صادق هدایت
در صفحه ‌١٠٤ چاپ چهارم بوف كور كه در سال ‌١٣٣١ در انتشارات امیركبیر منتشر شده، آمده است: «زندگی با خونسردی و بی‌اعتنایی صورتك هر كسی را به خودش ظاهر می‌سازد، گویا.....


همه‌چیز از یك نشست ادبی شروع شد؛ نشستی كه تنها یك جمله درباره صادق هدایت كه البته محتاطانه نیز مطرح شده بود، توانست تا مدتی ردی از خود در صفحات ادبیات نشریات برجای بگذارد و آن یك جمله هم برمی‌گشت به اتهام سرقت ادبی صادق هدایت...
به گزارش سرویس نگاهی به وبلاگهای خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علیرضا بهرامی در وبلاگش به آدرس http://taakharedonya.blogfa.com/ آورده است: چندی پیش در یکی از نشست‌های اخیر "عصر روشن" که به موضوع "سرقت ادبی" اختصاص داشت، یکی از حاضران در میزگرد نشست، حرفی زد که در فضا رسانه‌یی - بویژه از نوع اینترنتی‌اش - با بازتاب و بازخوردهای بسیاری مواجه شد.
علی عبداللهی - مترجم زبان آلمانی - گفت:‌ از میان كتاب‌ها، «بوف كور» صادق هدایت یك صفحه كامل دارد كه از یادداشت‌های ریلكه است.
او البته علاوه بر اینکه با احتیاط از فعل "است" به‌جای "برداشته شده است" استفاده کرد و در ادامه سعی کرد موضوع را تلطیف کند كه افزود: این نشان می‌دهد هدایت این صفحه را جایی نوشته و منبع نگذاشته، بعد یادش رفته و فكر كرده مطلب خودش است؛ درحالی‌كه «بوف كور» بدون این صفحه هیچ لطمه‌ای نمی‌خورد.
او در ادامه هم گفت که در كتاب «شهباز و جغدان» اسماعیل فصیح نیز مطلبی از كتاب دشیل همت گرفته شده است.
این مطلب چنان بازتابی داشت که با برخی انتقادهای تند علاقه‌مندان ادبیات هم مواجه شد.
چند روز بعد اما روزنامه جام جم که یک صفحه از یک شماره خود را به موضوع این نشست اختصاص داده بود، گفت‌وگویی با عبداللهی در تشریح موضوع ترتیب داد که او در آن‌جا هم گفت: چند خط از بوف كور، عینا مشابه نوشته «راینر ماریا ریلكه» در كتاب «یادداشت‌های مالده لائوریس بریگه» است كه توسط مهدی غبرایی در انتشارات دشستان به فارسی ترجمه شده است. البته غبرایی در مقدمه اثر ترجمه، اشاره‌ای به تشابه آن چند سطر داشته است.
خود بنده نیز در كتابی كه سال ‌٧٨ با نام «ویژه ریلكه» برای نشر زمان ترجمه كردم، موضوع را شرح دادم. در واقع مجموعه مقالاتی از زبان‌های مختلف درباره آثار ریلكه است. علاوه بر آن، در كتاب «جمالزاده، سرچشمه داستان كوتاه معاصر فارسی» نوشته «كوئی پرز» نیز به موضوع اشاره شده و گفته شده است: «7 سطر از بوف كور كه چندان ربط منطقی هم به كل اثر ندارد، عینا ترجمه از ریلكه است و معلوم نیست این موضوع به چه دلیل اتفاق افتاده است.»
البته این چند سطر تاثیری در روند داستانی بوف كور ندارد و حتی لحن كتاب را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد. این سرقت ادبی محسوب نمی‌شود و من آن‌را انتحال می‌نامم. به نظرم، هدایت پیش از آن، این بخش را خوانده و جایی یادداشت كرده یا در ذهن سپرده است. بعد از آن، بر اثر مرور زمان فراموش كرده است كه این جمله‌ها از خودش نیست و آن‌را در بوف كور انعكاس داده است.
اما آن چند خط چیست؟
در صفحه ‌١٠٤ چاپ چهارم بوف كور كه در سال ‌١٣٣١ در انتشارات امیركبیر منتشر شده، آمده است: «زندگی با خونسردی و بی‌اعتنایی صورتك هر كسی را به خودش ظاهر می‌سازد، گویا هر كسی چندین صورت با خودش دارد. بعضی‌ها فقط یكی از صورتك‌ها را دائما استعمال می‌كنند كه طبیعتا چرك می‌شود و چین و چروك می‌خورد. این دسته صرفه‌جو هستند. دسته دیگر صورتك‌های خودشان را برای زاد و رود خودشان نگه می‌دارند و بعضی دیگر پیوسته صورتشان را تغییر می‌دهند، ولی همین كه پا به سن گذاشتند، می‌فهمند كه این آخرین صورتك آن‌ها بوده و به‌زودی مستعمل و خراب می‌شود، آن‌ وقت صورت حقیقی آن‌ها از پشت صورتك آخری بیرون می‌آید.»
یارعلی پورمقدم هم در اثر داستانی خود با عنوان "یادداشت‌های یك لاابالی" كه سال ‌٨٧ منتشر شد، در یك‌جا آورده است: «...گفت: برعكس، حتا نیویورك هم كه سنگر ارتجاع فرهنگیه می‌دونه كه شما هم یه صادق هدایت دارین ولی وجدانا این انصافه وقتی همین یكی یه دونه‌تون هم كم می‌آره، بره دو پاراگراف از ریلكه برداره و بی هیچ دخل و تصرف بزنه تنگ بوف كورش؟ واقعا خدا رو خوش می‌آد؟
گفتم: اگه بخوای همین‌جور یه ریز جلو یه وطن‌پرست ادبی به صادق‌خان از گل نازك‌تر بگی، اون‌وقت ممكنه من‌هم یه كلفتی بار ویلیام فاكنرتون كنم و بگم:...»
البته این رفتار در فیلم مستند مصاحبه‌محوری هم كه ناصر صفاریان با نام "آواز آفتاب" درباره هدایت ساخته، مورد توجه قرار گرفته و از آن به‌عنوان "تاثیرپذیری و آمیزش خلاقانه" یاد شده است.
خسرو سینایی نیز در شماره ‌٤١ دوماهنامه ادبی شوكران - ویژه اگزوتیسم و پراكنده‌گزینی در ادبیات - در سه‌ مقاله با تبیین اگزوتیسم و پراكنده‌گزینی در هنر و ادبیات، روش نگارش بوف كور را از این منظر مورد دقت قرار داده و به‌نوعی در توجیه و مدافعه‌نامه‌ای برای او اصرار كرده كه هدایت در بوف كور آگاهانه از روش پراكنده‌گزینی پیروی كرده است.
او البته چند سال پیش در فیلم "گفت‌وگو با سایه" خود كه با همكاری حبیب احمدزاده - نویسنده - درباره زندگی هدایت ساخت و در آن سعی شده بود نگاه به‌نسبت منصفانه و به‌دور از تعصبی به موضوع باشد، بخش‌هایی از بوف كور را در قیاس فیلم فرانسوی نوسفراتو قرار داده بود كه درنتیجه‌ی آن، مخاطب به این نتیجه می‌رسید كه صادق هدایت برای نگارش بخش‌هایی از رمان معروف خود، سكانس‌هایی از این فیلم را هم در برابر خود قرارداده و فضا، دكوپاژ و شخصیت‌های آن‌را عینا مكتوب كرده است.
 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: isna.ir