هرکس که صاحب این خودرو بود سربه نیست می شد
یکی از چیزهای شوم و نفرین شده خودرو ولیعهد اتریش بود. اندکی قبل از جنگ اول جهانی اتومبیل مخصوص ولیعهد اتریش ساخته شد. در ساختن این اتومبیل از بهترین و گرانبهاترین چرمها و مس صیقل شده که چون طلا می درخشید استفاده شده و بدنه آن با رنگ سرخ رنگ شده و گنجایش شش نفر را داشت.
شاهزاده «فرانسوا فردیناند» برای نستین بار به مناسبت مسافرت خود به «سرایه وو» سوار این اتومبیل شد. همسرش «دوشس هنترک» در کنار وی نشسته بود. به محض این که خودرو وارد شهر شد نارنجکی به سوی آن پرتاب گردید که پس از برخورد به بدنه آن به وسط خیابان افتاد و منفجر شد. درنتیجه این انفجار چهار نفر از سواران اسکورت زخمی شدند. «ارشیدوک» پس از آن که از حال زخمی شدگان جویا شد دستور داد تا خودرو به راه خود ادامه دهد. با این که راننده تمام خیابان ها و کوچه های شهر را کاملا میشناخت وارد یک کوچه بن بست شد.
«گاوریلو پرنسیب» دانشجوی صرب خود را روی اتومبیل انداخت و با شلیک چند گلوله هفت تیر، تمام مسافرین آن را به هلاکت رسانید و همین حادثه باعث بروز جنگ جهانی اول در28ژوئن 1914 گردید.
چند هفته قبل از آغاز جنگ ژنرال «پوتیورک» فرمانده سپاه پنجم اتریش کاخ فرماندار «سرایه وو» را اشغال کرد و بلافاصله خودرو «آرشیدوک» فقید را که درآن جا بود تصاحب کرد. ولی دیری نگذشت که بخت از ژنرال برگشت. خودرو شوم پس از ژنرال «پوتیورک» به دست سروان جوانی وابسته به ستاد ارتش اتریش افتاد. او نیز هشت روز بعد درحالی که پشت فرمان آن قرار گرفته بود جان داد. خودرو که با سرعت درحال حرکت بود دو رهگذر را کشت وسپس به یک دیوار برخورد کرد ولی عجیب این بود که دراین حادثه به خود اتومبیل آسیب زیادی وارد نیامد.
چهار حادثه
پس از ترک مخاصمه خودرو ولیعهد اتریش به دست فرماندار جدید یوگسلاوی افتاد. در چهار ماه چهار حادثه برای فرماندار روی داد و در چهارمین حادثه فرماندار بازوی راست خود را از دست داد.
فرماندار که از این حادثه سخت درخشم شده بود دستور داد خودرو را اوراق کنند ولی کسی حاضر به خرید آن نشد و چند ماهی درگوشه ای افتاد. دراین موقع داستان بد یمنی خودرو ولیعهد اتریش همه جا را پر کرده بود. معذالک پزشکی به نام دکتر «سریک» برای این که ثابت کند همه این داستانها زاییده خرافات است خوردو شوم را خرید و چون هیچ رانندهای حاضر نشد پشت فرمان آن بنشیند ناچار شخصا رانندگی آن را به عهده گرفت. شش ماه بعد خودرو را که درکنار جادهیی واژگون شده ولی بازهم آسیبی به آن وارد نگردیده بود پیداکردند. جسد خون آلود دکتر بدبخت داخل آن افتاده بود.
به این ترتیب خودرو به همسر «سریک» رسید ولی بلافاصله شر این ماشین شوم را از سرخود باز کرد.
خودکشی
این بار خودرو را جواهر فروش پولداری خرید. برای صاحب جدید خودرو بدیمن حادثهیی پیش نیامد. ولی یک سال بعد خودکشی کرد. اندکی بعد باز یک پزشک آن را خرید و از آن هنگامی که سوار این ماشین لعنتی شد احساس کرد که مشتریانش یکی پس از دیگری از وی روگردان می شوند و به این جهت فورا آن را به یک ورزشکار که درمسابقات اتومبیل رانی شرکت میکرد فروخت. مالک جدید خودرو شوم این بار یک سویسی بود او هنگامی که شخصا خودرو را هدایت میکرد بر اثر حادثه عجیبی جان داد.
آخرین مالک خودرو
آخرین مالک خودرو شخصی به نام «تیبرهرشفیلد» بود. او رنگ خودرو را از سرخ به آبی تغییر داد و به تصور این که با این کار بدیمنی آن برطرف شده است به اتفاق چهار نفر از دوستانش برای شرکت در یک مجلس عروسی عازم دهکده مجاور شد ولی دربین راه حادثه ناگواری هر پنج سرنشین آن را به دیار نیستی فرستاد.
در همین جا دوران خدمت اتومبیل «سرایه وو» پایان یافت و دولت اتریش آن را خرید و در موزه «وین» به معرض تماشای عموم گذاشت زیرا دیگر کسی حاضر نیست آن را بخرد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: کتاب تاریخ قرن بیستم
بازنشر اختصاصی سیمرغ