سیامک صفری تئاتر را به تلویزیون ترجیح می دهد
سیامک صفری به بهانه اکران فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» درباره بازیگری در سینما، تئاتر و تلویزیون گفت و گو کرده است. صفری در بخشی از این گفتوگو به توافق هستهای اشاره کرده و گفته:« انشاءالله قسمت بشود من كار بعدی ام را با اسپیلبرگ انجام دهم! با این توافقی كه انجام شده است هیچ چیزی بعید نیست.»
سیامک صفری در اعترافات ذهن خطرناک من
بخشهایی از صحبتهای این بازیگر بدین شرح است:
- کارهای سینماییام خیلی كم بوده. جالب اینكه همین امروز برای عضویت در صنف اهالی خانه سینما رفته بودم. در همان جا وقتی میخواستم فرم را پركنم، خودم متوجه شدم كه در سینما حركتی نكردهام، اما در تئاتر خیلی پركار بودم. خیلی.
- من خیلی در سینما كم كار كردهام. با اینكه سینما خیلی هنر جذابی است و اتفاقهای خوبی در آن میافتد و شیرین است. از طرفی هنر ماندگاری است و برای سالها بعد هم باقی میماند. اما تئاتر این طور نیست و با تمام شدن اجرا در شب آخر همهچیز تمام میشود. نمایش مانند سفره غذایی است كه پهن میشود و بعد كه تمام شد تمام میشود و اگر خوب و خوشمزه باشد فقط در یادها باقی میماند.
- احساس میكنم در تلویزیون روزمرگی غالبی اتفاق میافتد كه من آن را دوست ندارم. البته آثار خوب و پرخرج و شاهكاری هم ساخته میشود ولی كارهایی كه خودم بودم روزمرّگی بر آنها غالب بوده است.
- متاسفانه تئاتر هنر بیپولی است و قرار است ما بیپول باشیم، ماشین نداشته باشیم، خانه نتوانیم بخریم و... حتی در جایی شنیده بودم یكی از نمایندههای مجلس گفته بود تئاتر باید مهجور بماند. به نظر من كسی كه چنین حرفی زده، هیچ شناخت و دركی از هنر و نمایش ندارد. در این شرایط فكر كنید افرادی هستند كه هیچ چیز نمیدانند و برای این هنر تصمیمگیری هم میكنند.
در این شرایط من هنرمند تئاتر بر میگردم به عقب نگاه میكنم میبینم هیچ كدام از مسائل زندگی من را تئاتر حل نكرده است و مجبور میشوم بروم در تلویزیون كاری را بازی كنم كه خیلی هم خوب نشود. چون نه در آن ایمان هست نه اعتماد. یك برنامهریزی سرعتی رسانه ملی است و من هم اصلا آن را دوست ندارم و دیگر هم نمیروم. چون هربار هم كه رفتم این اتفاق افتاد كه برخی گفتند: عه سیامك صفری؟!
- در دورهای بوده كه صبح تمرین میكردم و شب دو اجرای مختلف روی صحنه داشتم. حتی اگر سالنها دور از هم بودند با موتور خودم را سر صحنه میرساندم ولی تمركز و آرامش ندارم كه یك كار انجام دهم و بقیه زمان خالیام را موزیك گوش كنم یا كتاب بخوانم!
- من خیلی چیزهای سینما را بلد نیستم و نمیشناسم. برای همین آرزویم این است كه اگر قرار است دوباره در سینما كار كنم با كارگردانی باشم كه كارش را بلد باشد و بداند چه میخواهد. چون خیلی مهم است و بازیگر هم در قاب او قرار میگیرد. بازیگر در قاب او خوب باشد لازم است كه قاب او هم خوب باشد. خوب بودن بازیگر را هم بفهمد و در این صورت میتواند بازی خوبی هم بگیرد، در غیر این صورت نمیشود و همهچیز هم خراب میشود. انشاءالله قسمت بشود من كار بعدیام را با اسپیلبرگ انجام دهم! با این توافقی كه انجام شده است هیچ چیزی بعید نیست.
- تئاتر را اصلا نمیتوان كنار گذاشت. مشكل اینجاست، چون من به قدری به آدمها و شرایط تئاتر گره خوردم كه اصلا نمیتوانم تصور كنم در این حوزه كار نكنم. مطمئن هستم كه بخواهم هم نمیشود. برای مثال امسال سعی داشتم هیچ كار تئاتری انجام ندهم. دیدم نمیشود و تا همین حالا دو تا را تمام كردم و یكی دیگر را شروع كردم. همچنین میخواهم امسال خودم یك نمایش را كارگردانی كنم. از آنجایی كه تئاتر مساله ذهنیام است نمیتوانم كنار بگذارمش. تئاتر جا دارد و میتواند خیلیها را سر عقل بیاورد اما هنوز نتوانسته.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : روزنامه اعتماد