جملات محمود دولت آبادی زبان افترافکنی تند کیهان را باز کرد!
روزنامه کیهانی در نقدی نه چندان منصفانه محمود دولت آبادی را نویسنده درباری نامید.

خوی دشمنانه ای که کیهان نسبت به محمود دولت آبادی دارد...

 

روزنامه کیهان نوشت:

"در مراسمی که برای سالگرد تولد نویسنده درباری، «محمود دولت آبادی» برگزار شد، وی گفت:
«... متاسفانه جامعه ما دشمن‌خو شده است...»
این درحالی است که وحدت و همبستگی و همدلی در جامعه امروز ما آنچنان است که حتی مغرض‌ترین نویسندگان غربی در گزارشات و مقالات خود به آن اذعان داشته و همه همّ‌وغمّ کانون‌های سلطه‌گر جهانی بر گسستن این اتحاد و همدلی قرار داشته است. نگاهی به آیین‌ها و مراسم عبادی مانند شب‌های احیاء، عزاداری‌های محرم، زیارت ائمه اطهار (علیهم السلام و منسوبین ایشان) و همچنین بزنگاه‌هایی مانند راهپیمایی روز قدس، 22 بهمن، انتخابات، راهپیمایی عظیم اربعین و ... تنها بخشی از این اتحاد و همبستگی است که البته جناب دولت‌آبادی و امثال ایشان هیچ‌گاه در چنین صحنه‌هایی حضور نداشته و ندارند و طبیعی است که در محفل‌های محدود و گعده‌های بسته شبه‌روشنفکری خود به جز عداوت و حسد و کینه موضوع دیگری را نبیند! البته بازهم این موضوعی طبیعی است که امثال دولت آبادی ملت ایران را در موضع دشمنی با خود ببینند، چراکه در دوران ستم شاهی علی‌رغم تمامی ظلم و ستمی که به این ملت می شد و با وجود همه مبارزات و مقاومت مردم در برابر شاه و اربابان آمریکایی‌اش، کسانی همچون دولت آبادی در همکاری با شاه و فرح و اعوان و انصارشان، گوی سبقت از یکدیگر می‌ربودند. چنان‌که دولت آبادی به تصریح خودش در نامه چاکرانه‌ای که در 24 تیرماه 1354 به فرح دیبا نوشت، در تمامی جشن‌های ضد مردمی دربار شاه مانند جشن هنر شیراز و جشنواره توس، حضور فعال داشته و به تاکید همان نامه چندین سال است تحت نظارت عالیه فرح (که وی را بانوی بزرگوار نامیده!)، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به کار و به خدمت مشغول بوده است!
بنابر اسناد ساواک، دولت‌آبادی در همان دوران به عضویت حزب فرمایشی و شاهانه رستاخیز درآمده و دراین باره می‌نویسد:
«... تمایل من به عضویت یافتن در حزب رستاخیز ملی صرفا به خاطر این بوده و هست که به فرمان شخص اول مملکت پاسخ مثبت فراخور ظرفیت یک فرد ایرانی داده باشم...»
در همان نامه دولت آبادی ضمن اینکه خود را خادم به اندیشه‌های دیکتاتور پهلوی دانسته، درباره رفرم شاه، موسوم به انقلاب سفید که از سوی آمریکا و اسرائیل دیکته شده بود، اظهار می‌دارد:
«آیا هیچ نویسنده‌ای در ایران وجود دارد که به اندازه من به انقلاب سفید خدمتی واقعی و راستین کرده باشد...!»"

 

اما آیا هر چه کیهان نوشت صحت دارد؟

کیهان در این مقاله تنها با استناد به  یک جمله انتقادی که محمود دولت آبادی در روز تولدش گفته است, او را برده امریکا, و یک نویسنده درباری می داند. همه این ها در حالی ست که بر کسی پوشیده نبوده و نیست، که محمود دولت آبادی در زمان رژیم شاه سابق ایران یعنی در سال های 53, 54, و 55 به دلایل سیاسی توسط ساواک بازداشت و روانه زندان شده است. از طرفی خط مشی نوشته هایش همواره روح عدالت خواه و آزادمنش وی را بازتاب داده اند. مگر می شود نویسنده ای وابستگی به درباره شاه داشته باشد, و سه سال پیاپی را در زمان حکومت شاه در زندان بگذارند؟! از طرفی وی دوست صمیمی غلامحسین ساعدی و جلال آل احمد نیز بوده و مبارزات سیاسی این دو نویسنده بر علیه حکومت شاه بر کسی پوشیده نیست.

همه ما تصویر حضور محمود دولت آبادی را در انتخابات ریاست جمهوری دیده ایم, که حضور در انتخابات دولت جمهوری اسلامی به هیچ عنوان با منش یک نویسنده درباری و فرد سلطنت طلب همخوانی ندارد. از سویی دیگر وی از سردار قاسم سلیمانی حمایت کرده و در تمجید و احترام به ایشان در هفته نامه مهرنامه گفته است:

«اتفاقاً من هم قاسم سلیمانی و امثال او را می‌پسندم در جای خود و همین‌طور آقای ظریف و امثال او را. به همین روشنی هم این حرف را چاپ کنید. او و امثال او باید سر جای خودشان بایستند و نگذارند مردم کُشان وارد کشور ایران شوند و این دیگران هم سر جای خودشان و از طُرُق دیگر بگویند و بکوشند که این مردم کُشان را باید جمع کرد! باز هم سعدی گفت «جهان مانند خط و خال است و ابروکه هر چیزی به جای خویش نیکوست» … هر انسانی با هر ظرفیتی برای کشور خودش لازم است و این دیدی خارج از تعصب است

آیا می شود سرسپرده امریکا بود و قاسم سلیمانی را ستود؟!

به هر حال کیهان می تواند با شنیدن یک جمله از زبان محمود دولت آبادی با برداشتی سطحی و یک سویه و آمیخته به تهمت و افتراهای تند, به این نویسنده مردمی و محبوب, حمله کند, و با بی انصافی پاسخ سال ها خدمت وی به عرصه فرهنگ و ادبیات ایران را به این گونه بدهد. محمود دولت آبادی را همه می شناسند, عده زیادی از ایرانیان حداقل یک کتاب یا بیشتر را از وی خوانده اند, و اگر هر کسی آشنایی هر چقدر اندک با او نوشته های او داشته باشد, به راحتی درمی یابد که مختصات روح آزادمنش وی با بردگی امریکا و یا نویسنده ای در خدمت سلطنت بودن اساسا هیچ گونه همخوانی ندارد. شاید میشد کیهان با عمق بیشتری به ادله محمود دولت آبادی برای دشمن خو خواندن جامعه گوش فرادهد. و یا اساسا مشکل کیهان با این جمله محمود دولت آبادی نیست, از آن جایی که این رسانه اصولگراست و محمود دولت آبادی از جناح اصلاح طلب حمایت می کند, و چون مواضع سیاسی این نویسنده محبوب با منافع سیاسی کیهان همخوانی ندارد, این حرف ها را از قبل آماده کرده و مترصد فرصتی بوده تا با شنیدن یک جمله از محمود دولت آبادی وی را یک نویسنده درباری و وابسته به امریکا معرفی نماید.

 

تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ