ویترین جنجالی یک کتاب فروشی در انقلاب + عکس
 تصویری از ویترین یک کتابفروشی در خیابان انقلاب در فضای مجازی دست به دست می‌شود که چیدمان کتاب‌های آن مورد توجه کاربران قرار گرفت

ویترین یک کتاب‌ فروشی که انقلاب را بهم ریخت

تصویری از ویترین یک کتابفروشی در خیابان انقلاب در فضای مجازی دست به دست می‌شود که چیدمان کتاب‌های آن مورد توجه کاربران قرار گرفت. با ما همراه باشید تا در این مقاله به تحلیل این کتاب‌ها بپردازیم.

ویترین یک کتاب فروشی در انقلاب
ویترین یک کتاب فروشی در انقلاب

کتاب ایران، بر لبۀ تیغ

آینده ایران چه می‌شود؟ این سؤال دشوار و طاقت‌فرساست و نمی‌توان آن‌را از ذهن پاک کرد، خاصه آن‌که زندگی روزمره هر شهروندی هم به آن گره خورده است. این کتاب شرح شماری از مهم‌ترین مسائلی است که پیش‌روی ایرانیان و حکمرانان‌شان قرار دارد، مسائلی که برخی بدخیم شده‌اند، محصول وضعیت نهادها و کیفیت حکمرانی هستند و برای دست یافتن به کیفیت زندگی بهتر باید آن‌ها را تعدیل و اصلاح کرد.

کتاب نسبت به واکنش نامناسب حکمرانان نسبت به مسائل پیش‌روی ایران هشدار می‌دهد و مدعی است «ما نسلی هستیم که بر لبه تیغ راه می‌رویم.» نویسنده معتقد است در گذشته زیرساخت‌های بسیاری فراهم شده‌ و فرصت‌هایی از دست رفته است، اما هنوز فرصت هست برای کنشگری حاکمان، ارتقای کیفیت حکومت و گذار سلامت از روی لبه تیغی که بر آن قرار داریم. کتاب آشکارا از رویکردی نهادگرا به سیاست و تحلیل اجتماعی، ضرورت اصلاحات نهادی و ارتقای ظرفیت و توانمندسازی حکومت دفاع می‌کند.

کتاب زنان بدون مرز

زنان بدون مرز نوشته جولیا پیرپونت با ترجمه عباس گودرزی منتشر شده است. در این کتاب سرگذشت زنانی را می‌خوانید که دنیا را به جایی بهتر تبدیل کردند. این کتاب از رشادت‌های زنانی حرف می‌زند که شجاعانه کلیشه‌های جنسیتی را در زمان خود شکستند و اگر چنین نمی‌کردند، اکنون دنیای ما بسیار بدتر از آنچه هست، می‌بود. فهرست عرضه شده در این کتاب کوچک، تنها صد زن را معرفی می‌کند، و به هیچ‌وجه کامل و قطعی نیست. نویسنده درباره نوشتن این اثر می‌گوید: « من و کیتلین مک‌کنا، ویراستار اثر، ابتدا با جمع‌آوری چند تن از زنانی شروع کردیم که به ما الهام داده و درعین‌حال، به چالش کشانده بودند. پس از دیگران کمک گرفتیم و دوستم، جنیفر رایس۲ اهل اوستین، شرلی چیشولم را به ما معرفی کرد؛ اولین زن سیاه‌پوستی که به کنگرۀ امریکا راه یافت و روی بورد تبلیغاتی‌اش چنین نوشته بود: «چیشولم، آماده‌ای یا نه؟» چون برای او اهمیتی نداشت که دیگران چه فکر کنند.

همچنین، آن ریچاردز، چهل‌وپنجمین فرماندار تکزاس، به ما نشان داد که «همۀ پست‌ها را به زنان داده بود.» وقتی منجیت تهاپ به‌عنوان تصویرگر به ما ملحق شد، او نیز کسانی مثل هنرمند سرشناس ژاپنی، یایویی‌کوزاما، و فعال اجتماعی، مارشا پی. جانسون، را معرفی کرد. در ادامه، کیتلین از دوستانش در انتشارات رندوم هاوس کمک خواست و آن‌ها فهرستی طولانی از زنان تأثیرگذار را در اختیار ما گذاشتند. جالب است که پنج نفر کاترین هپبورن را پیشنهاد داده بودند و هشت نفر هم ماری کوری را. وقتی فهرست اسامی تا مرز چهارصد نفر رسید، ناچار و ناخواسته به کار ناخوشایند حذف روی آوردیم. ولی تعدادی که در نهایت باقی ماندند از سرتاسر جهان هستند و به لحاظ زمانی، گستره‌ای از شاعر یونانی، سافو، (متولد ۶۳۰ قبل از میلاد) گرفته تا کسانی مثل ملاله یوسف‌زای (فعال پاکستانی متولد ۱۹۹۷) را که نزدیک به دوران خودمان هستند، شامل می‌شود.»

در فهرست کردن زنان این کتاب، از روش کتاب کاتولیکیِ یک قدیس برای یک روز استفاده شده است؛ به‌این‌معنا که هر روز برای تقویت روحیه و الهام‌بخشی می‌توان شرح حال یک نفر را خواند. پس به هر شخصیتی که ذکرش در این کتاب آمده یک روز نکوداشت اختصاص یافته است.

کتاب آخرین روزها

کتاب آخرین روزها مجموعه‌ای از نوشته‌های جوزف گوبلز ، یکی از اعضای برجسته حزب کارگران ملی سوسیالیست آلمان (NSDAP) و وزیر روشنگری و تبلیغات عمومی رایش در دولت آدولف هیتلر از سال 1933 تا 1945 است. این کتاب که به طور کامل به زبان آلمانی منتشر شده است و فقط تا حدی به زبان انگلیسی در دسترس است ، منبع اصلی تاریخ درونی حزب نازی و دوازده سال قدرت آن در آلمان است. یان کرشاو ، مورخ انگلیسی در مقدمه زندگی نامه خود از هیتلر نوشت: "با همه احتیاطی که طبیعتا باید به سخنان مرتبا گزارش شده توسط گوبلز توسط هیتلر باشد ... بی واسطه بودن و همچنین دفعات اظهار نظرها ، آن‌ها را از اهمیت حیاتی برخوردار می‌کند. "

گوبلز در اکتبر 1923 ، کمی قبل از بیست و ششمین سالگرد تولد خود ، در حالی که بیکار بود و در خانه پدر و مادرش در ریدت در منطقه روهر زندگی می‌کرد ، شروع به خاطره‌نویسی کرد. الس جانک ، زن جوانی (دارای یک رگ یهودی) که با او رابطه‌ای آشفته اما سرانجام ناموفق داشت ، به عنوان هدیه یک دفترچه یادداشت به او داده بود و بیشتر نوشته‌های اولیه گوبلز او مربوط به همین زن بود. توبی تاکر ، زندگینامه‌نویس وی می‌نویسد: "نوشتن دفتر خاطرات به سرعت به نوعی درمان برای این جوان آشفته تبدیل شد و چندین مورخ درباره این که گوبلز ، به ویژه در سالهای ابتدایی خاطره نویسی‌اش ، فوق‌العاده صریح و آشکار است اظهار نظر کرده‌اند." گوبلز از از سال 1923 تقریبا هر روز در دفتر خاطرات خود می‌نوشت.

 

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: bartarinha.ir