گفت و گو با حسین پاکدل
نمایش «کُلُنِل» که روایتگر جهل این مردم در کنار عشق ناکام عزیزالله به دخترعمویش پری است تا ۱۴ آبان هر روز ساعت ۱۹:۳۰ در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه خواهد رفت.
اگر نقد جهل و پیروی کورکورانه مردم از آنچه میشنوند را دو تِم اصلیِ نمایشِ تقیانیپور بدانیم چرا برهه تاریخی استبداد صغیر برای روایت داستانی با این مضامین انتخاب شده است؟
من به چیزی که شما میگویید اعتقاد ندارم. به گمان من «کُلُنِل» بیش از آن که در مورد نقد جهل و پیروی کورکورانه باشد، درامی عاشقانه است! این نمایش یک محور اساسی دارد و آن محور، سواستفاده از عشق است برای رسیدن به قدرت و قربانی کردن عشق. به نظر من این تِم، بسیار قویتر از تِمهای مورد اشاره شماست و این اثر بسیار والاتر از آن است که بخواهید به تِمهایی که اشاره کردید تقلیلش دهید. عشق به هر شیوهای که روایت شود جذاب است، عشق ممنوع، عشق ممدوح، عشقی که به وصال برسد یا عشقی که به وصال نرسد و... به هر شیوهای که باشد جذاب است. در «کُلُنِل»، پری و عزیزالله به معنای واقعی عاشقند، عزیز میخواهد به عشق پری قدرت را ول کند ولی دیگر خیس شده است و نمیتواند خود را کنار بکشد. سیاست اگر کسی را درگیر کند دیگر به او اجازه رهایی نمیدهد و تا انتهای آینده همراهش خواهد بود.
پس اگر طبق صحبت شما، تِم اصلی را به جای آن که نقد جهل و نقد پیروی کورکورانه در نظر بگیریم، قربانی شدن عشق به پای سیاست بدانیم، چرا برای روایت داستان این قربانی شدن دوران استبداد صغیر انتخاب شده است؟ و نمیتوانست دورانی پیش از آن، پس از آن یا دوران معاصر باشد؟
برای این که زیباترین، جذابترین و پرحادثهترین دوران تاریخی ما، در تاریخ معاصر، بعد از صفویه و جنگهای ایران و روس، دوران مشروطه است. چه داستان مبارزات آزادیخواهان در زمان حاکمیت مظفرالدین شاه، تصویب قانون مشروطه، تشکیل مجلس شورای ملی و بعد سرکوب شدن آن توسط محمدعلی شاه و چه به رسمیت شناخته شدن دوبارهاش، باز شدن فضا و فرار شاه قاجار و... این مقطع همواره جذاب بوده و تا دنیا دنیاست درام ما و درامنویسان ما میتوانند از آن استفاده کنند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: khabaronline.ir