مهمان شیرین زبان ماه عسل احسان علیخانی را سر ذوق آورد!
مهمانان روز گذشته برنامه ماه عسل احسان علیخانی در هفدهمین روز از ماه رمضان ، افرادی بودند که اتفاقات عجیبی برایشان رخ داده بود .

اتفاقات عجیب و غریب برای مهمانان ماه عسل

اولین مهمان ماه عسل "عباس برزگر" نام داشت که اهل روستای بزم شهر بوانات فارس بود . وی از هفت سالگی به کار دست فروشی می پرداخت  و بعد مشغول به کار نان خشکی شده بود . او آرزوهای بزرگی داشته تا اینکه عاشق یک دختر می شود . صحبت های مهمان به این نقطه که رسید علیخانی که به تازگی از شر سوتفاهمات و حاشیه ها خلاص شده بود برای جلوگیری از اتفاق جدید گفت از تو خواهش می کنم ادامه ماجرا را در نهایت رعایت و حفظ شئونات تعریف کنی .

مهمان برنامه در ادامه توضیحات گفت : به خاطر شغلم آن دختر را به من نمی دادند و می گفتند باید حداقل یک مکانیک شوی! وی افزود : به همین منظور من به تهران آمدم و با سختی بسیاری به کار مکانیکی مشغول شدم تا اینکه در کار خودم بسیار ماهر و خبره شدم ، به طوریکه همکارانم به من حس حسادت پیدا کرده بودند.


خانواده عباس برزگرخانواده عباس برزگر

او گفت : هر بار که از تلاش خسته می شدم چهره دختر مورد علاقه ام جلوی چشمم می آمد و باعث می شد بیشتر کار کنم.احسان علیخانی در همین لحظه با خنده  گفت که لطفا تا همین حد که چهره دختر به ذهنت می آمده توضیح بده و نه بیشتر!

عباسِ ماجرای ماه عسل وقتی به شهر خود برمیگردد تا برای خواستگاری مجدد اقدام کند می بیند که درست در همان شب ، مراسم عروسی دختر مورد علاقه اش است . سپس او بعد از روزها غصه و گریه و زاری تصمیم می گیرد به همان شغل نان خشکی بازگردد. او می گفت من از خدا بسیار گله مند بودم اما وقتی با یک دختر دیگر ازدواج کردم زندگی ام زیر و رو شد . او تعریف کرد که روزی دو مهمان از خارج به روستای او آمده و در منزل او استراحت کردند و وقتی غذای خانه آنها را خوردند بسیار علاقه مند شدند . به طوریکه با ته دیگ برنج عکس می گرفتند .

همین اتفاق باعث شد که خانه عباس به محلی توریستی تبدیل شود به طوری که سالی 600 خارجی زبان به آن منظقه می روند . عباس از آن روز به بعد ایمان قلبی شدیدی به خدا پیدا می کند و تصمیم می گیرد کارش را توسعه دهد و روستایش را به منظقه ای گردشگری تبدیل کند . او در همین راستا مدال هم گرفته است .

حتی روزی که رییس جمهور وقت به دیدار او و محل اقامتش می رود طبق درخواست عباس ، او را به برلین آلمان می فرستد تا با آداب و رسوم و جذابیت های گردشگری آنها ، آشنا بشود تا بتواند همان ها را در ایران پیاده کند و از فرصت ها استفاده کند.

علیخانی که از طرز بیان این مهمان بسیار ذوق زده بود گفت : عباس انقدر خوشمزه و با نمک صحبت می کند که من دلم نمی آید بروم سراغ مهمان های دیگر. او آنقدر از حضور عباس خوشحال بود که در آخر برنامه رفت و او را بوسید .

اما مهمان دیگر این برنامه فردی بود که قصد رفتن به مریخ را داشت و قرار است تا سال 2026 سفری بی بازگشت به مریخ را داشته باشد که این در نوع خود موضوع  بسیار جالبی بود.

مهمان بعدی ماه عسل نیز خانواده ای بودند که نه در شهر و نه در روستا زندگی می کردند و تا بحال رنگ شهر و روستا را به خود ندیده بودند . این خانواده بعد از 74 سال زندگی در کوه های راوال به تازگی شناسنامه گرفتند و هویت خود را ثبت کردند.

این بود ماجرای روز هفدهم از برنامه ماه عسل در ماه مبارک رمضان ، که با این سه قصه پایان یافت .


تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ / فریبا بیات