چه میشد اگر ایران از یونان شکست نمیخورد؟
آیسخولوس (آشیل) یک نمایشنامه معروف دارد که عنوانش «پرشینها»ست. هرودوت در معدود روایتهایش درباره نبرد یونان و ایران به این نکته پرداخته که اگر که سپاه پرشین در این نبرد پیروز شده بود، تمام مناطق دیگر یونان - که با هم متحد نبودند هم, به تدریج تحت حاکمیت خشایارشاه، پادشاه پرشیا درمیآمدند.
بررسی های تاریخی نشان میدهد که پیش از زمان وقوع نبرد سالامیس، هیچ نشانهای از موفقیت ساتراپهای پرشیا برای شورش علیه پرس پولیس وجود نداشته است. بنابراین اگر ایران در نبرد سالامیس پیروز میشد و مناطق مختلف یونان را تصرف میکرد و فقط مناطق دورافتادهای مثل سیسیلی و جنوب ایتالیا در امان میماندند، احتمالاً دیگر مشعل فرهنگ هلنی روشن نمیماند.
اما از نظر بری استراس، تاریخنگار آمریکایی و استاد دانشگاه کورنل ماجرا این گونه است که حتی در صورت از بین رفتن یونان باستان هم غرب از دست نمیرفت. اگر ایران بر یونان پیروز میشد مدتها بعد، بالاخره امپراتوری پرشیا دچار اضمحلال میشد. در آن صورت، احتمالش بود که خردگرایی یونانی در اروپا بعدها با فرهنگ ژرمن ترکیب شود و چیزی شبیه رنسانس ایتالیایی را به وجود بیاورد. واقعیت این است که یونان باستان بخشی مهم از غرب مدرن است.
ولی اگر ایران بعد از پیروزی در سالامیس، یونان را در کنترل خود گرفته بود, نقش یونان در ایجاد تمدن غرب به این شکل نبود. هم فرمانروایی میکرد و هم قابلیت بحث و جدل با سوفسطاییها را داشت. پرشیای آن دوران به افراد سوفسطایی نیاز زیادی داشت.
اگر پرشیا بر یونان مسلط شده بود، احتمالاً سنت جمهوری را حفظ نمیکرد، چون با آن آشنایی نداشت. غرب احتمالاً در چنین شرایطی از میراث جمهوری که باید از یونان باقی میماند، محروم میشد.
به نظر بری استراس احتمال اینکه پرشیا علاوه بر سیسیلی و جنوب ایتالیا میتوانست تمام منطقه مدیترانه را تحت کنترل خود بگیرد وجود نداشت. برخی تاریخنگاران قدرت امپراتوری پرشیا در عرصه سیاسی و نظامی را دستکم میگیرند، اما او از آنها نیست. با این وجود، عقیده ندارد که پرشیا میتوانست چیزی شبیه دستاوردهای امپراتوری روم را در آینده از آن خودش کند. فرضیه پیروزی ایران بر یونان به معنای از دست رفتن فلسفه یونان هم نبود. اگر پرشیا بر مدیترانه مسلط شده بود، خردگرایی یونان احتمالاً کمتر سیاسی میشد و بیشتر به سمت فلسفه طبیعی حرکت میکرد. البته فلسفه یونان احتمالاً تا حدی از عرصه عمومی فاصله میگرفت و رشد خود را در فضایی دورتر انجام میداد. از سوی دیگر، اگر پرشیا به یک امپراتوری مدیترانهای موفق -مثل روم در آینده - تبدیل شده بود، علاوه بر جنگجویان درصدد پرورش قانونگزاران و دیپلماتها و متفکران هم برمیآمد. شاهد و نمونهاش تیسافرن (از پرشیا) بود که ساتراپ منطقه ایونا شده بود.
تهیه و تدوین: گروه شنوتو
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ