درخشش مجدد آزاده نامداری با برنامه آبان و خواب مسئولان صداوسیما
آزاده نامداری با اجرای برنامه آبان در اینترنت نشان داد که همچنان موفق خواهد بود, اما تلویزیون چه زمانی از این خواب غفلت خود بیدار می شود؟

موفقیت آزاده نامداری با برنامه آبان

ماه‌های پایانی صدارت جناب سرافراز بر سازمان عریض و طویل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بود و هنوز زمزمه‌های استعفا بالا نگرفته بود که بوی خوش بازگشت ممنوع التصوير‌ها لابلای خبرها پیچید؛ نسیمی که تنها نصیب فرزاد حسنی و رضا رشیدپور شد و به محمود شهریاری و جواد یحیوی و آزاده نامداری و ... وصال نداد. صبر آزاده نامداری هم برای بازگشت به آنتن سرآمد و حالا برنامه اش سر از آپارات درآورده است؛ همان مسیری که رشیدپور با «دید در شب» طی کرد و یک‌هو رسانه ملی به خودش آمد و دید، سیماست که یک مجری کاربلد را از کف داده نه اینکه آن مجری آنتن را از دست داده باشد.

بعد از نسل طلایی مجریان بانو که کودکی و نوجوانی فرزندان معروف به نسل دهه شصت با آنها طی شده (مثل گیتی خامنه که هنوز باشکوه است)، حداقل در ده سال اخیر تلویزیون مجری بانوی طراز اولی به بیننده معرفی نکرده که برنامه ای با نام او شناخته شود و اگر از نسل واسطی با نام‌هایی همچون ژیلا امیرشاهی و سونیا پوریامین بگذریم، آزاده نامداری مهمترین و پرمخاطب‌ترین مجری خانم در دهه گذشته تلویزیون بوده است؛ هر چند اجرای او بعد از برنامه «خانمی که شما باشی» رنگ آنتن را ندیده باشد. رسیدن به این جایگاه، حاصل مدیران خوش‌فکر و تهیه کنندگان جسور و نظم و امتداد در رسیدن برنامه به آنتن است و البته بودجه‌ای حداقلی اما منظم و بی شک توانایی خود آزاده نامداری؛ همان زمان که مدت مدیدی با برنامه «تازه‌ها» در دوران مدیریت جواد حاتمی بر گروه اجتماعی شبکه یک، در دل برنامه سیمای خانواده فقط و فقط بیست دقیقه راس ساعتی مشخص، میهمان خانه های مردم بود تا رسانه ملی بعد از مدت‌ها یک مجری قابل اعتنا و جوان و بانو، به مخاطب معرفی کند.

آن روزها اجرای نامداری متفاوت بود،جسارت داشت و نوآوری و البته آکنده بود از شور دخترانگی با پشتوانه شعور و آگاهی و البته صداقت. حالا او دو هفته‌ای است که با برنامه  گفت و گو محور «آبان» با بیننده مرتبط شده است که شعارش را «برنامه ای برای بانوان ایران» انتخاب کرده، از قرار میهمانی غیر از خانم ها نخواهد داشت، ناگفته های الکی ممنوع شده در رسانه ملی را با رعایت ضوابط قانونی بازگو خواهد کرد، حجاب مهمانان و گزارش هایش واقعی تر از آن چیزی است که در تلویزیون به بیننده تحویل داده می‌شود و یک مشخصه مهم دیگر: با یک مجری که حالا پختگی مادرانه را هم می‌شود پشت پلک هایش عیان دید.

روزگاری نه چندان دور، رسانه و تصویر و معروفیت فقط و فقط با تلویزیون معنا می شد؛ اما یک مثال تتلو کافی‌ست تا انحصار  ابهت تلویزیون در چهره شدن آدم‌ها زیر سوال برود؛ خواننده‌ای زیرزمینی و اصطلاحا غیرمجاز که یک ثانیه آنتن نداشته و ندارد اما دنبال کنندگان چهار-پنج میلیونی‌اش در یک اپلیکیشن در دسترس، برای شهرتی غیر قابل انکار- چه موافق باشیم چه مخالف- کافی‌ست.

در همین روزگار نه چندان دور، کندن از تلویزیون و به دامان فضای مجازی پناه بردن، حداقل برای یک مجری قماری دوسرباخت بود. هم فضای مجازی در مقایسه با یک برنامه تلویزیونی آنقدرها بیننده نداشت، هم با این حضور، آن مجری اصطلاحا پل های پشت سرش را خراب می کرد و بازگشت به تلویزیون دیگر محال بود؛ می شد از اینجا مانده و از آنجا رانده.

اما همین یکی، دو سال کافی بود تا دو تا اپلیکیشن ساده، این معادله را برای همیشه بشکند. حالا این قمار، دوسربرد است. هم چنین برنامه ای در فضای مجازی بینندگان بسیار بیشتری از تلویزیون دارد -منهای برنامه «نود» که یک استثناست و قاعده نمی شود- و هم مدیران سیما البته گاهی و تک و توک، با نگاه به این برنامه ها به خود می آیند که «ای بابا...چرا این برنامه و این مجری را در شبکه خودمان نداشته باشیم؛ چنانکه با «دید در شب»، همین اتفاق افتاد و شبکه سه بود که رشیدپور را بازگرداند تا او را داشته باشد.

خوشحالم که آزاده نامداری هم صبر و تحملش برای حضور دوباره در تلویزیون سرآمد و دل را یکدله کرد تا در آپارات برنامه داشته باشد. دیر یا زود آن سویه دیگر برد هم به او رخ خواهد نمود.

چند برنامه ای که از «آبان» گذشته، نمره قبولی گرفته؛ چون طبق تعریفی مشخص حرکت کرده، تیتراژ پایانی برنامه تحسین برانگیز است (البته اگر جلوی آن گرفته نشود!)گزارش های مرتبط با مهمان برنامه یک نقطه قوت است، دور بودن  نامداری از آنتن باعث پسرفت و درجازدنش که نشده هیچ، به آگاهی هایش افزوده، آرامش خودش را از پس حواشی زندگی شخصی بازیافته و گفت و گوهای موفق تری را نوید می‌دهد.

اما...

منصفانه بعد از شمردن و گفتن از هنرها، می شود عیب هایش را هم دید؛

شلوغی دکور برنامه تشنه سادگی بیشتر است و رنگ‌های کمتر هر چند حضور نقوش اساطیری از زنان اسطوره ای همچون گردآفريد، آگاهانه است، صحبت‌های کارشناس برنامه که عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است، به نظر ضروری نمی آید و چیزی فراتر از آیتم های مشابه تلویزیونی ارائه نکرده است، جای یک نوشیدنی متمایز روی میزی پیش پای مجری و میهمان برای ترکردن گلو خالی ست؛ چنانکه نامداری خود تجربه های مشابهی از دمنوش های  فصلی و نوآورانه در «تازه ها»ی سیمای خانواده دارد، و اسپانسر....

امان از اسپانسر....  مدینه گفتی و کردی کبابم....  می دانم که ناگزیر است و ناگریز اما....

در گوشواره سمت چپ-بالا که هست، زیرنویس هم که می شود، در انتهای مرکز دکور که خودنمایی می کند، به صورت آگهی بازرگانی، پخش که می‌شود، مجری هم دوبار نام می برد و توضیح می‌دهد و تبلیغ می کند ....

بی شک از تیم خوشفکر برنامه بر  می‌آید که راهکار ظریف و لایه‌مند دیگری بیندیشند خصوصا که محصول، یک محصول تبلیغی خاص(!) است.

و نکته آخر:

هیچ مرد و آدم منصفی، نمی تواند منکر پایمال شدن حقوق زنان این سرزمین شود از پس تاریخ و جامعه و فرهنگی مردسالار و زن ستیز اما....

اما زنهار! شما که در پی آگاهی بخشی به بانوان برای احقاق حقوق خود در این جامعه و منتقد جنسیت زدگی در شئون مختلف اجتماعی هستید،خود در دام افتادن از آن سوی بام نیفتید.

و جمله آخر، رسانه ملی و خصوصا سیما، کی از خواب گران برخواهدخاست؟!


گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : khabaronline.ir