روایت حمله مغولها به مناطق مختلف آسیا و ویرانی و تلفاتی که این حملات به جا گذاشتند، حتی در صحبتهای روزمره مردم در این مناطق هم شنیده میشود. جالب است بدانید که در سال ۱۲۴۲ مغولها خود را به دروازههای شرقی اروپا رسانده بودند.
اما مغولها چه کسانی بودند ؟ از کجا آمده بودند و به کجا می رفتند؟ این جنگجویان اسب سوار از استپهای آسیای مرکزی راه درازی را تا اروپا طی کرده بودند. کمانهای ترکیبی خاصی که مورد استفاده مغولها بود، کاملاً بر کمانهای زنبورکی اروپاییها برتری داشت. مغول ها عملاً ارتشی مدرن در دنیای قرون وسطی به شمار میآمدند و کسی جلودارشون نبود.
و اما آیا مغول ها به وین حمله کردند یانه و پیروزی لهستانیا ادامه بحثی ست که درپادکست بالا میشنوید .
در تابستان سال ۱۲۴۱ میشد اسب سوارهایی غریبه را در اطراف وین دید. آنها فقط چند صد کیلومتر تا رود دانوب فاصله داشتند و وین در برابر آنها کاملاً بیدفاع بود. در ۹ آوریل همان سال، ارتشی از شوالیههای مسیحی ژرمن، لهستانی و تمپلر که مشغول جنگ با مغولها بودند، قربانی درایت مغولها در کمین کردن و تله گذاشتن شده بودند و تقریباً تا آخرین نفرشان از بین رفته بود. ارتش مغولها به فرماندهی «سوبوتای بهادر» یا سوبوتای بزرگ به پیشروی خود در گردنه کوههای کارپاتیا و دشتهای مجار ادامه دادند. سوبوتای بهادر توانسته بود با قدرت فرماندهی خود، نیروهایش را از میان دو رشته کوه و صدها مایل دشت بگذراند. یک روز بعد از شکست دادن شوالیهها، مغولها مجارستان را هم تحت کنترل خود گرفتند.
در این میان، غرب اروپا با نگرانی منتظر آنها بود و کاری هم از دستش برنمیآمد. و دو حاکم قدرتمند در اروپا هم درگیر جنگ قدرت شده بودند:
از یک سو امپراتوری روم و فریدریش دوم قرار داشت و از سوی دیگر، پاپها که میخواستند او را به زانو درآورند. فریدریش که مشغول کشورگشایی در ایتالیا بود، کنترل مناطق ژرمن را به اشرافزادگان سپرده بود و آنها نیز چنان درگیر جنگ قدرت بودند که نمیتوانستند با هم متحد شوند و جلوی مغولها قد علم کنند. قدرت کلی مغولها تحت رهبری تموچین (چنگیزخان) به شدت رو به افزایش بود. او این ایده را وارد ذهن مغولها کرده بود که آنها زاده شدهاند که حاکم دنیا باشند. اولین نمونههای فتح سرزمینها توسط مغولها در شمال چین رخ داده بود. پیشروی مغولها به سمت غرب، مدتی بعد آنها را به سمت تمدن شکوفای اسلامی در آسیای مرکزی هم کشاندو به دستور چنگیزخان، خوارزم و شهرهای مهمی از جمله سمرقند، بخارا، هرات و نیشابور با حمله مغولها نابود شدند.
چند سال بعد هم حمله مغولها به روسیه آغاز شد
در زمان مرگ تموچین، پسر بزرگش جوجی هم مرده بود، این میراث به نوه او "اتوخان" رسید. تحت حاکمیت او بود که نیروهای سوبوتای بهادر به روسیه حمله و شهرهای زیادی را با خاک یکسان .یک سال بعد مغولها خودشان را به شرق اروپا رسانده بودند. در زندگی مغولها، نظم و دیسیپلین هم نقش زیادی داشت. جنگجویان اسب سوار مغول از ابتدا با زندگی جنگی آشنا میشدند و در آن رشد میکردند. مغولها در تیراندازی با کمان به طرز شگفتانگیزی خوب عمل میکردند. به همین جهت، نیروهای دشمن حتی به فاصله نزدیک مغولها هم نمیرسیدند. مغولها از دستور فرماندهان خود به شکلی بیکم و کاست پیروی میکردند. یکی از علل فتوحات سوبوتای بهادر همین بود. حملات خانهای مغول به عراق و سوریه هم به مدت شصت سال ادامه یافت و تمدن قدیمی این مناطق را آسیبپذیر کرد.
حمله مغول ها به وین هرگز اتفاق نیفتاد...
همانطور که گفتیم، در سال ۱۲۴۱ میلادی مغولهای آماده حمله به غرب اروپا طی تابستان به خوبی به اسبها و خودشان رسیده بودند و پیشروی برایشان در ماههای ژانویه و فوریه سخت نبود. آنها مطمئن بودند که وین را به راحتی فتح میکنند. با این اوصاف، تردیدی نبود که وین با خاک یکسان خواهد شد و در بهترین شرایط، برخی از شهروندانش زنده خواهند ماند تا آواره شوند. اما حمله مغولها به وین هرگز اتفاق نیفتاد. در اوایل سال ۱۲۴۲ میلادی، ارتش مغول ناگهان عقبنشینی کرد. در صورت حمله مغولها، بسیاری از مناطق اروپا خالی از سکنه میشد و احتمالاً به سرعت به کوهستانها و چمنزارهایی خالی بدل میشد.اروپا هرگز شاهد شکلگیری سرمایهداری و اوجگیری طبقه متوسط نمیشد. صنعت چاپ در اروپا شکل نمیگرفت. انقلابهای منتهی به دموکراسی - مثل انقلاب فرانسه - هرگز رخ نمیداد و از همه مهمتر، اروپا هرگز انقلاب صنعتی را تجربه نمیکرد. ویرانی پاریس احتمالاً یکی از فاجعهبارترین نتایج حمله مغولها میشد؛ چون پاریس مرکز روشنفکری قرون وسطی بود.
و اما حمله مغول ها به ایتالیا...
اگرمغولها به ایتالیا حمله میکردند واقعیت این بود که نظام پاپی بعد از حمله مغولها از بین میرفت، دنیای مسیحیت به شدت تغییر میکرد. حمله مغولها و ویران کردن احتمالی رم توسط آنها به معنای ویران کردن قویترین نقطه ارتباط جامعه اروپا با گذشته باستانی بود. اگر این ارتباط با دنیای کلاسیک قطع میشد، احتمال ظهور چهرههایی مثل دانته، میکلآنژ و لئوناردو بسیار کم میشد .
تهیه و تدوین: گروه شنوتو
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ