مریلین مونرو خودکشی کرد یا به قتل رسید؟
وزنامه نگاران محقق جی مارگولیس و ریچارد باسکین باور دارند که نظریه ی خودکشی مریلین مونرو را با انتشار کتاب جدید خود از سکه می اندازند. آنها در کتاب خود «قاتل مریلین مونرو پرونده مختومه شد» فاش می کنند که ستاره ی سینمای آمریکا چگونه مرد.
«برادران کندی، مریلین مونرو را مانند توپ فوتبال به هم پاس می دادند.» این جمله ی شوهر خواهر بابی کندی پیترلافورد-بازیگر- است که سال ها پس از مرگ او بیان می کند.
-مریلین مونرو درباره خانواده کندی خیلی چیزها می دانست و تهدید کرده بود که همه چیز را برملا می کند.
-در به قتل رساندن مریلین مونرو بابی کندی تنها نبود. این ادعای نویسندگان کتاب است. هم دستان او پیتر لافورد و روانپزشک مریلین بودند .دکتری که مقدار کشنده ای از pentobarbital به او تزریق کرد.
-پیش از آن آنها او را با نمبوتال و هیدرات کلورال تنقیه کردند.
- زمانی که راننده ی امبولانس جسد مریلین را در اتاق مهمان خانه ی برنوود می بیند، ستاره ی سینما تقریبا لباسی برتن نداشت، نه بالشی و نه رواندازی . نه لیوان آبی کنار دستش بود و نه نوشیدنی الکلی.
بیشتر بدانید : 24 عکس نادر از ازدواج های مریلین مونرو و همسرانش
نقش برادران کندی در مرگ مریلین مونرو
روزنامه دیلی میل در ابتدای مقاله ی خود چنین شرحی داده و اصل مقاله را چنین آغاز می کند:
مرگ مریلین مونرو روز چهارم اوت سال 1964 خودکشی نبود. قتلی به طراحی بابی کندی برای خاموش کردن صدای مریلین مونرو بود چراکه او می خواست رازهای کثیف خانواده کندی را برملا کند، رازهایی که او در دفترچه خاطرات کوچک قرمز رنگش نوشته بود.
و بابی کندی در این توطئه دست تنها نبود. شوهر خواهر کندی پیترلافورد و روانپزشک او دکتر رالف گرینسن با وی همکاری کردند. رالف گرینسن میزان کشنده ای از pentobarbital به قلب مریلین مونرو تزریق کرد.
جزئیات کاملی از این قتل در کتاب جدید جی مارگولیس گزارشگری با اشراف کامل به زندگی مریلین مونرو و ریچارد باسکین ؛نویسنده ی با تجربه نگارش سی کتاب پرفروش شرح داده شده است.
نویسندگان کتاب مدعی اند آنها توانسته اند یکی از پرونده های مشکوک و پررمز و راز تاریخ هالیوود را با کمک شواهد و گفت وگوهایی که انجام داده اند برای همیشه حل کنند.
برادران کندی بابی و جان .اف کندی (رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا) هر دو دلداده ی مریلین مونرو بودند. مریلین مونرو درباره ی میعاد ها و رازهای دیگر خانواده کندی در دفترچه ی خاطرات کوچک قرمزش می نوشت.
پیتر لافورد ادعا می کند که بابی کندی می خواست دهان مریلین را ببندد و برایش پیامدهای این کار اهمیت نداشت. این جنون آمیرترین کاری بود که بابی انجام داد و من هم به اندازه کافی دیوانه بودم که اجازه دادم.
متخصصی که با امبولانس بر بالین مریلین حاضر شده بود جیمز سی.هال، با چشمانش دید که دکتر گرینسن دارد مستقیم به قلب مریلین مونرو pentobarbital تزریق می کند و دنده ی او را هم شکسته است.
تابستان سال 1962 بابی کندی مفتون مریلین مونرو شد.او از سوی برادرش جک مامور شده بود به سراغ مریلین مونرو برود و از او بخواهد دیگر به رئیس جمهور در کاخ سفید زنگ نزند. جان اف کندی تصمیم نداشت ژاکلین را طلاق بدهد و با مریلین مونرو ازدواج کند.
پیترلافورد ادعا می کند که بابی کندی آگاهانه دلباخته ی مریلین نشد. آنها با هم صمیمی شدند. پیتر لافرود در خانه ی خود در سانتا مونیکا میزبان آنها بود. پیتر لافورد می گوید رابطه ی میان مریلین و بابی خیلی زود صمیمی شد. آنها مدام به دیدار هم می رفتند.
بابی به مریلین قول داده بود که همسرش اتل را ترک می کند و با مریلین پیمان زناشویی خواهد بست. مریلین عاشق بابی شده بود. پیتر لافورد می گوید همه ی این اتفاق ها می افتاد درحالی که برادران کندی او را مانند توپ فوتبال کرده بودند.
زمانی که بابی خودش را از این رابطه عقب کشید مریلین مونرو تهدید کرد که با یک کنفرانس مطبوعاتی همه چی را فاش می کند. از ارتباط خود با جان.اف کندی، بابی و رازهای خطرناک خانواده ی مهم ایالات متحده آمریکا پرده بر می دارد و همه را در دفترچه قرمز کوچکی که پنهان کرده نوشته است.
روزی هلی کوپتر حامل بابی کندی مقابل خانه پیتر لافورد در سانتا مونیکا فرود می آید و بابی از پیترلافورد می خواهد او را از شر مریلین خلاص کند. بابی می خواست بداند دفتر خاطرات کجاست.
«او سر مریلین مونرو فریاد زد. اما مریلین کوتاه نیامد.»
بابی به روانکاو مریلین موونر تماس تلفنی گرفت و از او خواست رابطه اش با مریلین را علنی کند.
پیتر لافورد می گوید دکتر گریسن خود شیفته مریلین مونرو بود. او این راز را از روی نوارهای ضبط شده ی مکالمات تلفنی خانه مونرو می فهمد.
به دستور سازمان فدرال آمریکا گفت وگوهای تلفنی مریلین مونرو ضبط می شد. گرینسن از سوی بابی تهدید و به این ترتیب مامور مراقبت از مریلین شد.
آخرین دیدار بابی با مریلین بعداز ظهر چهارم اوت بود. بابی گرینسن را به محوطه بیرون خانه فرستاد تا خود با مریلین صحبت کند.
مریلین واپسین ساعات زندگی اش را در مهمان خانه اقامتگاهش سپری کرد.
ملاقات بابی و مریلین ده دقیقه مشاجره ی شدید به همراه داشت که حالتی عصبی بر مریلین مستولی شد. مریلین تهدید کرد که دوشنبه صبح همه چی را در کنفرانسی مطبوعاتی افشا می کند.
بابی درمانده شده بود و به مریلین گفت دیگر نه زنگ بزند و نه نامه بنویسد. مریلین که به شدت احساس خفت می کرد با فریاد چاقویی کوچک را می خواست به سینه بابی فرو کند که مامور محافظ بابی مچ دست مریلین را گرفت و چاقو را از دست او درآورد.
لافورد در این قسمت ماجرا تعریف می کند: «بابی احساس کرد باید به دکتر گرینسن بگوید که بیایید.»
همسایگان مریلین دیدند که بابی از خانه مریلین خارج می شود و دوباره با دو محافظ خود که عضو نیروی یگان ویژه بود و کارهای غیرقانونی هم انجام می دادند بعداز ظهر وارد منزل او می شوند.
یکی از محافظ ها به بازوی مریلین مقداری pentobarbital تزریق می کند تا آرام بگیرد. این تزریق پس از انکه بابی مریلین را روی زمین می اندازد انجام می شود. در آن لحظه دکتر گرینسن و لافورد هم حضور داشتند.
اما جیمز ادوین هال که با آمبولانس بر بالین مریلین امده بود اعتقاد داشت که مریلین خودش خودکشی نکرد چون: «مریلین استفراغ نکرده بود که برای افرادی که اوردوز می کنند غیرعادی است.»
در زمانی که مریلین بی حال افتاده بود بابی و لافورد خانه را برای پیدا کردن دفترچه ی کذایی زیرو رو می کنند.
اما مقدار تزریق برای ارام کردن مریلین کافی نبود و دو محافظ بابی او را با هفده هیدرات کلرال و محتویات سیزده تا نوزده قرص pentobarbital تنقیه می کنند.و دوباره جست و جوی خانه را برای پیدا کردن دفترچه از سر می گیرند.
لافورد، بابی و محافظانش ساعت 10 و چهل دقیقه خانه را ترک می کنند.
سگ سفید مریلین شروع به پارس کردن می کند و ساعت ها بعد خانه دار او انیس موری، و پسرش مظنون می شوند. آنها مریلین را در اتاق مهمانخانه پیدا می کنند در حالی که سرش لبه تخت افتاده است. و سریع آمبولانس خبر می کنند.
جیمر هال همراه با امبولانس نیمه های شب بر بالین مونرو می رسد. او مونرو را روی زمین می گذارد و تلاش می کند او را احیا کند.
همکار هال نیز در خانه بود.
هال می گوید: «نه پتویی نه بالشی هیچی نداشت. نه لیوان اب یا نوشیدنی کنار دستش بود. به سختی نفس می کشید. ضربانش ضعیف و تند بود. وقتی ما رسیدیم مریلین بی هوش بود.» «زمانی که به او نزدیک شدم حتی استفراغ هم نکرده بود. این من را تکان داد. زن خانه دار می خواست بگوید او خودکشی کرده اما در دهان او هم آثاری از خوردن بیش از حد دارو دیده نمی شد که این هم یک نشانه ی دیگر بود.»
این شواهد نظریه بلعیدین 64 قرص از سوی مریلین را منتقی می کند.
حتی عکسی که از اتاق مریلین مونرو در اختیار روزنامه ها قرار دادند روی دیوارش لکه ایی خون بوده که پلیس ها با کمک ترفندی از روی عکس پاک کردند وسپس در اختیار مطبوعات قرار دادند. این را نویسندگان کتاب مدعی شده اند.
هال و همکارش مشغول احیای مریلین بودند و لوله ای را وارد گلوی او کرده بودند که بهتر نفس بکشد همکار هال می خواست برود از امبولانس وسایل بیشتری بیاورد که فردی در درگاه در حاضر می شود و به آنها می گوید من دکتر مریلین هستم. به او فشار مثبت بدهید.
هال با خودش می گوید که ای خدا این چه مرگشه ما وسیله ای داریم که تنفس را برای او راحت می کند. چرا لوله را درآوریم.
دکتر روانکاو در کار این دو پرستار دخالت می کند. هال می گوید: زمان داشت از دست می رفت و ما می خواستیم مریلین را نجات دهیم.
اما دکتر گریسن کیفش را باز می کند سرنگی را با سوزنی بزرگ در می آورد. مایعی را درون سرنگ می کشد. مانند ادمهای اماتور می خواهد سرنگ را درون قلب مریلین بزند که به یکی از استخوان های قفسه سینه او گیر می کند.
دکتر به جای انکه سرنگ را درآورد و دوباره امتحان کند در حالی که چهره اش سرخ شده با تلاشی دوباره تمام محتویات را در سینه مریلین تزریق می کند. جیمز هال تمام اینها را شرح می دهد و در ادامه می افزاید که در زندگی دکترهای زیادی را دیدم اما مانند او قسی القلب نبودند.
پدر جیمز هال جراح ی معتبر و مادرش پرستار اتاق جراحی بود. حتی همکار هال که شاهد قتل مریلین بود سکوت اختیار کرد. مریلین مونرو جان می دهد و پلیس ها جسد مریلین مونرو را انتقال می دهند.
نویسندگان کتاب مدعی اند پنج نفر شاهد قتل مریلین بودند. لافورد و دو نفرکه با امبولانس امده بودند اذعان کردند که مسوول مرگ مریلین مونرو دکتر گریسن است.
دکتر گریسن خود عاشق مریلین بود و تزریق مرگبار را او انجام داد. دست های او به خون این ستاره سینما الوده است.
جیمز هال می گوید آنها جسد مریلین را از اتاق مهمان به اتاق خواب او منتقل کردند تا سناریوی خودکشی کامل شود.
اما دکتری که کالبد شکافی انجام داد ادعا کرد روی جسد نشانه ای از سوزن تززیق ندیده است.
عکاس مجله ی لایف لیگ واینر به یکی ازپلیس ها رشوه می دهد و وارد خانه مریلین می شود و عکاسی میکند. او نیز توضیحاتی از جسد داد که نشان دهنده خودکشی نبود.
رئیس پلیس ان زمان شهر لس انجلس ویلیام پارکر، بابی کندی را به شدت دوست داشت. او برای پرونده ی مریلین مونرو از انتخاب گروه تفحص بیست و چهار ساعته خود داری کرد که خود شوک برانگیز بود.
مادر زن بابی کندی و مادر لافورد؛ لیدی مری بعدها تایید کرد که شب حادثه بابی کندی در شهر بود. علی رغم انکار بابی هلی کوپترش ان شب مقابل خانه پیترلافورد قرار داشت.
یکی از افراد سازمان فدرال امریکا به جی. ادگار هوور اطلاع داد که ان شب بابی کندی و محافظانش خانه مریلین بودند.
یکی از همسایگان هوور ریس اف.بی آی، سال ها بعد عنوان کرد که هوور به او گفته بود می داند مریلین مونرو به قتل رسیده، اما او نمی خواهد بابی کندی را دستگیر کند. او اطلاعات این مرگ را به عنوان وثیقه ای برای ماندگاری در مقام ریاست اف.بی ای قرار داد. سرنوشت دفتر خاطرات مریلین مونرو هم مشخص نشد.
بیشتر بدانید : راز زیبایی مریلین مونرو در یادداشت هایش+ تصاویر کمتر دیده شده
بیشتر بدانید : عکسهای نادر از «مریلین مونرو» که تابحال ندیدهاید!
بیشتر بدانید : حراج «نامه» خودکشی «مرلین مونرو» در آمریکا + تصاویر
بیشتر بدانید : من یک ویژگی مشترک با مرلین مونرو دارم، شاید شما هم داشته باشید!!
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: caffecinema.com