برج میلاد یا برج آزادی؛ کدامیک نماد تهران هستند؟
یکی از مخاطبین خبر می‌گوید: «ویرانی برج آزادی برنامه‌ریزی شده است و به آرامی در حال اجراست! هدف محو این سمبل ملی و جایگزینی برج میلاد به جای آن است!»

در سال‌های گذشته، در زمینه‌ی مشکلات و هشدارهای مربوط به این سازه‌ی واقع در قلب پایتخت که شاهد بسیاری از تحولات دوران انقلاب اسلامی و پس از آن بوده، از سوی رسانه‌ها مطالب مختلفی منتشر شده بود، اما مدتی بود که این برج علاوه بر مصائب دیگرش، از نگاه تیزبین رسانه‌ها نیز محروم مانده بود؛ تا آن‌که خبرنگار ایسنا در دور جدید توجه به وضعیت برج آزادی، پایان آذرماه امسال به عیادت این مریض در حال از پا افتادگی رفت که گزارش و عکس‌های او موج جدید توجه به این سازه‌ی نیازمند چاره‌جویی عاجل را در رسانه‌های مختلف درپی داشت؛ تا این موج دوباره در مواجهه با سد سکوت و بی‌توجهی‌های انگار عامدانه‌، کی فروکش کند و پس از مدتی در روندی فرسایشی - مانند وضعیت خود برج - دوباره پا بگیرد و تلنگری شود.

شاید خیلی دورتر و در سال 1383، طرح‌ها برای مرمت این برج برنامه‌ریزی و سپس رد یا تأیید شدند،‌ طرح‌هایی که احتمال دارد به‌خاطر اجرا شدن آن‌ها، حالا برج آزادی چوب ندانم‌کاری‌های متولیان را در آن زمان می‌خورد.

در سال 1383 که برای جهانی شدن تعدادی از آثار نفیس تهران مانند کاخ - موزه‌های گلستان، نیاوران و سعدآباد و همچنین قله‌ی دماوند، مجموعه‌ی تپه‌های ازبکی و برج آزادی، مستندات و اطلاعات کارشناسی و پژوهشی مدون در دست تهیه بود، تا برای جهانی شدن به یونسکو معرفی شوند، بررسی‌ها،‌ اظهار نظرها و طرح‌های کارشناسی برای نجات‌بخشی برج آزادی مطرح شدند.

اما هشدارها و بحث‌هایی که بسیاری از کارشناسان حوزه‌های مختلف معماری،‌ شهرسازی و حتا میراث فرهنگی از سال‌های گذشته درباره‌ی وضعیت این برج تاریخی در رسانه‌ها مطرح و آن‌ها را به سندی ماندگار تبدیل کردند، تأثیر چندانی بر نجات این برج نداشتند و به‌نظر می‌رسد، حالا هم ندارند.


گزارش‌های منتشرشده در مهرماه 1383 نمونه‌ای از این مستندات است یا هشدارهایی که از سال‌ 1386 به بعد درباره‌ی چگونگی مرمت برج و خطراتی که توسط کارشناسان و رسانه‌های مختلف مطرح شد، هر کدام نشان‌دهنده‌ی نگرانی دلسوزان میراث فرهنگی و هشدارهای کارشناسان برای جلوگیری از تخریب این برج تاریخی بودند.

تیرماه 1387 اعلام خطر سازمان میراث فرهنگی به نماینده‌ی سازمان زیباسازی شهر تهران درباره‌ی بازسازی برج آزادی شامل بندکشی فضای خالی بین سنگ‌ها، جرم‌گیری و شست‌وشوی برج، آب‌گریز و غبارگریز کردن سطح برج، مرمت موضعی کاشی‌ها و سنگ‌هایی که شکسته یا لق شده‌اند و تعویض آن‌ مطرح شد یا تأکید رییس کمیته‌ی ملی موزه‌های ایران (ایکوم) در مردادماه 1386 درباره‌ی این برج به‌عنوان شناسنامه‌ی ایران یا حتا اظهار نظر مدیر پروژه‌ی کارگاه ساخت برج آزادی در همان زمان که درباره‌ی کف‌سازی محوطه‌ی این برج از سنگ جوشقان اصفهان گفته بود، خاک میدان آزادی تا ارتفاع یک متری، خاک دستی و برای ایجاد باغچه نیز خاکی از نوع رس تا ارتفاع 15 سانتی‌متری در این میدان ریخته شده است، نمونه‌های دیگری از اظهار نگرانی‌هاست.

مدیر محور تاریخی - فرهنگی تهران (اسکندر مختاری) نیز همان زمان تأکید کرد که ابعاد فنی و تاریخی این برج در سالم نگه داشتن‌اش پس از مرمت، باید ارزیابی شود یا نظر یک مهندس معماری و شهرسازی (تورج سالکی) که مردادماه 1386 مطرح کرد، قابل تأمل است که خود را جای یک گردشگر گذاشت و گفت: از نگاه این افراد به برج آزادی، حرکت سنگ‌ها را از جای‌شان به‌وضوح می‌توان دید.

او حتا وجود ترمینال غرب در نزدیکی میدان آزادی و رفت و آمد روزانه‌ی ماشین‌ها در این محوطه و دود ایجادشده در منطقه را سم مهلکی برای برج آزادی دانسته بود.

 تأکید بر همه‌ی این تاریخ‌ها و اظهار نظرها، نشان از توجه و دلسوزی رسانه‌ها، کارشناسان و دوست‌داران میراث فرهنگی، حتا بیشتر از متولیان این برج دارد؛ مستندات این اتفاق تا جایی که حافظه‌ی رسانه‌های مکتوب یاری می‌کند، از حدود سال 1383 به بعد، در دسترس است و قبل از آن را شاید باید از قدیمی‌ترهای تهران پرسید.

اما از حدود دوماه پیش، دوباره بحث وضعیت نامناسب برج آزادی به چشم آمده است و رسانه‌ها نیز به این موضوع پرداخته‌اند.

بعد از انتشار گزارش «برج آزادی به گریه افتاد» (29 آذرماه امسال) یکی از مخاطبان این خبر، دیدگاه خود را درباره‌ی این مطلب با این جمله مطرح کرد: «ویرانی برج آزادی برنامه‌ریزی شده است و به آرامی در حال اجراست! هدف محو این سمبل ملی و جایگزینی برج میلاد به جای آن است!»

این دیدگاه قابل تفکر است،‌ آن هم زمانی که تهران صاحب پنجمین برج مخابراتی دنیاست و برخی مسئولان شهری همه‌ی تلاش خود را برای نشان دادن برج میلاد به‌عنوان «نماد تهران» به کار گرفته‌اند.

براساس آنچه‌ مسئولان و سازندگان برج میلاد تا یک سال پیش درباره‌ی هزینه‌های تخصیص‌یافته به این برج اعلام کرده بودند، به‌جز هزینه‌های فاز یک ساخت بدنه‌ی برج، چیزی حدود 500میلیارد ریال برای این برج اختصاص یافته بود.

از آغاز ساخت پنجمین برج بلند مخابراتی جهان در تهران از سال 1374 و گذشت 14 سال برای بهره‌برداری از برج میلاد، در حالی برج آزادی کش‌وقوس‌های فراوانی را برای سرپا ماندن پشت سر گذاشت که مدیریت شهری تهران همه‌ی هم‌وغم خود را گذاشت تا برج میلاد را به سروسامان برساند، ولی برج آزادی بی‌سرپرست به حال خود رها شد و مدیریت هر قسمت از آن مانند گوشت قربانی به یک سازمان سپرده شد؛ اما شاید اگر بخشی از اعتباری که برای ساخت برج میلاد اختصاص یافت به برج آزادی داده می‌شد و میلاد یکی دو سال دیرتر به بهره‌برداری می‌رسید، حالا آزادی به پای میز یونسکو برای جهانی شدن می‌رسید و لازم نبود برای گرفتن اعتباری اندک برای مرمت، در این سازمان و آن سازمان جلسه گذاشته شود؛ تا شاید دل کسی برای دادن اعتبار به نماد تهران به رحم بیاید.

 با توجه به انتشار برخی گزارش‌ها توسط تعدادی از رسانه‌ها درباره‌ی شکست خوردن طرح پنجمین برج مخابراتی دنیا می‌توان این پرسش را مطرح کرد که ‌مگر برج میلاد بعد از گذشت این سال‌ها و تخصیص یافتن اعتباری هنگفت به آن، تا کنون چقدر به‌عنوان یک برج مخابراتی موفق بوده است؟

و حالا برج آزادی در دستان بنیاد رودکی، شهرداری و نظارت گاه و بی‌گاه اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران و در میان دود ماشین‌ها و شلوغی تهران، تلاش می‌کند تا رسیدن دستی نجات‌بخش، قامتش را راست نگه دارد.



گردآوری:گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: isna.ir



 مطالب پیشنهادی:
دعواهای حاتمی‌کیا و عرب‌نیا در «چ» بر سر چ بود؟
مجری معترض: آهنگ شهرام شپره در تلویزیون پخش می‌شود و من سانسور!
«امی وینهاوس» در آخرین ساعات عمر خود چه می کرد؟
نادر مشایخی: 14 سالگی سینما را رها کرد و رفتم پی موسیقی!
چه کسی نقش بن‌لادن را بازی کرد؟ + عکس