به بهانه سالمرگ استاد بنان
غلامحسین بنان در پانزدهم اردیبهشت ۱۲۹۰شمسی در قلهک تهران و در یک خانوادهی متمول و صاحبنام دیده به جهان گشود. ابوالقاسم حالت صدای بنان را اقیانوسی میداند که در حیطهی وصف نمیگنجد. روحالله خالقی صدای بنان را صدایی بسیار لطیف و شیرین و زیبا و خوشآهنگ میداند که کوتاه میخواند ولی در همین کوتاهی ذوق و هنر بسیار نهفته است. آشنایی بنان به ادبیات فارسی نیز به او ویژگی ممتازی در بین هنرمندان میبخشد.
در ۲۷ آذرماه سال ۱۳۳۶ بنان در جادهی کرج دچار تصادف رانندگی میشود که در این سانحه چشم راست خود را از دست میدهد و از آن پس همیشه از عینک دودی استفاده میکند. پس از این حادثه است که بنان تصمیم میگیرد در مواضع هنری خود تجدید نظر کند و آهنگهایی را بخواند که شنونده را به وجد بیاورد.
استاد بنان پس از تصادف
“من از این پس کوشش میکنم آثاری اجرا کنم که واجد وزنی شاد و شعری امیدوار کننده است. من جداً از ادامهی شیوهی قدیم که شباهت به مرثیهخوانی دارد خسته شدهام، البته در این زمینه سازندگان آهنگ باید با من یاری و همکاری کنند”.
حاصل این تصمیم اجرای ترانههای دلنشین و سادهای است که اتفاقاً از خیلی از تصانیف آن دورهی رادیو استوارتر و برازندهی خوانندهی عالیمقامی چون او میباشد.
غلامحسین بنان چندی نیز به تعلیم فن بازیگری پرداخت اما آنرا ادامه نداد. او در سال ۱۳۲۷ در فیلمی به نام «طوفان زندگی» که کارگردانی آن را علی دریابیگی بر عهده داشت بازی کرد که داستان آن در انجمن موسیقی ملی اتفاق میافتاد. بنان در این فیلم دو ترانه از ترانههای معروف خود را به شکل زنده اجرا میکند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنان دیگر حال خوشی نداشت. بنا به گفتهی همسرش، از اواخر سال ۱۳۵۷ – یعنی سال انقلاب- به سبب حوادث و وقایع پیاپی و یاس و نا امیدی رنجور شد و کارش به بستر کشیده و بیماری دستگاه گوارشی سرانجام در هشتم اسفندماه سال ۶۴، آوازخوان بزرگ را به دست مرگ سپرد.
استاد بنان و همسرش
احسان یارشاطر در مورد صدای بنان و هنر او چنین میگوید:
“آواز بنان خیلی بلند نبود. ولی نرم و صاف و پر و گرم و خوش طنین بود. اختیار حنجرهاش هرگز از دستش خارج نمیشد. چهچهی بیجا نمیزد و قدرتنمایی نمیکرد. بر عکس قدرت خود را در انتقال معنی شعر و ارائه ظرافتها و لطافتهای آواز نشان میداد. تحریرهایش موجهای ریز حریری را در معرض نسیم به خاطر میآورد! تحریر و چهچه هرگز خارج از متن آواز نبود، بلکه جزء بافت آواز او به شمار میرفت. بنان آن طور که “میبایست” میخواند و دیگران بیشتر آن طور که میتوانستند.”
در آبانماه سال ۱۳۹۲ در خبرها آمده بود که خانهی غلامحسین بنان خراب میشود تا به جای آن برج ساخته شود. این خانهی تخریبشده عمارتی دو طبقه بود که بنان از سال ۱۳۵۴ شمسی در آن سکونت داشته است. محمد بهشتی مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی به این تخریب بنای بنان در آن زمان انتقاد کرد و گفت: «تهران شهر خاطره است. خاطرههای این شهر را صاحبان این خانهها به وجود آوردهاند. تهران کجاست؟ تهران چیست؟ آیا تهران جز خاطره است؟ جز یک رویاست؟ جز چیزی است که دلمان برای آن تنگ میشود؟ اکنون شنیدهام که خانهی بنان را تخریب کردهاند.»
تخریب منزل استاد بنان
غلامحسین بنان در ۸ اسفندماه ۱۳۶۴ در بیمارستان ایرانمهر درگذشت. او وصیت کرده بود که در ظهیرالدوله دفن شود اما در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد
روزنامه کیهان، ۲۳ شهریور ۱۳۵۵ نوشته است:
خبرنگاری در یک مصاحبه اختصاصی از غلامحسین بنان پرسید از میان خوانندگان موسیقی سنتی چه کسانی را میپسندد. استاد بنان نام چند خواننده را برد اما از محمدرضا شجریان نامی به میان نیاورد.
مصاحبه کننده سپس نظر او را درباره اینکه این روزها میگویند شجریان، بنان آینده است، پرسید.
بنان گفت:
«بله بله… اگر کار کند. اگر کار کند صدای خوبی دارد. توصیه من به این خواننده جوان این است که زیر نظر یک استاد تعلیم ببیند. نه اینکه هر روز استادش را عوض کند. تعلیم آواز غیر از تعلیم ویولون یا سازهای دیگر است. آواز را باید پیش یک استاد قوی با یک سبک بهخصوص کار کرد. شجریان مدتی با استاد احمد عبادی کار میکرد. حالا رفته پیش استاد مهرتاش و پس فردا ممکن است استاد دیگری اختیار کند. من این طور تعلیم را نمیپسندم.»
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر
seemorgh.com/culture
منبع:tavavna.org/ روزنامه کیهان