روح الله حجازی و حمید فرخ‌نژاد در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود به نحوه حضور ابراهیم حاتمی‌کیا جلوی دوربین و حواشی جذابش پرداخته‌اند که بخش‌های برگزیده را به نقل از شبکه ایران از همشهری جوان در ادامه می‌خوانید.
حمید فرخ‌نژاد: چرا حاتمی‌کیا نباید کراوات داشته باشد؟
حاتمی‌کیا تنها به عنوان خودش مطرح نیست
توجه به بازی حاتمی‌کیا در این کار فقط به خاطر بازی‌اش نیست. بیشتر به خاطر هرمی است که خودش دارد. بک‌گراندش خیلی‌ها را قلقلک می‌دهد که او را در مقام بازیگر ببینند، چون در مقام کارگردان آدم محبوبی است. ضمن اینکه حاتمی‌کیا تنها به عنوان خودش مطرح نیست، بلکه به عنوان آدمی مطرح است که سال‌ها جریانی را نمایندگی کرده. (در واقع یک جور نماد است...) آره . مثلا چرا حاتمی‌کیا در نقش گوهریان نباید کراوات داشته باشد؟ به خاطر اینکه خودش کراواتی نیست. ولی من نه. بازیگرم؛ یک روز مامور وزارت اطلاعات می‌شوم یک روز شوهر خیانتکار و روز دیگر هواپیماربا.
وجود اصغر فرهادی در سینمای ما مثل رضازاده است در ورزش
متاسفانه گاهی نقد در کشور ما در خلاء انجام می‌شود. چنان از روی استغنا با دستی که پشت سر انداخته‌ایم، به فیلم‌ها نگاه می‌کنیم انگار داریم توی هالیوود فیلم می‌بینیم و ایرادهای آنچنانی می‌گیریم. من همیشه گفته‌ام وجود اصغر فرهادی در سینمای ما مثل رضازاده است در ورزش ما. استثنائاتی هستند که بر اثر مثبت-منفی‌هایی به وجود می‌آیند. سینما یا ورزش ما که آنجا نیستند توقع‌مان را بر اساس شرایط موجود تنظیم کنیم.
روح الله حجازی: حاتمی کیا به جای مرسدس بنز با موتور 1000 سرصحنه آمد
جز حاتمی‌کیا آدمی در این حد جذابیت نمی‌توانستم پیدا کنم
برای نقش گوهریان دنبال بازیگری بودم که تماشاگر هیچ پیش فرضی درباره‌اش نداشته باشد. باید تا آخر لحظه با او بلاتکلیف می‌ماند و نمی‌فهمید بالاخره ماجرای این آدم چیست. جز اینT, مسئله جذابیت ظاهری خود حاتمی‌کیا هم برایم مهم بود. به هر حال او آدم خوش‌تیپی است و آدم‌ها دوستش دارند. ضمن این که باید کسی نقش گوهریان را بازی می‌کرد که ما باور کنیم رئیس فرخ‌نژاد باشد و ما بیرون از فیلم حاتمی‌کیا را در نقش کارگردانی که بالای سر فرخ‌نژاد است می‌شناختیم. جز حاتمی‌کیا آدمی در این حد جذابیت نمی‌توانستم پیدا کنم.
مثل گلزن‌های یک تیم فوتبال می‌پرید و می‌گفت "بزن قدش"!
ما هر روز بعد از فیلمبرداری در سوئیت می‌ماندیم و با بازیگرها سکانس‌های روز بعد را تمرین می‌کردیم. در سکانسی که محسن به آوا می‌گوید "مانتو چرمت رو فقط وقتی با همیم بپوش" آنقدر تمرین کردیم که هر سه به وجد آمدیم. فرخ‌نژاد هر بار مثل گلزن‌های یک تیم فوتبال می‌پرید و می‌گفت: "بزن قدش"! بازی خودش را هم خیلی ریز کنترل می‌کرد.
صحنه‌ای که حاتمی‌کیا هی خنده‌اش می‌گرفت
برخورد حرفه‌ای حاتمی‌کیا با من در مقام کارگردان برای همه عجیب بود. مثلا در آن صحنه نان و پنیر که لقمه فرخ‌نژاد را از دستش می‌گیرد تا می‌آمد دیالوگش را بگوید هی خنده‌اش می‌گرفت. وقتی حاتمی‌کیا می‌خندید بهمنش(فیلمبردار) هم می‌خندید و پلان می‌رفت رو هوا. اما بعد حاتمی‌کیا می‌گفت آقا صبر کن الان درست می‌شه. الان درش می‌آریم. آن پلان برداشت چهار، پنج بود که خوب در آمد و راضی شدیم.
فرخ‌نژاد بهش می‌گفت تو چقدر انرژی داری!
صبر این آدم(حاتمی‌کیا) خیلی عجیب بود. غیر از چند پلان اول باقی پلان‌های حاتمی‌کیا به آخر فیلمبرداری افتاد. در صورتی که شاید درست این بود که برای احترام اول از همه پلان‌هایش را بگیریم. او هم رفته بود یک گوشه نشسته بود. انگار یک بازیگر معمولی است که به وقتش جلوی دوربین می‌آید، معمولا گریم صورت بازیگرها این جور مواقع افت می‌کند و رتوش لازم دارد، اما اینقدر قبراق و پر انرژی بود که این اتفاق نیافتاد. بقیه همه خسته بودند. فرخ‌نژاد بهش می‌گفت تو چقدر انرژی داری!
موتور هزار داشت
حاتمی‌کیا از روز دهم فیلمبرداری جلوی دوربین آمد. روزهای قبل می‌امد سر صحنه ببیند من چکار می‌کنم. کار را خیلی جدی گرفته بود. دیالوگ‌های گوهریان همگی بر اساس حاتمی‌کیا بازنویسی شد. ما گوهریان را کمی سنگین‌تر دیده بودیم. مثلا ورودش با مرسدس بنز بود اما الان با موتور 1000 می‌آید چون می‌خواستیم به حاتمی‌کیا نزدیکش کنیم. این تغییرها برایم می‌ارزید چون خودش هم برای کار مایه می‌گذاشت.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: caffecinema.com
مطالب پیشنهادی:
نظر همایون شجریان در مورد صدای حامد بهداد چیست؟
"آنجلیناجولی" از دنیای بازیگری خداحافظی خواهد کرد!
هر چه بیشتر تئاتر کار می‌کنم،سینما برایم غیرقابل تحمل‌تر می‌شود
آمار فروش فیلم‌های جدید اکران به روایت پخش‌کنندگان
موسیقیدان‌های ایرانی در «گرمی» 2013 نامزد شده اند؟