شعر های ابراهیم عالی پور را بخوانید.
1
بسم ﺍﻟﻠﻪ
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﻪ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﯼ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺍﻡ ﻓﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺑﺎ ﮔﻠﻮﯾﯽ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩی‏
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﺩﺭ ﻃﺮﺡ ﻗﺎﻟﯽ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺯ ﻧﺒﺾ ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ
ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍﺯﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺯﺧﻤﯽ ﻋﻤﯿﻖ ﺍﻧﺪ
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺷﯿﺎﺭ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﺍﺳﺎﻃﯿﺮ ﭘﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ



2
داد نزن
 این درد تمام فرارمان را کثیف میکند
 یک اتاق محض
 و سپیده دمی که
 موسیقی متن زخم هایم باشد
 راوی مردی ست
 که تحت تاثیر شرابی کهنه
 در سردرد هایم خاک کرده اند
 یادت هست در کلمات که می گفتی
 شاعر شرف فشرده ی واژه هاست
 که در جهان زنده بوده
 حالا دستت را از روی چشمم بردار



3
در جیغ این درختان
 پاییز دویده است
 در سر درد های من
 موی تو
 مویی که در خون و ریشه ام
 احساس خطر می کنم
میان خواب و بیداری
 زخم و شفا
 دو سر ،در من ادامه داری
 هم پیامبر رنجور
 هم الهه ی الهام
 بریز هر چه بی قراری یاد گرفته ای
 در رگ و نبضم بریز
 و گناه من همین است
 که حالم و روزم از چشمان شراب خورده ات
 پر است و خراب



ابراهیم عالی پور



تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ

مطالب پیشنهادی :
دسته گل هایی که سیروان و زانیار به آب دادند!
مهناز افشار: در خانواده سنتی بزرگ شدم و مادرم حاج خانوم است
چرا آیشواریا رای در فیلم ایرانی بازی نکرد؟!
دلیل قطع شبکه جام جم چیست؟!
فرزاد حسنی با " آقازاده ها" به تلویزیون می آید