قریب" کیانوش عیاری که از شبکه سه در حال پخش است، از معدود مجموعه‌های فاخر تلویزیون است که کم‌فروشی نکرده و با اقبال مخاطب هم رو به رو شده است

به گزارش خبرنگار مهر، این روزها همزمانی چند اتفاق در حیطه رسانه ملی موجب شده بخشی از رویکردهای عام در این حیطه بیشتر به چشم بیاید و البته بیشتر هم مورد انتقاد قرار بگیرد.

این روزها جمع شدن مجموعه 26 قسمتی "ساعت شنی" در 20 قسمت و بستن پرونده این مجموعه پردردسر برای مسئولان صدا و سیما که شرایطی فراهم کرد تا مهندس ضرغامی، مدیر شبکه دو و کارگردان آن به مجلس بروند، بازتابی گسترده بین مخاطبان و تحلیلگران پیدا کرده است. بازتابی که نگرانی‌ها درباره دیگر مجموعه های فاخر رسانه ملی را شدت می بخشد.

متأسفانه درباره مجموعه "روزگار قریب" کیانوش عیاری هم این روزها زمزمه‌های تصحیح شدن شدت می‌گیرد و به نظر می‌آید نرسیدن این مجموعه به پخش هفتگی که تا به حال دو بار اتفاق افتاده، ناشی از فهرست بلندبالایی از اصلاحات است که در اختیار سازندگان مجموعه قرار گرفته و البته کوتاه شدن زمان پخش برخی قسمت‌ها هم شاهدی بر این مدعاست.

"روزگار قریب" علاوه بر زندگی پدر طب نوین کودکان، به وقایع سیاسی اجتماعی ایران معاصر را هم توجه می‌کند و طبعاً بستری که قرار است قصه بر آن روایت شود، متکی بر سوابق و مستندات تاریخی است. همین ویژگی عیاری را که فیلمسازی سختگیر و وسواسی است، واداشته تا علاوه بر استفاده از منابع موجود از زندگی شخصی دکتر قریب دنبال تحقیقات خاص تاریخی برود و اینچنین است که مجموعه به گونه‌ای غریب می‌تواند مخاطب خود را از هر سن و خاستگاه و جایگاه جذب کند.

کافی است نماینده ای از نسل گذشته و نسل جدید در کنار هم به تماشای این مجموعه بنشینند تا ظرایف و زحمات شبانه‌روزی عیاری و عوامل مجموعه، هر یک را به گونه‌ای با خود درگیر کند. نسل گذشته از بازنمایی وفادارنه فضا و حال و هوایی که تجربه کرده و نسل جدید از مواجهه با مناسباتی که هر چند دور است، اما با تکیه بر جزئیات جذابیت پیدا کرده است. ضمن اینکه از قهرمانپروری صرف از شخصیت دکتر قریب (که البته هنوز در دوران کودکی به سر می‌برد) پرهیز شده است.

در همین قسمت اخیر که محمد (پرهام کرمی) اولین روز مدرسه را تجربه کرد، فیلمساز تلاش نکرده بود به شیوه معمول با برجسته کردن و مانور دادن روی او در جمع کودکان، به گونه‌ای اغراق شده او را در مرکز توجه قرار دهد. این همان نگاه مستندوار به وقایع و اتفاقات است که شخصیت محوری را عامدانه برای مخاطب بزرگ نمی‌کند، بلکه شرایطی برای سایه روشن شدن شخصیت فراهم می کند تا چیزی را از پیش به مخاطب دیکته نکرده باشد.

به عنوان مثال در قسمتی که محمد و خانواده‌اش در راه سفر به تهران چند روزی در روستای رحمت‌آباد ماندند و ماجرای برهم زدن مدرسه و کلاس از طرف شاغلام (مهدی صبایی) برجسته شد، محمد کمتر حضور چشمگیر داشت و بیشتر در حاشیه بود. آن هم در موقعیت‌هایی که حضور او منطق داشت، مانند همراهی با پدر در مصلحت‌اندیشی از روحانی روستا برای پادرمیانی که محمد حضور دارد، ولی نه حرف می‌زند نه کار خاصی می‌کند.

حضور او به این جهت که عزیزکرده پدر است و دوست دارد او را با خود همراه کند، منطق پیدا می کند. این شیوه پرداخت رئالیستی (به معنای واقعی کلمه) کمک می‌کند تا محمد عادی جلوه کند و حضور برجسته‌اش اگر هم در ادامه برجسته می شود، به واسطه عملکرد و کنش او در موقعیت باشد نه دراماتیزه کردن نمایشی که البته عیاری استاد بی چون و چرای این نوع پرداخت است.

"روزگار قریب" مجموعه ای 32 قسمتی است که این هفته هفتمین قسمت آن پخش شد و نقد و تحلیل خود اثر در چنین مقطعی نه کارشناسانه است و نه منطقی. شاید همین نکات جزئی اشاره شده کفایت کند که مجموعه عیاری را از معدود مجموعه‌های "الف ویژه" تلویزیون بدانیم که کم فروشی نکرده و از بودجه میلیونی این گونه کارها، استفاده ای درخور کرده است.

نکته مهم درباره بودجه مجموعه‌های "الف ویژه"، رقمی معادل دو تا شش میلیون تومان برای هر دقیقه تصویر ثبت شده است. رقمی که پس از تصویب فیلمنامه، انتخاب عوامل، برآورد بودجه و ... به تصویب مراکز و مسئولان مختلف رسیده و از چند کانال عبور می‌کند تا در انتها به پروژه تعلق بگیرد و تولید کلید بخورد.

در چنین شرایطی که یک مجموعه باید در درجه اول "الف ویژه" بودن خود را به اثبات برساند و بعد بودجه را دریافت کند، مجموعه‌های اینچنینی طبق الزامات کاری زمانی طولانی را صرف تولید می کنند و پس از چند سال به اتمام می‌رسند و انتظار برای پخش و دیده شدن آنها شدت می گیرد.

به این ترتیب پخش مجموعه ای که دقیقه ای چند میلیون برای آن هزینه شده و مهمتر از آن هزینه کردن هنر و خلاقیت نویسنده، کارگردان، بازیگران و ...، آغاز می‌شود و به تدریج زمزمه های کوتاه شدن و اصلاح آن شنیده شده و به عینه دیده می شود. پرسشی که در این موقعیت در هر ذهن سلیم شکل می‌گیرد، این است که مگر یک مجموعه برای گرفتن مجوز تولید و ساخت و بودجه از کانالی مجزا از صدا و سیما عبور کرده که هنگام پخش دچار اصلاح می‌شود؟

به گفته دیگر وقتی فیلمنامه کامل، طرح کلی یا سیناپس کار مورد قبول واقع و برای آن برنامه‌ریزی و بودجه تعیین می‌شود، چگونه است که هنگام به تصویر درآمدن دچار اصلاح می شود؟ آیا یک روی دیگر سکه حک و اصلاح، حذف، کاهش قسمت و سانسور، دور ریختن تصاویری نیست که دقیقه ای n میلیون تومان برای تولید آنها هزینه شده است؟

در این صورت می‌توان اینگونه هم به ماجرا نگاه کرد که رسانه ملی خودش متون مجموعه ها را تصویب می کند، بودجه و مجوز برای تولید آنها تخصیص می دهد و آن وقت هنگام پخش دست به اصلاح و کوتاه کردن می‌زند و همان بودجه‌ای را که خود هزینه کرده (البته از جیب بیت المال) دور می ریزد!

منطقی تر به نظر نمی آید که اگر قرار است اصلاحی هم صورت بگیرد با توجه به زمان طولانی و هزینه بالای مالی و انسانی که صرف تولید این مجموعه ها می شود، در مرحله قبل از تولید انجام شود تا این دورریزی هزینه مالی، انرژی انسانی و زمان کمتر و تابع منطقی عقلانی باشد؟

چند سال پیش وقتی از گوشه و کنار و البته با موشکافی بسیار، رویکرد مشابه رسانه ملی درباره اصلاح مجموعه "در پناه تو" حمید لبخنده مورد توجه قرار گرفت، کمتر به آن بها داده شد. حتی رئیس وقت رسانه ملی (دکتر علی لاریجانی) کوتاه شدن 20 قسمت از این مجموعه را یک شوخی بامزه تلقی کرد و همه چیز مسکوت ماند.

هر چند در مورد مجموعه خاص "دکتر قریب" این وجه بیشتر از آن جهت به چشم می آید که نه موضوعی حساسیت برانگیز مانند "ساعت شنی" یا "در پناه تو" دارد و نه کم‌فروشی کرده است. رضایت مخاطب از هر گروه سنی و خاستگاه اجتماعی همان وجهی است که نشان می دهد عیاری راه را درست رفته و توانسته از زندگی یک پزشک نمونه که البته نقاط برجسته در زمینه زندگی کاری و حرفه ای داشته، مجموعه ای جذاب بسازد.

این همان وجهی است که معمولاً با صرف همین هزینه‌های میلیونی حاصل نمی شود و مجموعه های پخش شده و در حال پخش بسیاری، شاهد این مدعا هستند و جالب اینکه آنها کمتر هم دچار چنین مخاطراتی می شوند. اما به نظر می آید وقتی مجموعه ای مورد توجه مخاطب قرار می گیرد و جای خود را بین مردم باز می کند، نگرانی رسانه ملی را برمی انگیزد.

این نگرانی از یک اصل کلی تبعیت می گیرد که به نظر می آید مورد توجه قرار گرفتن همراه با خود امواجی منفی می آورد که بازبینی های مکرر، حک و اصلاح و ... را به همراه دارد. در حالی که به نظر می آید این سیر باید روندی معکوس داشته باشد. ولی از آنجا که به وارونگی عادت داریم، این رویکرد غریب رسانه ملی را هم به نظاره می نشینیم.