او سپس به نیویورک رفت به "آکتورز استودیو" پیوست.

"نیومن" با نام کامل "پل لئوناردو نیومن" در تاریخ 26 ژوئیه در 1915میلادی "کلیولند" اوهایو متولد شد. خانواده‌اش مرفه بودند و پدرش تاجری موفق در زمینه فروش لوازم ورزشی بود. در دوران کودکی کمتر کسی از اعضاء خانواده گمان می‌کرد که پُل در آینده به بزرگترین بازیگر سینما در عصر خود مبدل شود. مادرش معتقد بود که او چهره مناسی و فیزیک دوست داشتنی‌ای دارد و ممکن است بتواند به عنوان مدل در آینده کاری پیدا کند. اما پدرش معتقد بود که پُل می‌بایست تجارت خانوادگی را ادامه دهد.


 

پدرش ریشه‌ای آلمانی داشت و مادرش یک ایرلندی کاتولیک بود. پُل در دوران کودکی به فوتبال آمریکایی علاقه‌مند شد و مطمئن بود که در آینده یکی از قهرمانان مطرح و موفق این رشته خواهد شد. پُل در دوران کودکی‌اش گفته است که پدرش مردی مهربان و خوش اخلاق بود که که به محض اینکه هر یک از پسرهایش دوران نوجوانی را سپری کردند به سن مناسبی برای اداره یک مغازه می‌رسیدند، آنها را در یکی از فروشگاه‌های خانوادگی فروش لوازم ورزشی به کار مشغول می‌کرد. اما پُل آرزوهای بزرگتری در سر می‌پروراند و کار در یک فروشگاه را نمی‌توانست برایش وسوسه کننده باشد.

 


البته او نمی‌خواست بر خلاف میل پدرش رفتار کند، به همین خاطر هنگامی‌که پدرش از او خواست که در دانشکده به رشته اقتصاد بپردازد، پذیرفت. اما اگرچه در این رشته با جدیت به مطالعه پرداخت و به نظر دانشجوی موفقی می‌آمد ولی نتیجه امتحانات رضایت‌بخش نبود و خیلی زود همه فهمیدند که او به درد این رشته نمی‌خورد. البته علت عدم موفقیت پُل در رشته اقتصاد علاقه‌اش به فوتبال آمریکایی بود. او تقریبا تمام ساعات را به تمرین این ورزش می‌پرداخت و روز به روز به علاقه‌اش نسبت به این ورزش اضافه گردید.


با آغاز جنگ جهانی پُل دانشکده را رها کرد و به نیروی دریایی پیوست و به عنوان بی‌سیم‌چی ناوگان دریایی به خدمت پرداخت. اما در سال 1946 و با پایان جنگ "نیومن" در کالج "کانیون" ثبت نام کرد و برحسب عادت همیشگی به عضویت تیم فوتبال کالج درآمد. پُل و دوستانش تیمی تشکیل دادند و برای انجام مسابقه با دیگر تیم‌های فوتبال آماده شدند. اما یک شب گویا مقدر بود که مسیر زندگی "نیومن" تغییر کند او و دوستانش بعد از بازی با یک تیم دیگر و هنگامی‌که آن شب جشن گرفته بودند با اعضا تیم مقابل درگیر شدند و کار به زد و خورد شدیدی کشید. حاصل کار به زندان افتادن همگی آنها و در پی اخراج شدن‌شان از تیم فوتبال کالج بود. "نیومن" پس از حادثه دست از فوتبال کشید و به مسیر تازه‌ای پا گذاشت. بعد از فارغ‌التحصیلی از کالج "پل نیومن" به مدرسه "درام بیل" رفت و یک سال در آنجا به فراگیری بازیگری پرداخت. او سپس به نیویورک رفت به "آکتورز استودیو" پیوست.


پُل تحت تعلیم "استراسبرگ" تئورسین بزرگ بازیگری قرار گرفت. "استراسبرگ" معتقد بود که نیومن استعداد بازیگری شگرفی دارد و می‌تواند به بازیگری هم اندازه "مارلو براندو" مبدل شود. اما بنا به نظر استراسبرگ متاسفانه "پل نیومن" بیش از حد زیبا بود و همین موضوع باعث می‌شد که بیش از آنکه از استعدادش استفاده کند، دیگران را محسور و مجذوب زیبایی ظاهریش کند.


پُل برای اولین بار در سال 1953، در یک نمایش به نام "پیک نیک" در برادوی ظاهر شد و بعد از این نمایش بود که با کمپانی برادران وارنر قراردادی امضا کرد و اولین بار با فیلم "جام نقره‌ای" در سال 1954 وارد عالم سینما شد.


"پل نیومن" آنقدر از نقش خود در این فیلم بدش آمد که به مجله ورایتی نوشت و از بینندگان با خاطر بازی بدش عذرخواهی کرد. فیلم بعدی‌اش "کسی آن بالا مرا دوست دارد" در سال 1956، فیلم راضی کننده‌ای بود. او در این فیلم نقش بوکسوری به نام "راکی گرازیانو" را ایفا کرد و بازی‌اش با نقدهای مثبتی از جانب منتقدان روبرو گردید. هالیوودی‌ها به این جوان چشم دوخته بودند و او را جایگزین خوبی برای "مارلون براندو" می‌دانستند که دیگر حاضر نبودند در هر فیلمی بازی کند و ضدِسیستم هالیوود عمل می‌کرد. در آن سال‌ها براندو شاخص‌ترین چهره بازیگری آمریکا و حتی جهان بود اما اصول حرفه‌ای خود را داشت و حاضر نبود در هر فیلمی بازی کند به همین خاطر تهیه‌کنندگان به دنبال چهره‌ای شبیه او بودند تا بتوانند جایگزین "براندو" کنند. به ویژه بعد از مرگ "جیمز دین" در سنین جوانی خلاء چهره‌های جذاب در هالیوود به شدت احساس می‌شد.


دومین فیلم او یعنی فیلم "آن بالا کسی دوستم دارد" توانست جایگاه او را به عنوان یکی از محبوب‌ترین بازیگران جوان تثبیت کند. این یکی از دو نقشی بود که "پل نیومن" در پی مرگ "جیمز دین" از او به ارث برد و دومی "در سال ۱۹۵۸میلادی بود، که از او یک ستاره ساخت.


دهه شصت، دهه یکه‌تازی "نیومن" بود بعد از بازی در فیلم‌هایی همچون "جایزه"، "هاد" و "لوک خوش شانس" و مهم‌تر از همه "پوچ کاسیدی و سانداس کید" این دهه را مبدل به دوران افسانه‌ای "نیومن" کرد. او همچنین تهیه‌کنندگی و کارگردانی چندین فیلم سینمایی را نیز بر عهده داشت که از آن جمله می‌توان به فیلم "راشل راشل" اشاره کرد که در آن از همسرش "جوآن وود وارد" در نقش اول بهره برد. از دیگر فیلم‌های او می‌توان به "تاثیر اشعه گاما بر روی گل‌های کاملیا" اشاره کرد. فیلم "راشل راشل" نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم نیز گردید.


"پل نیومن" در دهه هشتاد و نود بسیار کم کار شد و مهمترین فیلم او در دهه هشتاد فیلم "رنگ پول" بود که در کنار "تام کروز" بزگشتی باشکوه به پرده نقره‌ای تجربه کرد. در سال 1999 نیز فیلم "پیامی در بطری" از او به نمایش درآمد که چندان موفق نبود. وی همچنین در انیمیشن دوست داشتنی "ماشین‌ها" برای نخستین بار صداپیشگی كرد كه بسیار هم مورد توجه قرار گرفت.



پس از آن "پل نیومن" به همراه همسرش در "وست کانتیکات" زندگی کرد و به اداره شرکت تولیدکننده مواد غدایی‌اش با نام New manl که بیش از 100 میلیون دلار در سال درآمد داشت پرداخت. او بخشی از سود این شرکت را همیشه صرف امور خیریه می‌کرد و در همین راستا در سال 2007 حدود 10 میلیون دلار به مدرسه‌اش کمک کرد تا سالی 20 دانش‌آموز را کمک کند. به آکادمی اسکار به خاطر همین فعالیت‌های خیریه جایزه "جین هرشولت" را به او اعطا کرد.


"پل نیومن" سرانجام در 26 سپتامبر سال 2008 میلادی و در 83 سالگی پس از مدت‌ها مبارزه با سرطان ریه از دنیا رفت.






گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : honaronline.ir





مطالب پیشنهادی :
«پیتر جکسون» کارگردان پولساز هالیود
«مقبره‌های انسان» ، آثار به سرقت رفته با ارزش هنری
گزارش تصویری : فیلم " آنا کارنینا "
فردین ، تنها سوپراستار به مفهوم واقعی در سینمای ایران
مهران احمدی با گریمی کاملا متفاوت