حمله تند و عجیب یغما گلرویی به شریعتمداری در دفاع از پرویز پرستویی
یغما گلرویی در واکنش به حمله تند کیهان به پرویز پرستویی , متنی را در به دفاع از وی یا به نحوی حمله به شریعتمداری نوشت.

یغما گلرویی خطاب به شریعتمداری: تلقی شما از گستره ی جهان هنر به تگنای یک تابوت است

 چندی پیش پرویز پرستویی پس از دیدن ویدیویی از فاطمه صادقی مشهور به جمیله رقاصه و بازیگر دوران پهلوی, مطلبی را نوشت. او در این مطلب به این مساله که چرا با بسیاری از اختلاسگران و چپاولگران اموال عمومی کشور برخورد مناسبی نمی شود و آن ها آزادانه در کشور زندگی میکنند, اما بسیاری از هنرمندان مشهور ما که چه در دوره حاضر و چه در دوران پهلوی مشغول فعالیت بوده اند, اکنون از فعالیت و یا حتی حضور داشتن در وطن شان محرومند. روزنامه کیهان در واکنش به این نوشته پرویز پرستویی واکنش تندی را نشان داد و او را به باد انتقاد گرفت و نوشت: قطعا شما هم در جوانی به کاباره رفته اید که این هنرمند را می شناسید!
و سپس کیهان نیز با اشاره به فیلم هایی که جمیله بازیگر آن ها بوده است, نوشت:
 البته این رقاصه در تعدادی از فیلمفارسی‌های مبتذل و بعضا مستهجن هم به رقاصی پرداخته از جمله؛ «دختر ظالم بلا»، «زن وحشی وحشی»، «کج کلاه‌خان»، «خوشگل‌ترین زن عالم» و... ...

پرویز پرستویی به این حمله انتقادی کیهان واکنشی نشان نداد و سکوت اختیار کرد. یغما گلرویی که بارها نسبت ممنوع الفعالیتی اش در ایران اعتراض کرده, چندی پیش به همراه پرویز پرستویی قطعاتی موسیقایی برای سازمان ارزشی اوج تولید کرد. وی اکنون نسبت به مقاله کیهان علیه پرویز پرستویی شاکی شده و متنی تند خطاب به شریعتمداری, مدیر مسئول این روزنامه نوشته است.


متن یادداشت یغما گلرویی خطاب به شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در دفاع از پرویز پرستویی:

آقای شریعتمداری! این که شما  رقص را هنر ندانید چیز عجیبی نیست. شما احتمالن تنها مداحی و تعزیه و تواشیح را هنر به شمار میاورید و برای همین دفاع آقای پرویز پرستویی گرامی از بازیگران و هنرمندان ممنوع الفعالیت و به تبعید واداشته شده اسبابِ کلافگیتان شده. تلقی شما از گستره ی جهان هنر به تگنای یک تابوت است.

بعد از چهل سال هنوز از محبوبیت آن هنرمندان وحشت دارید و این جای تعجب ندارد اما هر از گاهی حرمت شخصیت محبوبی و صادقی مثل پرویز پرستویی را دستمایه انتشار هجویات خود می کنید و نباید مقابلتان سکوت کرد. تاریخ را تحریف نکنید. سینمای ایران در آن سالها نه تنها ورشکسته نبود بلکه در حال پوست اندازی و گذر از فیلمفارسیهای مرسوم به سمت جهانی شدن بود و آثار ماندگار تعدادی از کارگردانهای آن دوره گواه همین ادعاست.

امثال شما با آتش زدن چندین سینما در آن سالها سعی در فراری دادن مردم از سینماها داشتند. دیگر بگذریم از این که سینمای امثال زنده یاد فردین با همان ساختار بومی و گاهی قوام نیافته هم اثر بیشتری در انتشار و همگانی کردن منشهای انسانی فرهنگ ایرانی از قبیل معرفت و فتوت و دستگیری از افتادگان و غیره در بین عام جامعه داشت، تا فیلمهای باسمه ای دهه شصت با شخصیتهای شعاری و جعلی که فقط به تبلیغ حکومت مشغول بودند.

چطور به خود اجازه می‌دهید سر در حریم شخصی دیگران کنید تا برایتان «ها» کنند و ببینید چهل سال پیش کاباره می رفتند، یا نه؟ شاید این عادت از شغل سابقتان در شما مانده! جای گرفتن آمار کاباره‌روها بفرمایید آمار بگیرید چند درصد مردم این روزها توان آوردن نان به سفره هاشان را هم ندارند.

آن جامعه بی‌طبقه توحیدی که با سوزاندن سینماها و مراکز  فرهنگ و هنر و به کوچ وادار کردن بسیاری از هنرمندان و اندیشمندان سعی در ساختنش داشتید کجاست؟ شما که این همه درباره پولهای نامشروعی که در کاباره های آن روزگار خرج می شده حساسید چرا کمی درباره مشروع بودن، یا نبودن سرمایه میلیاردی اطرافیانتان روشنگری نمی کنید؟ اگر شناختن فلان خانم رقصنده دلیل کاباره رفتن است، چرا مثلن از آقای علم الهدی نمی پرسید سوفیا لورن را از کجا می شناسند؟ این ذهن زنگ زده را روغن کاری کنید.

حرمت پرویز پرستویی چیزی نیست که ملعبه ی هنرنشناسی مثل شما شود. برای سالها چاپ دروغنامه تان پیش از همه باید از هکتار هکتار درختِ کاغذ شده عذرخواهی کنید. به این فکر کنید که چرا بعد از چهل سال دیوار کشیدن دور آن هنرمندان و تکفیر کردنشان نتوانسته اید از خاطر مردم  پاکشان کنید. کمی فکر کردن جای دوری نمی رود.



نویسنده: پگاه ماسوری



تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ