وقتی که رفت و منو از یاد برد ... هرچی که داشتم همه رو باد برد ... زخم زبونا رو به جون خریدم ... از همه حتی از خودم بریدم...
به تو تبریک میگم، که به تو باختمو ... زیر پا لِه کردم دل خود ساختمو ... به تو تبریک میگم، که دلم پیش تو بود ... که تموم زندگیم توی آتیش تو بود...
.... عمر ستاره به طولانی بودن بوی خاطرات باقی مانده میمانست .... سوسو میزد کلامت در یادم، هر چه میگفتی حقیقت بود ....
.... 1، 2، 3، 4 را شمردم تک تک .... آهسته به دنبال تو رفتم با شک ....
از دورها، دورها میآیی و فقط یک چیز، یک چیزِ کوچک، در زندگی من جابهجا میشود...
... دریا ، خودش را با موج تعریف میکند .... آسمان ، خودش را با ستاره ....
... زمان غارتگر غریبی است ، همه چیز را بی اجازه میبرد و تنها یک چیز را همیشه فراموش میکند...
از وقتی که عاشق شدم ، فرصت بیشتری پیدا کردم ... فرصت بیشتری برای این که...
...نگاه نمیكنی منو؟... چرا ازم بی خبری؟... چقدر باید گریه كنم، چرا منو نمیبری؟...
.... اگر نمیتوانم همیشه مال تو باشم .... اجازه بده گاهی، زمانی از آنِ تو باشم....