ماجرای تقدیر بابک خرمدین، حصار و سگ های پدرم! + عکس
 وقتی یکی از دخترانش شب‌هنگام ماه را تماشا می‌کند و از زیبایی آن لذت می‌برد، برای همیشه محکوم می‌شود به زندانی شدن در زیرزمین خانه! چرا که پدر خانواده درباره ماه افکار خاصی داشت

نگاهی به رمان حصار و سگ های پدرم به بهانه سرنوشت تلخ بابک خرمدین 

به گفته اکثر دوستان، آشنایان، همکاران و یا شاگردان بابک خرمدین، او بسیار شخصی آرام، مودب و منطقی بوده است، حتی سرایدار مجموعه مسکونی آنها از ادب و متانت او سخن گفته است و واقعا حیف که چنین سرنوشتی برایش رقم می‌خورد.

بیشتر بدانید : اعتراف پدر بابک خرمدین کارگردان: با قتل پسرم به آرامش رسیدم! + عکس

 بعد از افشای راز قتل داماد و خواهر او، ناخواسته مدام در ذهنم رمان "حصار و سگ‌های پدرم" اثر نویسنده کُرد عراقی شیرزاد حسن تداعی شد.

این رمان کوتاه که اولین بار در سال 1996 منتشر شد ، از همان زمان انتشار در میان محافل ادبی، فرهنگی و هنری کردستان و بعدتر در اروپا و سایر نقاط جهان با استقبال و تحسین همراه شد.

حصار و سگ‌های پدرم درباره استبداد، محدودیت، ذلیلی و زیردستی، در خانواده‌ای پدرسالار است که پدر با کمک سگ‌هایی که دارد از هر فرصتی برای تشدید این موقعیت‌ها استفاده می‌کند.

واقعیت آن است که گرچه در این رمان برخلاف داستان کارگردان ما پدر توسط فرزندش کشته شده است اما دیدن ویدیوهای پدر خرم دین و حرف‌های او، بیش از پیش ذهنم را درگیر کتاب شیرزاد حسن کرد.

کتاب در ایران هم با ترجمه مریوان حلبچه‌ای و رضا کریم‌مجاور منتشر شده است و برای علاقمندان قابل تهیه است.

برای درک موقعیت کتاب گزیده‌ای از نوشته‌هایی درباره کتاب را گرد آوردم تا اگر فرصت مطالعه کتاب هم پیدا نشد از همین نوشتار جوهره اصلی رمان و ارتباط آن به اتفاقات اخیر خانواده خرم دین را دریابید.

«رمان از خانواده‌ای بزرگ و پرجمعیت روایت می‌کند که توسط پدری دیکتاتور و مستبد اداره می‌شود، پدری که همه افراد خانواده را در خانه حبس و به دور خانه نیز یک حصار کشیده است. حصاری که زندان دختران و پسرانش، طویله‌ اسب و استرهایش، قفس بلبل‌هایش، لانه و آشیانه‌ سگ و گربه، خرگوش و کبوترهایش، اولین و آخرین منزلگاه زنانش است.

کتاب حصار و سگ‌ های پدرم
کتاب حصار و سگ‌ های پدرم

هیچ کسی حق خارج شدن از این حصار را ندارد و همه باید در داخل خانه به وظایف خود عمل کنند. افراد خانواده باید به طور کامل در خدمت پدر و حیوانات خانه باشند و مو به مو دستورات پدر را اجرا کنند و در مقابل نیز اعضای خانواده باید سپاسگزار پدر خود باشند.

قدرت برای پدر خانواده مهم‌ترین چیز است و کسی جرات سرپیچی از او را ندارد؛ سرپیچی از دستورات او عواقب بسیار جدی و وحشتناکی در پی خواهد داشت. خشم پدر در حدی است که حتی حیوانات حصار را هم می‌ترساند و با پرندگان کاری می‌کند که پرواز را فراموش کنند.

داستان یک دیکتاتور خودخواه و بیمار که جز خودش کسی را نمی‌بیند، رمان دیکتاتوری است با حرمسرایی از زنان زشت و زیبا و پیر و جوان که هر سال چندین زن می‌گیرد و وارد خانه‌اش می‌کند. در این خانه محاصره شده هیچ‌کس جرات حرف زدن ندارد، همه پسران و حیوانات اخته شده‌اند، هیچ‌کدام از دخترانش حتی جرات فکر کردن به مردهای دیگر را ندارند، هیچ‌کس اهالی خانه را نمی‌بیند و کسی نمی‌تواند بیرون برود، حتی وقتی یکی از دخترانش شب‌هنگام ماه را تماشا می‌کند و از زیبایی آن لذت می‌برد، برای همیشه محکوم می‌شود به زندانی شدن در زیرزمین خانه! چرا که پدر خانواده درباره ماه افکار خاصی داشت.

در وصف دیکتاتوری پدر همان بس که؛ روزی پدر مهمانی داشت که یک بچه شیر برای او به هدیه آورده بود، بعد از اینکه مهمانش رفت پدر بچه‌شیر را پاره پاره می‌کند و جلو سگ‌هایش می‌اندازد تا بخورند و در جواب سوال پسرش که می‌پرسد چرا این کار را کردی؟ می‌گوید: «تنها یک شیر در این حصار جا دارد و آن منم.»

داستان از زبان پسر ارشد خانواده‌ روایت می‌شود، تم اصلی داستان پدرکشی است و در همان ابتدای رمان مخاطب با داستان هولناک پدرکشی توسط پسر ارشد خانواده مواجه می‌شود، پسری که از پس تحمل ظلم و ستم‌های بسیار از جانب پدر، بانهایت سنگدلی و بی‌عاطفگی که از پدر به ارث برده است، پدر را به قتل می‌رساند.

پس از قتل پدر انتظار می‌رود، اعضای خانواده بر ترس خود از دیکتاتوری و زیردست بودن غلبه کرده و به آرامش و آزادی دست یابند؛ اما برخلاف انتظار، پدر گرچه کشته شده است اما روح او همچنان بر سر شخصیت‌های داستان سنگینی می‌کند و به شیوه بی‌رحمانه‌ای حضور خود را بر فرزندان خانواده تحمیل می‌کند.

متاسفانه کشتن والد دردی از این جامعه ترسو و زیردست دوا نمی‌کند و فقط اوضاع را برای اعضای خانواده سخت‌تر کرده است، پدر هنوز حضور دارد و به شیوه بی‌رحمانه‌ای حضور خود را بر فرزندان تحمیل می‌کند، پدری که قدرت خدایی داشت و کسی حق سرپیچی از فرمان او را نداشت، از ذهن آن‌ها پاک نشدنی است و در کمال تعجب وقتی قهرمان داستان پدرش را می‌کشد، بلبشوی عجیبی پدید می‌آید و قاتل که انتظار دارد کسانی که پیش‌تر او را به قتل پدر تحریک کرده‌اند، اکنون با آغوش باز پذیرای وی باشند، با کمال تعجب می‌بیند همه به او پشت می‌کنند و برای پدر ازدست‌رفته‌شان مرثیه سر می‌دهند

شیرزاد حسن نویسنده رمان "حصار و سگ‌های پدرم" خود برآمده از جامعه‌ای پدرسالار است و پدرش پلیسی بوده است، سنگ‌دل و تندخو! و در واقع این کتاب انعکاسی است از شخصیت پدر خود نویسنده.

شیرزاد حسن در ابتدای کتاب چنین نوشته است:

تقدیم به روح پدرم، به حصار کوچکش؛ به بچه‌هایم که امیدوارم هنگامی که بزرگ شدند، در حصار هیچ‌ کس زندگی نکنند؛ حتا اگر حصار خودم باشد. 

 

بیشتر بدانید : بازی مادر "بابک خرمدین" در فیلم کوتاه پسرش + تصاویر

بیشتر بدانید : قتل وحشتناک و باورنکردنی بابک خرمدین کارگردان سینما + جزئیات بیشتر

بیشتر بدانید : بیوگرافی و آثار بابک خرمدین، کارگردانی که توسط پدر و مادرش به قتل رسید!

بیشتر بدانید : حکم عجیب پدر و مادر بابک خرمدین، برای پرونده قتل پسرشان

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: asriran.com