۳۰سال پس از مرگ ولادیمیر ناباکوف، نویسنده آمریکایی روسی تبار، آخرین رمانش به نام «اصل لورا؛ مردن یک بازی است» منتشر میشود.
به گزارش روزنامه فیگارو، دیمیتری ناباکوف، پسر این نویسنده به یک انتشاراتی آلمانی به نام «ونیتی فیر» اعلام کرد آخرین اثر پدرش را در ماه آینده منتشر خواهد كرد. البته او درباره زمان دقیق انتشار و نام ناشر حرفی به میان نیاورد. ولادیمیر ناباکوف قبل از مرگش در سال ۱۹۷۷ طرح کامل یک رمان به نام «اصل لورا؛ مردن یک بازی است» را نوشت و میخواست بعد از اثر معروف «لولیتا» آن را منتشر کند. وی هر روز به روش خود بخشی از رمان را روی فیشهای مقوایی مینوشت و تا سال ۱۹۶۷، ۱۳۸برگ از این فیشها را پر کرد که به نظر ناشر نیویورکی آثار ناباکوف، همین تعداد فیش میتواند اصل اثر را بسازد؛ هرچند ناباکوف فرصت تمام کردن آن را نداشت. بعد از مرگ ناباکوف، همسرش «ورا» برخلاف خواسته وی مبنی بر سوزاندن فیشها، آنها را در صندوقچهای گذاشت و آن را به بانکی در سوئیس سپرد. بعد از مرگ ورا، «دیمیتری» مجری وصیت پدر شد و خود را بر سر این دوراهی دید که آیا با سوزاندن فیشها، «لورا» را به فراموشی بسپارد یا آنها را منتشر کند تا اثر بزرگ دیگری از این نویسنده شود؟
دیمیتری ناباکوف بعد از مدتی تعلیق این طور اعلام کرد: «الان فکر میکنم اگر پدرم میتوانست با من چه در این دنیا و چه از دنیای دیگر حرف بزند، لبخند میزد و میگفت «میدانم با چه موقعیتی مواجه شدهای. چرا آنها را چاپ نمیکنی. خودت را سرگرم کن و اگر میخواهی کمی پول از این راه به دست بیاور، ولی مواظب باش اشتباه نکنی.» به این ترتیب وارث ناباکوف راه سادهای برای ساکت کردن صداهای مخالف پیدا کرد، صداهایی که میتواند از سوی متخصصان، افراد افراطی یا حتی خوانندگان ساده آثار ناباکوف باشد که بر وصیت نویسنده و سوزاندن اثر تاکید میکنند.
به گزارش روزنامه فیگارو، دیمیتری ناباکوف، پسر این نویسنده به یک انتشاراتی آلمانی به نام «ونیتی فیر» اعلام کرد آخرین اثر پدرش را در ماه آینده منتشر خواهد كرد. البته او درباره زمان دقیق انتشار و نام ناشر حرفی به میان نیاورد. ولادیمیر ناباکوف قبل از مرگش در سال ۱۹۷۷ طرح کامل یک رمان به نام «اصل لورا؛ مردن یک بازی است» را نوشت و میخواست بعد از اثر معروف «لولیتا» آن را منتشر کند. وی هر روز به روش خود بخشی از رمان را روی فیشهای مقوایی مینوشت و تا سال ۱۹۶۷، ۱۳۸برگ از این فیشها را پر کرد که به نظر ناشر نیویورکی آثار ناباکوف، همین تعداد فیش میتواند اصل اثر را بسازد؛ هرچند ناباکوف فرصت تمام کردن آن را نداشت. بعد از مرگ ناباکوف، همسرش «ورا» برخلاف خواسته وی مبنی بر سوزاندن فیشها، آنها را در صندوقچهای گذاشت و آن را به بانکی در سوئیس سپرد. بعد از مرگ ورا، «دیمیتری» مجری وصیت پدر شد و خود را بر سر این دوراهی دید که آیا با سوزاندن فیشها، «لورا» را به فراموشی بسپارد یا آنها را منتشر کند تا اثر بزرگ دیگری از این نویسنده شود؟
دیمیتری ناباکوف بعد از مدتی تعلیق این طور اعلام کرد: «الان فکر میکنم اگر پدرم میتوانست با من چه در این دنیا و چه از دنیای دیگر حرف بزند، لبخند میزد و میگفت «میدانم با چه موقعیتی مواجه شدهای. چرا آنها را چاپ نمیکنی. خودت را سرگرم کن و اگر میخواهی کمی پول از این راه به دست بیاور، ولی مواظب باش اشتباه نکنی.» به این ترتیب وارث ناباکوف راه سادهای برای ساکت کردن صداهای مخالف پیدا کرد، صداهایی که میتواند از سوی متخصصان، افراد افراطی یا حتی خوانندگان ساده آثار ناباکوف باشد که بر وصیت نویسنده و سوزاندن اثر تاکید میکنند.
گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: www.aftab.ir