داستان زایش زرتشت: شبی آرام که روزی سترگ در پی داشت
به بهانه زادروز اشو زرتشت و به احترام پیامبر ایران باستان, متنی از پیروان این آیین در ادامه آورده شده است.

به احترام هموطنان زرتشتی: ستاره‌هایی که در سپیده پریده‌رنگ پگاهی ناپیدا می‌شدند

به ششم فروردین، سالروز زایش زرتشت رسیده‌ایم. چشم بر هم می‌نهم، و از پشت شیشه‌ها به آسمان دوردست و ستاره‌ها و آبی گونگی پهنه درخشان دوردست‌ها می‌نگرم. به ماه که خود را در گرده مه، هاله گونه بسته و می‌خرامد می‌نگرم. می‌اندیشم که در هزاران سال پیش، در چنین شبی که زرتشت، چشمه خورشید آسمان‌ها و زمین‌ها زاده شد، جهان ما چگونه بود؟

داستان زایش زرتشت

شبی آرام که روزی سترگ در پی داشت، روزی که در روزگار دراز زندگی آدمی جاوید ماند. زندگی و اندیشه نابسامان مردمان را تابندگی و درخشش بخشید. ستارگان چنان‌که در زمان ما در آسمان لانه داشتند بر جای بودند و مردمان از چاه ژرف زمین، چون بیژن که منیژه را می‌نگریست، نگران آن‌ها بودند.

"پوروشسپ" پر اندیشه به بالین بانویش "دغدو" شب‌زنده‌داری می‌کرد. شگفتی آرامش، جام بلور رخشان شب را پر کرده بود، نواهای دلنواز شب شنیده می‌شد. آوای بلبل‌ها، پرندگان و نوای مرغان شبگرد، نرمه نرمه نسیم پگاه لابه‌لای شاخه‌ها و ریزش چکه‌های آب از سنگ‌ها و زیبایی دل‌چسب جویدن خرگوش‌ها گیاهان را. پوروشسپ با شاخه‌ای از چوب گون بسته، آتشدان را که میان اتاق بود به هم زد به روزنه بالای گنبد نگریست که دود را بیرون می‌کشید و ستاره‌ها را که در سپیده پریده‌رنگ پگاهی ناپیدا می‌شدند نگاه کرد.

همراه با لرزش زبانه‌های آتش به چهره فروغمند دغدو نگریست. به چشم‌های زیبای وی خیره ماند که آرامشی ژرف در آن خانه داشت. دغدو دست پوروشسپ را فشرد. از آن نگاه آرام که دردی پرتوان می‌کشید، شوهر دریافت که هنگام است. بیرون رفت و سپیده پیش از دمیدن خورشید دربرش گرفت. زنان و پزشک زن زایکار به اتاق درآمدند. پوروشسپ خود را در آغوش دشت یافت. زندگی بیدار می‌شد و سینه‌کش خود را از پشت کوه‌های خاوری بیرون می‌کشید. آوایی نبود و پوروشسپ به شگفتی بود که چرا هیاهوی زندگی سر نمی‌گیرد. چونان بود که همه‌کس و همه‌چیز دست نگاه داشته و چشم‌به‌راه رویدادی هستند...و دستی خورشید را در پشت کوه پایدار کرده بود. پوروشسپ گوش تیز کرد. آوایی دلپذیر همه دشت را فراگرفت. به اتاق شتافت کودک را در آغوش گرفت و شتابان به دشت در شد. کودک را به روی دست داشت.

زرتشت، زایشت خجسته باد

ناگهان خورشید از پشت کوه‌ها سر بیرون کشید. چونان چشمه‌ای نیرومند، زمین و آسمان را با گرده زرین سیراب ساخت، درحالی‌که از سوی باختر، هنوز ستاره‌ای که با گرد زرین خورشید آغشته بود نموداری داشت، پوروشسپ کودک را سوی خورشید بلند کرد و گفت:
این زرتشت است، این ستاره زرین و درخشان است. اندکی به چهره دلنواز کودک نگریست که می‌خندید و این خنده برای او شگفت نه، بلکه دلپذیر بود.
سیمایش را نزدیک برد و گفت: زرتشت، زایشت خجسته باد. اینک تو را در چشمه خورشید شست‌وشو می‌دهد.

سرود زاییده شدن زرتشت

در فروردین یشت سرودی باقی‌مانده است که درباره زاییده شدن و زندگی اشوزرتشت است. این سرود که به زبان اوستایی است و به‌وسیله شاعری زرتشتی سراییده شده است. این سرود کهن‌ترین ستایشی است که در ادبیات اوستایی و سانسکریت درباره یک انسان سراییده شده است.

اینک نیکویی و باور
زرتشت اسپنتمان پاک را گرامی می‌داریم.
کسی که برای نخستین بار
نیک به درون اندیشی پرداخت،
نیک با دیگران گفتگو کرد
و همواره کار نیک‌انجام داد.
کسی که برای نخستین بار
به راهنمایی دینی برخاست
رزمندگان را آرایشی نوین بخشید
و آبادانی را افزایشی تازه داد
کسی که برای نخستین بار،
خود آموخت و دیگران را آموزانید
کسی که برای نخستین بار
برای خود و دیگران
جهان، آیین جهان، سخن، شیوایی سخن
شهریاری و همه خوبی‌های،
خداداد و پاک‌نهاد را دریافت.
کسی که نخستین پیشوای دینی،
نخستین رزمنده،
و نخستین آفریننده‌ی آبادانی ست.
نخستین کسی که از دیوان بی‌بنیاد
و مردمان دون نژاد روی برگردانید.
نخستین کسی که در این جهان مادی
راستی را ستود و خدایان دروغین را نکوهید.
و برگزید که مزدا پرست،
ضد خدایان پنداری
و خدا کیش شود.
نخستین کسی که در این جهان مادی،
سخن از بی‌بنیادی خدایان پنداری
و از راستین کیش اهورایی داشت.
نخستین کسی که در این جهان مادی،
پاک گفت که هیچ‌کدام از پدیده‌های پندار را
نباید گرامی و دوست داشت.
کسی که دلاور همه خوبی‌ها است
و پیشرو دین در همه کشورها.
از وی با سرودهای اندیشه برانگیز
راستی در جهان پراکنده شد.
سرور هستی و رهبر درستی جهان‌هاست
ستاینده راستی،
که بزرگ‌ترین
و بهترین و زیباترین است.
پژوهنده و گزارنده دینی
که بهترین دین‌هاست.
کسی را که جاویدانان افزاینده
که همه یکپارچه هم‌اندیش هستند،
پس از اندیشیدن و پژوهیدن برگزیدند
و باجان و بادل پذیرفتند،
که سرور هستی و رهبر دوستی جهان‌ها باشد.
ستاینده راستی
که بزرگ‌ترین
و بهترین و زیباترین است.
پژوهنده و گزارنده دینی، که بهترین دین‌هاست.
از زادن و بالیدنش
آب‌ها و گیاه‌ها شکفتند.
از زادن و بالیدنش
آب‌ها و گیاه‌ها بالیدند
از زادن و بالیدنش
همه آفریدگان افزاینده جهان
با آواز بلند و فریاد شادی گفتند:
خوشا به ما که پیشوایی
چون زرتشت اسپندمان زاده است
از این پس دین مزدیسنا
بر هفت‌کشور گسترش خواهد یافت.

آغاز یکتاپرستی

تاریخ یکتاپرستی در جهان با پیامبری زرتشت،‌از سرزمین «ایران ویج» آغاز می‌شود؛‌ نزدیک به هیجده سده پیش از زایش مسیح. زرتشت در ششم فروردین‌ماه، در کنار دریاچه چیچست (ارومیه) به دنیا آمد. پس از سی سال،‌در همین روز، از سوی اهورامزدا برگزیده شد تا مردمان را به اندیشه،‌گفتار و کردار نیک فراخواند و آزادی اراده و شادی را برای راستی پویان به ارمغان آورد.

سرودهای اهورایی‌اش-گاتها-در روزگاران ایران،‌مردمان را به‌راستی راهبر شد و ایمان آورندگان به پیام او با پیروی از آن به شادی و رسایی رسیدند.

زرتشت پیام خود را با پشتوانه‌ی «وهومن»(اندیشه)،‌برای دانایان و فرزانگان بیان می‌دارد؛‌ پیامی انسانی و به دور از خرافات و دستورهای اجباری. هر چه هست آزادی و آزادگی است.

در سرزمینی که زاده شد،‌کاهنان مردم‌فریب او را می‌رانند و دینش را دروغین می‌خوانند؛ چراکه اگر مردم خرد و آزادگی را بپذیرند،‌دیگر اجازه نخواهند داد ناراستان به غارت و چپاول اموال زحمتکشان ادامه دهند.

زرتشت از بدخواهان خود؛‌«بندو»، «گرهما» و «اوسیج» نام می‌برد و می‌گوید که آنان و دیگر پیشوایان کیشی و سرداران کشور در سرزمین مادری‌اش به او آزار رسانیده، ستم روا می‌دارند تا جایی که او را آواره‌ گردانیده‌اند، بااین‌همه در اینجا نیز سخن از نیایش‌ها و کوشش‌های وی است که می‌خواهد آنان را هم به‌راستی راهبری کند. تنها در یک جای اجازه استفاده از جنگ‌افزار را می‌دهد و می‌فرماید: اگر کسی برای تباهی خانه و برزن و شهر و کشور بتازد، باید او را با جنگ‌افزار درست کرد تا به حقیقت پی برده،‌از چنین کاری پشیمان شود و دست از آن بردارد (یسنا 31 بند 18).

او که مردم را به نماز بردن به خدای یگانه می‌خواند، در پیشگفتار و بند آغازین هات 28 می‌گوید:

«پیش از هر چیز ای دانای بزرگ نیکی افزایی مینوی، با دست‌های برافراشته تو را نماز برده خوشبختی کامل را خواستارم. پروردگارا بشود که در پرتو راستی و درستی و برخورداری از خرد و دانش و درونی پاک،‌روان آفرینش را خشنود سازم. «ای هستی‌بخش بزرگ (اهورامزدا) هرآینه با اندیشه‌ای پاک و دلی روشن به تو نزدیک شده و به دیدارت نایل خواهم شد. پروردگارا پاداشی که تنها در پرتو راستی به دست می‌آید و ایمان آورندگان را خوشبخت می‌سازد در هر دو جهان مادی و مینوی به ما ارزانی دار.»

زرتشت در این سرآغاز،‌راه را می‌نمایاند و ایمان را توجیه می‌نماید. تنها در سایه‌ی کردارهایی که متکی به‌راستی و درستی است، می‌توان خدا را خشنود ساخت و اندیشه‌ی نیک و خرد پاک، بهترین وسیله برای نزدیک شدن به خداست. تنها در پرتو راستی است که مردم می‌توانند به خوشبختی و خرسندی و به پاداش دنیوی و اخروی دست یابند.

بار تولومه می‌نویسد:
«نوآوری اساسی زرتشت این است که به‌جای خدایان گوناگون و متعددی که وجود داشت، ‌یک خدای دانا یا اهورامزدا را جانشین ساخت.»

خدا در گات‌ها

بنا به گفته گات‌ها «سرودهای زرتشت»،‌خداوند انسان را موجودی باشعور و خواهان دانش و آگاهی آفریده و به او نیروی درک و تمیز برای انتخاب راه و تعیین سرنوشت ارزانی فرموده.

گات‌ها هیچ اشاره‌ای به آفرینش نمی‌کند. اهورامزدا،‌توان و انرژی جهان هستی است و از خود جهان جدا نیست. زندگی انسان و چگونگی نیک زیستن از ویژگی‌های پیام زرتشت است که در سرتاسر گات‌ها موج می‌زند و هیچ جا از عالم مافوق و جهان اسرار سخن به میان نیامده است. روابط اخلاقی انسان‌ها به بیانی ساده طرح‌شده که برای همه قابل‌فهم و درک است و اندیشه‌های فرا بشری در آن راهی ندارد.

هیچ پیچیدگی در کلام او نیست. زمان و مکان را به هم نمی‌دوزد. مفاهیم در دعوت او به خداپرستی و گزیدن نیکی و راستی، کاملاً اجتماعی و قابل‌درک هستند. این مفاهیم همگی بازندگی مردم معمولی ارتباط مستقیم دارند.

در پیام زرتشت، برخلاف باورهای آن زمان، تنها آفریننده‌ی جهان اهورامزدا است که ویژگی اصلی او اهورایی و مزدایی است. این دو صفت هرچند برای انسان قابل‌درک است،‌ولی محدود به قالب‌های انسانی نیست. هستی‌بخش و آفرینش حیات وزندگی مافوق قدرت‌های بشری است و دانایی مطلق هم که به بزرگ دانایی توجیه شده. برتر از دانش محدود انسان‌هاست.

زرتشت کیست؟

زرتشت بشری است چون دیگران. روزی زاده می‌شود و روزی از این جهان می‌رود، و بی‌هیچ داستان ساختگی! گرفتاری‌ها، سختی‌ها و مشکلات زندگی،‌او را همان‌گونه به درد می‌آورد که دیگر مردم را. و او به‌جای اعجاز و اعمال قدرت شگفت‌انگیز و دور از ذهن،‌چون یک انسان فرزانه از خود واکنش نشان می‌دهد.
در هنگام لزوم حتی از مقابله با دشمنان پرهیز می‌کند و زمانی که همراهان و همدلانش زیاد می‌شوند، با اتکا به پروردگار و مدد اندیشه و خرد پاک و قدرت راستی و راست اندیشی به مبارزه با ستمگران و زورمندان زشت‌کار می‌پردازد. او درحالی‌که هرگز خود را از کمک بخشایش اهورایی بی‌نیاز ندانسته و پیوسته از خداوند، خواستار کمک و راهنمایی است، هیچ‌گاه جز قدرت اراده و ایمان و شگفتی نیک‌اندیشی و راستی و درستی،‌اعجازی ارایه نمی‌نماید. راستی (اشا)، اندیشه نیک (وهومن)،‌قدرت اراده (خشترا) و فروتنی و تواضع و پارسایی (آرمییتی) چهار معجزه‌گر اویند که بالاترین شگفتی‌ها را درباره او و همه‌ی راستان و نیک‌اندیشان تحقیق می‌بخشند، اعجاز انسان‌سازی، انسانی اهورایی.

 

بیشتر بدانید : سخنان اشو زرتشت پیامبر بزرگ ایران زمین

بیشتر بدانید : زندگی نامه و پیدایش زرتشت

بیشتر بدانید : ریشه یابی نابودی قسمت اعظم کتاب مقدس زردشتیان

بیشتر بدانید : متن کامل نماز‌های پنج گانه زرتشتی


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه امرداد