پشت نخلهای سیدرضا آسمون خیلی سرخ شده. پشت نخلهای سیدرضا خورشید نیست. فقط یك جادهست كه اونطرفش هم باز پر از نخله. زهرا میگه توی نخلها پر از جنه. اما من هیچ وقت هیچی جن ندیدم. چون همش بسمالله میگم...
او شادترین، یا دقیقتر بگویم، تنها آدم شاد مدرسه باقی ماند و بیوقفه شوخی میکرد. میگفت خود را آن قدر لاغر حس میکند که میترسد یک وقت باد ناغافلی او را با خود ببرد...
با وجود این از سر احتیاط تصمیم گرفت به زیر یگانه مبل رختکن یعنی کاناپه ای که در گوشه اتاق قرار داشت نگاهی بیفکند. و تصور میکنید چه دید؟ آنجا، اندام بلند یک مرد...
از روی جنازهی بچههایی رد شدم، دختر یا پسر، یادم نیست کدام. دنبال آن زندهی ناآشنای خودم میگشتم. آشنا میپنداشتمش. صدا از اتاق عقبی میآمد. زنی افتاده بود در...
خونهی مارو بمب زد. یهدفعه برق زیرزمین رفت. اون َم همینطور. ما هِی صداش زدیم. اون خیلی کوچیکتر از من بود. تازه چهار سالش شده بود. باید هنوز اینجا باشه...
روزی جایی از بدنم درد گرفت... همانطور گرفتم میان راه خوابیدم. خدا جان، در یك آن، همه اهالی قصبه، از كوچك و بزرگ، به آنجا سرازیر شدند. باورت نمیشود...
نقاش جسته و گریخته از شور و شیدایی کیخسرو نسبت به زن گرجی آگاه بود. اما اکنون میدید کار این عاشقی به رسوایی کشیده شده است. نقاش هیچ عشق شورانگیزی را...
پدرم میگوید: قلب، مهمان خانه نیست که آدمها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانهی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و...
این آخر سری، پسر و دختری توی یکی از شهرستانها که بخاطر پولدار نبودن پسر، با مخالفت خانوادههایشان روبرو میشوند و با همدیگر، خودشان را حلقآویز میکنند. چقدر حرصم میگرفت که...
هر کس که از فرق سر تا نوک پا به این رنگ آغشته میشد، این مزیت بس خاص را داشت که برای ابد از ابتلا به مخاطرات زندگی، انجام گناه، و ترس از مرگ مصون بماند...
مجموعه داستان "مادمازل كتی و داستانهای دیگر" در سال 1380 توسط انتشارات چشمه منتشر شد كه به همراه كتاب "بعد از آن شب" نوشته مرجان شیرمحمدی جایزه گلشیری را از آن خود ساخت....
روی یک سنگ که معلوم بود تازه هم بود نوشته بودند علت مرگ "خدا میداند". روی سنگ دیگری نوشته بودند علت مرگ "خود سوزی"، جالبیش این جا بود که داخل یکی از گورها...
صبحِ یك روز شنبه، پس از صرف صبحانه، در حین برگشتن به خوابگاه، ناگهان، مشاهده كردم، سرپرست یتیم خانه، سر به دنبال پروانهیی كه گِردِ بوتههای آزالیای اطراف یتیم خانه، چرخ میخوردند، گذاشته است...