روش های مردن در یونان باستان/ از پرش درون آتشفشان تا مرگ به خاطر لاک پشت!!
زمان باستان دلیل مرگ و میر افراد مثل الان نبود، آنها به دلایل جالب و خنده دار البته از نظر ما می مردند

در یونان باستان مردم چگونه می مردند؟!

امپدوکلس فیلسوف یونانی خودش را داخل آتشفشان پرتاب کرد تا فناناپذیر شود!
امپدوکلس  بعد از اینکه زنی را شفا داد که هیچ پزشک دیگری نتوانسته بود درمانی برایش پیدا کند، به آخر رسید. او با این کار به این باور رسید که مقام خدایی دارد. بنابراین 80 نفر را با خود جمع کرده و از یک کوه آتشفشان بالا رفتند، درحالیکه اعلام می کرد که او حالا فناناپذیر و ابدی است به درون آتشفشان پرید.
او که دیگر نتوانست از آتشفشان بیرون آمده و به زندگی برگردد، در نظر اکثریت مردم یک فرد احمق فرض می شد. و دوباره بعد از 2500 سال از مرگش ما درباره این فیلسوف می نویسیم.شاید هرکدام از افراد لیست ما واقعا با روش خود راهی برای زندگی ابدی پیدا کردند.

بیشتر بدانید : عجیب ترین مرگ ها بین مردم یونان باستان!! (قسمت دوم)

Empedocles.jpg

آیسخولوس وقتیکه یک عقاب لاک پشتی را روی سرش انداخت از دنیا رفت!
آیسخولوس اولین تراژدی نویس بزرگ بود. او تمام زندگی اش با ترس های متلاطم دست به گریبان بود و سرانجام پایانی تراژیک داشت. یک دانشمند به او گفته بود با دمی که از بهشت می آید او می میرد، پس او با امید این پایان دراماتیک زندگی می کرد: برای اینکه یکی از خدایان از بالا به او ضربه ای بزند یا اینکه دیوارهای خانه اش روی او فرو بریزند.
اما در عوض یک لاک پشت روی سر او افتاد!
وقتیکه آیسخولوس در سیسیلی بود، یک عقاب بالای سر او در حال پرواز بود و لاک پشتی را در چنگال هایش حمل می کرد. این نوع عقاب دوست دارد که طعمه را روی صخره ای پرتاب کند تا لاک حیوان بشکند. وقتیکه عقاب از بالا کله بدون مو و درخشان آسکیلوس را دید، او را صخره اشتباه گرفت و لاک پشت را روی سرش ول کرد. اما به جای لاک لاک پشت سر آیسخولوس شکست!

Aeschylus.jpg


آریچیون Arrichion  اولین جسدی بود که توانست برنده رقابت های المپیک شود!
آریچیون Arrichion  یک پانکراتیاست  pankratiast بود. Pankration یک مسابقه رقابتی جنگی در یونان باستان بود. این ورزش اتفاق مهمی در رقابت های المپیک بود. یکی از معدود ورزش هایی که الان انجام نمی شود. به خاظر اینکه اغلب اوقات مسابقه با مرگ یک نفر پایان می یافت.
آریچیون در مسابقه نهایی این رقابت برای حلقه گل المپیک می جنگید، در حین رقابت رقیب او در حالیکه گردن آریچیون ر لای بازوهایش گرفته بود، در حین خفه کردن آریچیون برای محکم کاری پاهایش را هم به کشاله ران او می کوبید. آریچیون آماده تسلیم شدن بود، اما مربی او این را نمی خواست. او فریاد می زد: اگر در مراسم تدفین کسی بتوانیم بگوییم در المپیک تسلیم نشد، چه سخنرانی تدفین شگفت انگیزی خواهیم داشت!
این حرفها  آریچیون را تحت تاثیر قرار داد و به نبرد ادامه داد. او ترتیبی داد که پاهای  حریفش را لای ران های خود قفل کرده و قوزک پای او را بپیچاند. این کار درد زیادی را به حریف تحمیل کرد تا جایی که مجبور به تسلیم شدن شد. اما تا زمانیکه به تله بیفتد آریچیون مرده بود!
آریچیون افتخار ویژه ای را به نام خود ثبت کرد، اولین مرده در تاریح ورزش های امپیک که برنده تاج گل المپیک شد.

Arrichion.jpg



Philitas به خاطر درست کردن اشتباهات دیگران کشته شد

Philitas در زمان درستی به دنیا نیامد. در عصر اینترنت او شاید پادشاه می شد. اما در یونان باستانی او چیزی نشد جز یک افسانه اخطار آمیز.
او وقتش را به درست کردن اشتباهات مردم می گذراند. هروقت کسی عادت داشت کلمه ای را اشتباه بگوید یا یک خطای استدلالی داشت، او کاغذ آورده و برای فرد توضیح می داد چه اشتباهی مرتکب شده. پس او در نهایت گرفتار کلمات شد، و اما افسانه این است: او از گرسنگی به کام مرگ افتاد درحالیکه به کلمه فقر اشاره کرده بود.
این مرگ میراث او بود. در آرامگاه او این کلمات حکاکی شده است: ای غریبه، نام من فیلتاس است. من به خاطر ادعای استدلال های غلط به قتل رسیدم و توجه به مردم که از عصر تا شب وقت مرا می گرفت.

5. پیرهیوس Pyrrhus  چون یک زن کاشی کف خانه را روی سرش انداخت مرد
پیرهیوس افسانه ای  یونانی مردی نبود که پشت صحنه بایستد در حالیکه دیگران می جنگیدند. او زندگی اش رابه خطر انداخت  و با مردان دیگر به خط مقدم جنگ رفت. بنابراین وقتیکه ارتشش را در خیابان های آرگوس تقویت می کرد، آماده بود که مانند یک جنگجو بمیرد.
اما مثل اینکه او زیاد اماده این نبود که به دست زنی مسن بمیرد. همیشه چیزی که می خواهیم همان نمی شود.
این خانم مسن وقتیکه ارتش پیرهیوس رژه می رفت از بالای پشت بام تماشا می کرد. پسر این خانم برنامه ریزی کرده بود که با نیزه اش به سینه پیرهیوس بکوبد و برای این منظور جلوی چشمان او روی زمین نشست. پیرهیوس به منظور کشتن پسرک جلو رفت، غافل از اینکه مادر او از بالا آنها را تماشا می کند و اجازه نمی دهد پسر کوچکش بمیرد.
این زن یک کاشی را به سمت سر پیرهیوس پرتاب کرد، کاشی قسمت vertebrae سر را شکست و باعث شد از اسب به زمین بیفتد. بااین وجود به خاطر همین لحظه پیرهیوس در ذهن ما زنده ماند.


بیشتر بدانید : حقایقی عجیب و ترسناک درباره آیین مرده سوزی

بیشتر بدانید : رازهای کثیف تاریخ که در هیچ کتاب تاریخی نوشته نشده!! + عکس

بیشتر بدانید : جانوران افسانه‌ای در یونان باستان



تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ