگوید: چیزی که برایم جالب بود این بود که پل اجکام یک جلاد است ولی به قدری انسانی زندگی میکند که به ندرت کسی میتواند در ندامتگاه چنین زندگی کند.
13. ترنر و هوچ (1989)
نقش: کاراگاه اسکات ترنر
چرا بهترین است: هنکس به فیلمی که میتوانست یک کمدی زمخت از آب در آید روح دمید.
این فیلم دومین کمدی سگ-پلیسی در سال 1989 بود اما با حضور تام هنکس و سگ بیسلی (هوچ) توانست از فیلم K-9 که در همان سال و زودتر از ترنر و هوچ اکران شد پیشی بگیرد.
لحظه به یاد ماندنی: وقتی ترنر قوانین خانه را برای سگش شرح میدهد.("اینجا اتاق تو نیست"...) و یا وقتیکه هوچ روی میز نشسته و تام ثابت میکند که بدون توسل به فریب, استاد جذب مخاطب است.
تام میگوید: چند روز قبل ترنر و هوچ را در فروشگاه SAC دیدم, خاطراتش برایم زنده شد و مانند یک نوزاد گریستم.
14. جنگ چارلی ویلسون (2007)
نقش: چارلی ویلسون
چرا بهترین است: این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است و تام هنکس نقش یک نماینده تگزاسی را بازی میکند که درگیر مناقشاتی در افغانستان میشود. هنکس که یکی از تهیه کنندگان این فیلم هم است ویزگی بذله گویی را چنان هوشمندانه در نقشش جای میدهد که ارزش داستان ذره ای لطمه نمیبیند.
لحظه به یادماندنی: دیدن اینکه هنکس نقش مرد بانوان شیک را بازی میکند, دختران را میفریبد. تام تو یک اعجوبه ای.
تام میگوید: این داستانی ست راجع به موضوعی که بیانش در فیلم تقریبا غیر ممکن است. سیاست چه میکند.
15. قطار سریع السیر قطب شمال (2004)
نقش ها: قهرمان پسر, پدر, راهنما , لوکوموتیوران تندخو, یک مرد آسمان جل, بابانوئل
چرا بهترین است: هرچند حتی چشمان زامبی شکل و بی روح هم خاصیت تاثیرگذاری او را نگرفته اما یک چیز سحر انگیزی در مجموعه کارکترهایی که هنکس به تصویر کشیده وجود دارد.
سالها پیش از بیوولف و آوتار, این فیلم اولین انیمیشنی بود که به طور کامل با استفاده از تکنولوزی ضبط حرکات (motion capture technology) ساخته شد, بنابراین درگیری هنکس با این تکنولوزی جدید که در مراحل اولیه اش به سر میبرد, شایسته ی تقدیر است.
لحظه به یاد ماندنی: " به کجا میروی؟ " مطمئنا به قطب, این قطار سریع السیر قطب شمال است." تام هنکس ثابت میکند که بابانوئل وجود دارد و کریسمس هر سال میاید.
تام میگوید: (در مورد شخصیت مورد علاقه اش) فکر کنم مرد بزرگ, بابانوئل بود. بازی کردن دراین نقش مثل بازی کردن نقش الویس در یک فیلم الویسی بود.
16. اسپلش (1984)
نقش: الن بوئر
چرا بهترین است: یک کمدی-رمانتیک که تمایش برای تمام سنین لذت بخش است. آن زمان تام هنکس تقریبا ناشناخته بود اما شیطنت های آبی اش با دارلی هانا وی را به سمت ستاره شدن سوق داد; بطوریکه 3 سال بعد در فیلم های جشن مجردی, گودال پول و دام ظاهر شد.
اجرای دوست داشتنی نقش های کمدی-رمانتیک تبدیل به مهارت هنکس شد او عنصر انسانیت را در داستان های عاشقانه ی فانتزی جای میداد.
لحظه به یاد ماندنی: صحنه زیر آب
تام میگوید: فیلمنامه واقعا کامل بود, کیفیت و ارزش به خوبی با هم آمیخته شده بود.
17. حومه نشین ها (1989)
نقش: ری پترسون
چرا بهترین است: یکی دیگر از کمدی های خوب دهه ی 80 است که این گوهر نادیده گرفته شده خود را در کشاکش اکران فیلم های پانچ لاین, بزرگ, ترنر و هوچ جای داد.
هنکس در اینجا نقش یک مرد تند مزاج به نام ری را بازی میکند که گریبانگیر این شک است که همسایه های جدیدش قاتل اند. جو دانت, کارگردان فیلم گرملین ها نشان میدهد که در انبوه صداها جاهایی برای آرامش وجود دارد.
لحظه به یاد ماندنی: " ری, این والتره" "نه ه ه ه ه ه ه ه!"
18. لیگ آنها (1992)
نقش: جیمی داگن
چرا بهترین است: هنکس نقش مربی تیم زنان را بازی میکند. نقش داگن یک جور ویزگی دوست داشتنی را برای هنکس در اوایل کارش به ارمغان میآورد. این فیلم نمونه ی بارز مبارزه طلبی هنکس بود.
لحظه به یاد ماندنی: تام هنکس دستکش بیسبالش را به طرف صورت بچه ای پرتاپ میکند. نباید میخندیدیم ولی خندیدیم, هنکس مقصر است.
تام میگوید: من نقش مردی با ویزگی های خاص را بازی کردم . صادقانه بگویم, دوست دارم نقش مردهایی را بازی کنم که اتفاقات تلخی را در زندگیشان تجربه کردند و حال تلاش میکنند تا با زندگی روزمره و اتفاقاتی که پشت سر هم رخ میدهد دست و پنجه نرم کنند.

نقش: وودی
چرا بهترین است: او دوست داشتنی ترین, شجاع ترین و با مزه ترین کلانتر روی زمین است. با وجود تغییرات تکنولوزیکی مشهود, داستان اسباب بازی ها یک کلاسیک برای تمام دوران و مورد علاقه ی تماشاگران تمام سنین است.
صدای تام هنکس در نقش قهرمان فیلم, گاوچران عروسکی بی جان را زندگی بخشید. هنکس 15 سال در نقش کلانتر وودی بازی کرد و هیچگاه در ترکیب ویزگی های نقشش, ترکیب شیطنت و گستاخی با سادگی و دوست داشتنی بودن , باز نماند.
لحظه به یادماندنی: " تو یک اسباب بازی هستی" شاید به یادماندنی ترین جمله در مجموعه داستان اسباب بازی ها باشد و بیایید از نقطه ی اوج احساسی داستان اسباب بازی های 3 چشم پوشی نکنیم آنجاییکه بزرگسالان سراسر دنیا هنگام دیدن صحنه ی رویارویی اسباب بازی ها با گودال آتش اشک ها ریختند.
تام میگوید: وودی یک مرد احساساتی است که خود را در مواجه با هر عملی قرار میدهد. تا زمانیکه تفکر غریزی مثل: "من باید به آنها کمک کنم" یا "من باید فرار کنم" در سر دارد هرکاری را با %100 سرسپردگی انجام میدهد. شما این ویزگی ها را در مورد هر کسی دوست خواهید داشت.
2. فارست گامپ (1994)
نقش: فارست گامپ
چرا بهترین است: با سلیقه هر کس جور نیست اما هنکس ثابت کرد که هیچ کس جز او نمیتواند نقش یک نادان دوست داشتنی را به این خوبی بازی کند و دلنشینی آرامش بخش او موجب شد تا پیوسته در نقاط مختلف تاریخ آمریکا جای گیرد. فارست گامپ شاید متمایز ترین نقش آفرینی هنکس بود اما این باعث نشد که وی اسکار دیگری را به خانه نبرد.
لحظه به یاد ماندنی: مامانم همیشه میگفت: زندگی مثل یه جعبه شکلاته, تو هیچ وقت نمیدونی کدومشو میخوای برداری. جمله ای که خوب یا بد جایگاه همیشگی در فرهنگ واژگان عامه بدست آورد.
تام میگوید: او همه چیز را نجات میدهد, او به چیزی که خدا به او میگوید انجام دهد ایمان دارد, از مادرش پیروی میکند و به هر چیزی که زن مورد علاقه اش میگوید اعتقاد دارد. همین است, به همراه فارست گامپ میتوان همه چیز را نجات داد.

نقش: کاپتان جان اچ میلر
چرا بهترین است: استیون اسپیلبرگ برای اولین بار هنکس را در این فیلم جنگی کارگردانی میکند که در ان حماسه و وحشت جنگ را به خوبی ارائه میدهد.
هنکس در نقش کاپتان میلر گردانی را در جنگ جهانی دوم رهبری میکند تا سرباز رایان را نجات دهد و او را بعد از کشته شدن سه برادرش صحیح و سالم به خانه نزد مادرش برگرداند.
لحظه به یاد ماندنی: صحنه گرافیکی واقع گرایانه رسیدن به نرماندی. وحشتناک و حزن انگیز.
تام میگوید: اولین باری که درباره کاپتان جان میلر خواندم چیزی که برداشت کردم این بود: او میترسد و ترسش مانند ترس من است وقتی خودم را در موقعیتش قرار میدهم. ترسش دلیل همه کارهایی ست که انجام میدهد و همه ی سوالهایی که در فیلم جواب داده میشود به این نکته اصلی بر میگردد.

نقش: اندرو بکت
چرا بهترین است: تام هنکس اولین اسکارش را به خاطر نقش آفرینی بی نظیرش در فیلادلفیا گرفت.
فیلمی در مورد تبعیض که در آن کاراکتر هنکس بدلیل بیماری ایدز از یک شرکت قانون گذاری اخراج میشود و این مسئله را به دادگاه میکشاند. وی کاراکتر دنزل واشنگتن را بعنوان وکیل پاره وقت هموفبیک خود بر میگزیند. نقش آفرینی فوق العاده هنکس این اجازه را به یکی از اولین فیلم های جریان اصلی میدهد تا با موضوع ایدز مقابله کند.
لحظه به یاد ماندنی: صحنهی پایانی بیمارستان جاییکه بکت به میگل میگوید آماده مرگ است.
تام میگوید: هیچ کس نیست که نتواند با مردی که همه چیزش به غارت رفته و حال میخواهد همهی چیزهایی که از او گرفته شده را برگرداند, ارتباط برقرار کند. اندرو متوجه میشود که قربانی ایدز نیست بلکه قربانی عدم تحملی ست که ایدز با خود به همراه دارد.

نقش: چاک نولاند
چرا بهترین است: تام هنکس این فیلم را به دوش میگیرد: به تصویر کشیدن مردی که 4 سال تنها در جزیره ای زندگی میکند با نقش آفرینی انفرادی دشوار 2 ساعت و 49 دقیقه ای. هنکس در تمام مدت اجرای این داستان نجات و تنهایی با تمام قدرت نقش آفرینی میکند.
لحظه به یاد ماندنی: ”ویلسون!! “چاک نولاند بعد فرار از جزیره بهترین و تنها دوست 4 سال گذشته اش ویلسون را از دست میدهد. والیبال. یک لحظه تاثیرگذار است چه بخواهید به آن اقرار کنید چه نخواهید.
تام میگوید: در طول فیلم همه کاری که کردم این بود که به طبیعت چیزهای اطرافم دقت کنم. هر چیزی از یک چیز برگر تا حس هوای سرد خروجی از در یخچال روی بدن در شب.

نقش: جیم لاول
چرا بهترین است: داستان واقعی عملیات ناموفق آپولو 13 به ماه که داستانی ست نادر: یک داستان فضایی واقعی
هنکس در نقش جیم لاول یکی از فضانوردان فضاپیمای ملعون است. کارکتر او چهره ی یک پدر واقعی را نه فقط برای خانواده اش که منتظرند به زمین برگردد, بلکه همچنین برای تمام اعضای گروه ارائه میدهد. حتی اگر شما حوادث زندگی واقعی را از نزدیک لمس کرده باشید هم در نظرتان هنکس نقشش را تاثیر گذار اجرا کرده است.
لحظه به یاد ماندنی: انتظار به ظاهر بی پایان برای رسیدن فضاپیمای آپولو 13 به جو زمین.
تام میگوید: جیم سوابق و تحصیلات و استعداد های مرا میدانست. وی شخصا به مدت چند هفته با من ملاقات داشت. در یکی از آن ملاقات ها در تگزاس وی مرا مجبور کرد تا هواپیمایش را شبانه به پرواز در آورم.

نقش: جاش باسکین
چرا بهترین است: جاش باسکین جوان روبروی یک ماشین جادویی شهر بازی آرزو میکند که کاش بزرگتر بود و روز بعد با بیدار شدنش همه نسل صاحب بازیگری جدید و پرطرفدار شد.
"بزرگ" هنکس را بعنوان بهترین بازیگر مرد-بچه ی دنیا شناساند و این سوال را در ذهن ما بوجود اورد که "چرا من نباید یک ترامپلاین در اتاق نشیمن خود داشته باشم؟"
لحظه به یاد ماندنی: نواختن دو نفری روی پیانوی بزرگ اسباب بازی فروشی فائو اسچوارز واقع در خیابان پنجم: مطمئنا یکی از دوست داشتنی ترین صحنه هایی ست که تا به حال تبدیل به فیلم شده.
تام میگوید: واقعا فیلم خوبی است و من فکر میکنم بسیار فیلم راستگو و تاثیر گذاری ست.

نقش: مایکل سالیون
چرا بهترین است: بسیاری از نقش افرینی ها در این فیلم نادیده گرفته شده اما این هنکس است که نقشش در این فیلم بر خلاف نقش مثبتی ست که از او در ذهن ها برجای مانده.
هنکس نقش یک قاتل قراردادی و پدر متعهد را طوری ایفا میکند که شاید هر کسی نتواند. او بعنوان یک تکیه گاه احساسی در مرکز نمودار ون رابطه پدر و پسری, از یک طرف با پسر وحشت زده اش و از طرف دیگر با پدر خوانده اش قرار دارد.
لحظه به یاد ماندنی: هنگامیکه سالیون بالاخره از رئیسش (پل نیومن) که به او خیانت کرده و خانواده اش را به قتل رسانیده, انتقام میگیرد. این صحنه تاثیر گذار خیس و بارانی با وام گیری از این واقعیت که این آخرین حضور پل نیومن روی پرده است به یادماندنی تر هم شده است.
تام میگوید: نکته کلیدی داستان, قرار گرفتن رابطه پدر و پسری در موقعیت ها و شرایط مختلف در قالب پدر ها پسرهای فیلم است. من پدر و پسر دارم این به تنهایی کمک کننده بود اما اقیانوسی از احساسات و میلیون ها روش برای کشف دنیای این روابط و مقصدشان وجود دارد.

نقش: کارل هنرتی
چرا بهترین است: روی کاغذ, هنرتی میتواست یک تند مزاج بی عاطفه باشد, اما هنکس کاری میکند که ناامیدی کارکترش را احساس کنید و نقش را در قسمت دوست داشتنی سرسخت بودن نگه میدارد طوریکه حس حمایت شما نمیداند چه کند.
برای بازیگری در قد و قواره های هنکس تحسین برانگیز است که در این مقطع از فعالیتش یک نقش مکمل را ایفا کند وی با قدرت همیشگی بازی اش جست و خیزهای جنایی و فوق العادهی اسپیلبرگ را تضمین میکند.
لحظه به یاد ماندنی: بعد از سالها زحمت و تلاش تعقیب ابگنل , هنرتی شروع به احساس همدردی و دلسوزی برای این متقلب فراری میکند و درصدد بیرون آوردنش از مخفیگاهش در فرانسه بر میآید.
تام میگوید: هیچ نوع مدرکی واجد شرایطی از این وجود نداشت که واقعا کارل هنرتی کیست بنابراین همه اش را خودم ساختم.

نقش: سام بالدوین
چرا بهترین است: شاید یکی از محبوب ترین کمدی-رمانتیک های دهه ی 90 باشد, هنکس در نقش سم بالدین یک مرد بیوه است که پسر 8 ساله اش تلاش میکند تا از طریق تماس با یک برنامه رادیویی شبانه برایش زن پیدا کند.
او میتواند بزرگتر از کارکترهای زندگی واقعی با رهایی کودکانه ایفای نقش کند (فیلم بزرگ را ببینید) همچنین میداند چه زمانی بازی اش را مهار کند.
لحظه به یاد ماندنی: ملاقات بالای ساختمان امپایر استیت, رویارویی سام و آنه (مگ رایان) در آسانسور
تام میگوید: من انرژی نقشی را که بازی کردم دوست دارم. بسیار قابل فهم و احساسی, واقعی و راستگو بود.

نقش: ویکتور نورسکی
چرا بهترین است: هنکس یک مهاجر شرق اروپایی است, که 9 ماه را در فرودگاه جان اف کندی سر میکند و راه های خاص خود را برای زندگی و خوابیدن و کنار امدن با شرایط فرودگاه پیدا میکند.
نورسکی با وجود مخمصه ای که در آن قرار گرفته اما همچنان صبور و خوشخو میماند. این نقش فرصت دیگری برای هنکس بود تا نشان دهد که چقدر ماهرانه میتواند از پس کل فیلم برآید. نقش آفرینی او قابل ستایش است. گفته میشود که فیلم بر اساس یک داستان واقعی ست.
لحظه به یاد ماندنی: هنگامیکه نورسکی بالاخره شهر نیویورک را میبیند و به کافه ی جاز میرود تا به قولی که به پدرش داده عمل کند.
تام میگوید: من حتی در فیلم روسی صحبت کردم و با یک روزنامه نگار روسی مصاحبه کردم که به من گفت: "چی میگفتی؟؟"

نقش: پال اجکام
چرا بهترین است: تام هنکس نقش زندانبان گروه اعدامیان را بازی میکند که متوجه میشود یکی از زندانیان قدرت شفا بخشی خارق العاده ای دارد.
در کارگردانی بجا و غیر نخ نمایانه فرانک دارابونت هنکس هیچ جایی برای ارائه ندادن بازی اش نداشت او باید جنبه های پنهان جلادی را نشان میداد که از انجام وظایفش جا نمیزند.
لحظه به یاد ماندنی: یک صحنه آرام که در آن اجکام فیلم تاپ هت را برای جان کافی (مایکل کلارک دانکن) به نمایش میگذارد.
تام میگوید: چیزی که برایم جالب بود این بود که پل اجکام یک جلاد است ولی به قدری انسانی زندگی میکند که به ندرت کسی میتواند در ندامتگاه چنین زندگی کند.

نقش: کاراگاه اسکات ترنر
چرا بهترین است: هنکس به فیلمی که میتوانست یک کمدی زمخت از آب در آید روح دمید.
این فیلم دومین کمدی سگ-پلیسی در سال 1989 بود اما با حضور تام هنکس و سگ بیسلی (هوچ) توانست از فیلم K-9 که در همان سال و زودتر از ترنر و هوچ اکران شد پیشی بگیرد.
لحظه به یاد ماندنی: وقتی ترنر قوانین خانه را برای سگش شرح میدهد.("اینجا اتاق تو نیست"...) و یا وقتیکه هوچ روی میز نشسته و تام ثابت میکند که بدون توسل به فریب, استاد جذب مخاطب است.
تام میگوید: چند روز قبل ترنر و هوچ را در فروشگاه SAC دیدم, خاطراتش برایم زنده شد و مانند یک نوزاد گریستم.

نقش: چارلی ویلسون
چرا بهترین است: این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است و تام هنکس نقش یک نماینده تگزاسی را بازی میکند که درگیر مناقشاتی در افغانستان میشود. هنکس که یکی از تهیه کنندگان این فیلم هم است ویزگی بذله گویی را چنان هوشمندانه در نقشش جای میدهد که ارزش داستان ذره ای لطمه نمیبیند.
لحظه به یادماندنی: دیدن اینکه هنکس نقش مرد بانوان شیک را بازی میکند, دختران را میفریبد. تام تو یک اعجوبه ای.
تام میگوید: این داستانی ست راجع به موضوعی که بیانش در فیلم تقریبا غیر ممکن است. سیاست چه میکند.

نقش ها: قهرمان پسر, پدر, راهنما , لوکوموتیوران تندخو, یک مرد آسمان جل, بابانوئل
چرا بهترین است: هرچند حتی چشمان زامبی شکل و بی روح هم خاصیت تاثیرگذاری او را نگرفته اما یک چیز سحر انگیزی در مجموعه کارکترهایی که هنکس به تصویر کشیده وجود دارد.
سالها پیش از بیوولف و آوتار, این فیلم اولین انیمیشنی بود که به طور کامل با استفاده از تکنولوزی ضبط حرکات (motion capture technology) ساخته شد, بنابراین درگیری هنکس با این تکنولوزی جدید که در مراحل اولیه اش به سر میبرد, شایسته ی تقدیر است.
لحظه به یاد ماندنی: " به کجا میروی؟ " مطمئنا به قطب, این قطار سریع السیر قطب شمال است." تام هنکس ثابت میکند که بابانوئل وجود دارد و کریسمس هر سال میاید.
تام میگوید: (در مورد شخصیت مورد علاقه اش) فکر کنم مرد بزرگ, بابانوئل بود. بازی کردن دراین نقش مثل بازی کردن نقش الویس در یک فیلم الویسی بود.

نقش: الن بوئر
چرا بهترین است: یک کمدی-رمانتیک که تمایش برای تمام سنین لذت بخش است. آن زمان تام هنکس تقریبا ناشناخته بود اما شیطنت های آبی اش با دارلی هانا وی را به سمت ستاره شدن سوق داد; بطوریکه 3 سال بعد در فیلم های جشن مجردی, گودال پول و دام ظاهر شد.
اجرای دوست داشتنی نقش های کمدی-رمانتیک تبدیل به مهارت هنکس شد او عنصر انسانیت را در داستان های عاشقانه ی فانتزی جای میداد.
لحظه به یاد ماندنی: صحنه زیر آب
تام میگوید: فیلمنامه واقعا کامل بود, کیفیت و ارزش به خوبی با هم آمیخته شده بود.
17. حومه نشین ها (1989)
نقش: ری پترسون
چرا بهترین است: یکی دیگر از کمدی های خوب دهه ی 80 است که این گوهر نادیده گرفته شده خود را در کشاکش اکران فیلم های پانچ لاین, بزرگ, ترنر و هوچ جای داد.
هنکس در اینجا نقش یک مرد تند مزاج به نام ری را بازی میکند که گریبانگیر این شک است که همسایه های جدیدش قاتل اند. جو دانت, کارگردان فیلم گرملین ها نشان میدهد که در انبوه صداها جاهایی برای آرامش وجود دارد.
لحظه به یاد ماندنی: " ری, این والتره" "نه ه ه ه ه ه ه ه!"

نقش: جیمی داگن
چرا بهترین است: هنکس نقش مربی تیم زنان را بازی میکند. نقش داگن یک جور ویزگی دوست داشتنی را برای هنکس در اوایل کارش به ارمغان میآورد. این فیلم نمونه ی بارز مبارزه طلبی هنکس بود.
لحظه به یاد ماندنی: تام هنکس دستکش بیسبالش را به طرف صورت بچه ای پرتاپ میکند. نباید میخندیدیم ولی خندیدیم, هنکس مقصر است.
تام میگوید: من نقش مردی با ویزگی های خاص را بازی کردم . صادقانه بگویم, دوست دارم نقش مردهایی را بازی کنم که اتفاقات تلخی را در زندگیشان تجربه کردند و حال تلاش میکنند تا با زندگی روزمره و اتفاقاتی که پشت سر هم رخ میدهد دست و پنجه نرم کنند.
www.seemorgh.com/culture
منبع: caffecinema.com
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی:
پسر فقیری که ستاره هالیوود شد
به یادماندنی ترین نقشهای ناتالی پورتمن (+عکس)
بهترین فیلمهای آنجلینا جولی + عکس
بهترین فیلمهای اسکارلت جوهانسون (+عکس)
مرور تصویری بر نقشهای به یاد ماندنی «جودی فاستر»