وقتی اکبرعبدی مهرجویی را با آبدارچی اشتباه گرفت
بخشی از گفت‌وگوی اکبر عبدی با روزنامه شرق را در زیر می‌خوانید.

 ‌به نظر شما یک فیلمساز چقدر می‌تواند به شما برای اجرای نقش کمک کند؟ اصلا به این مساله اعتقاد دارید که فیلمساز با فیلمساز دیگر فرق می‌کند؟
بله. زنده‌یادحاتمی، آقایان مهرجویی، میرباقری و... با همه متفاوت هستند. 70درصد کار کارگردان زمانی انجام می‌شود که یک نفر را برای نقش مربوطه انتخاب کند. برای گریم و فیلمبردار هم همین‌طور. به نظرم درصد زیادی از کار کارگردان انتخاب درست بازیگر است. بعد از آن دیگر به خود بازیگر مربوط می‌شود.

‌شکل بازی گرفتن کارگردان‌های مختلف از شما چطور بود؟ دیگر اینکه سر صحنه از آن بازیگرهای خوش‌قلق هستید یا نه؟
بله، من با کارگردان غیرحرفه‌ای هم کار کرده‌ام اما همیشه ذهنیتم این بوده که بازیگر مثل متریالی است که در دست یک مجسمه‌ساز است. مثل بوم و قلمی ‌است که در دستان نقاش است. کارگردان حکم مجسمه‌سازی را دارد که می‌خواهد مجسمه بسازد. من اگر منقبض و سخت باشم، نمی‌تواند مرا به قالبی که می‌خواهد دربیاورد. حرفه‌ای‌ترین بازیگر کسی است که مانند موم یا متریال اولیه خودش را در اختیار کارگردان بگذارد. چون فیلم ولو غلط متعلق به اوست. البته من نظر خودم را برای بهتر شدن کار ارایه می‌دهم. کارگردانی که اعتمادبه‌نفس دارد و از بازیگر نظرش را می‌پرسد اگر موردی خوب گفته شود از آن استفاده می‌کند. مانند فیلم«اخراجی‌ها»که اگر تکیه‌کلامی گفته می‌شد یا موردی پیشنهاد می‌شد آقای ده‌نمکی آن را بنا به صلاحدید خود می‌پذیرفت.

 ‌آقای ده‌نمکی ایده‌ای برای بازی نمی‌داد؟
آقایان حاتمی و تقوایی هم ایده نمی‌دادند. حتی بلد نبودند بازی کنند ولی مثلا مرحوم ایرج قادری بازیگر هم بود اما من تنها بازیگری بودم که نظرم را می‌گفتم. ایرج قادری یکی از افرادی بود که سینما را می‌شناخت یا عشق به سینما را هم در استاد تقوایی کاملا حس کرده‌ام. با آقای قادری در«پنجه در خاک»و کار آخر ایشان به نام«شبکه» همکاری داشتم که متاسفانه ایشان را از دست دادیم.

 ‌چطور توانستید با کسانی که روزگاری معترض به پوشیدن لباس زنانه شما در فیلمی شدند در فیلم دیگری همکاری کنید؟
من که ندیدم چه کسانی بودند. بعد هم همین آقای مخملباف یکی از کسانی بود که اوایل انقلاب سر اکران فیلم«حاجی واشنگتن» به سینما آزادی هجوم بردند. خیلی از افراد هستند که این‌طوری بودند و نمی‌خواهم نامی از آنها ببرم اما همین آقای مخملباف بعدها وقتی همسرش دچار سانحه سوختگی شد، آقای حاتمی با اینکه خودش بیمار بود برای سلامتی همسر ایشان مانند بچه‌ها گریه می‌کرد و 10 روز تمام شب و روز با من در بیمارستان بود. جالب است بعدها آقای مخملباف می‌گفت من اگر ماهی دو، سه‌بارفیلم«سوته‌دلان» را نبینم ماه من تمام نمی‌شود.

 ‌رفتار آقای حاتمی بزرگ‌منشانه بود. شما هم خواستید چنین رفتار کنید؟
عرضم همین است. هنگام نمایش فیلم«حاجی واشنگتن» من با مرحوم حاتمی و خانواده‌اش در لژ سینما بودیم و با وقوع آن مساله از در پشتی فرار کردیم. بشر خیلی پیچیده است و تغییر می‌کند. به همین دلیل با دشمنش هم نباید مثل قاتل برخورد کند. حضرت علی(ع) یک ضربت خوردند و به امام حسن(ع) فرمودند در این اتاق که من هستم میان من و قاتلم یک دیوار فاصله است. هر چه برای من فراهم می‌کنید برای او هم باید بیاورید. اگر هم به شهادت رسیدم فقط یک ضربه به او بزنید. آن بزرگواران حتی ابن ملجم مرادی را زندانی و شکنجه نکردند.

 بزرگ‌ترین درسی که از سینما گرفتید چه بوده؟
اگر کاری نادرست انجام دهیم، دو برابر آن اذیت خواهیم شد اما اگر با مردم روراست باشیم و کلک نزنیم، خداوند کمک می‌کند و جاهایی که قرار است آبرویمان برود نمی‌رود. باید دل صاف داشت و روراست بود. چون مردم از دریچه‌ای به نام چشم بازیگر را می‌شناسند. ممکن است من را از نزدیک ندیده باشند اما از چشم من درونیات من را می‌شناسند. چون چشم را نمی‌توان پوشاند.
‌ نقش روحانی فیلم«رسوایی» را دوست دارید؟
خیلی. چون روحانی این فیلم همان روحانی‌ واقعی است که ما از ایشان شناخت داشتیم. البته هنوز افرادی مانند این شخصیت هستند و ما از نزدیک دیدیم؛ مانند مرحوم دولابی وحاج‌آقا آقاتهرانی.

 
 
گردآوري: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: شرق



مطالب پيشنهادي:
خبری از نسخه سینمایی «24» نیست
سازندگان «آرگو» را وادار به عذرخواهی می‌کنیم
«نیکلاس کیج» صداپیشه «شرک» نمی‌شود
92 هنرمند به جشنواره تخم‌مرغ‌های رنگی می‌آیند
اشکان خطیبی چرا در تلویزیون حضور ندارد؟