بازی نقشهای مختلف باعث شده بود که شخصیت خود را فراموش کند، آخرین بار که در یک فیلم...
خبرنگار تلویزیون از او پرسید: شما به مناسبت روز زن به همسرتان چه چیزی هدیه میدهید؟ او پاسخ داد...
عاشق رنگ سفید بود اما از دو سال قبل که همسر و فرزندش را در تصادف رانندگی از دست داده بود همیشه مشکی میپوشید و...
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد...
روی نیمکت پارک نشسته بود. دلش میخواست یک دوست پیدا میشد تا با او درد دل کند...
دستش را به کمر زده و با صورتی که از عصبانیت قرمز شده بود سر کار مندانش فریاد میزد، ناگهان ...
در جوانی به شعر و شاعری علاقه زیادی داشت اما پدر و مادرش دوست داشتند او دکتر شود...
آدم شروری بود؛ برای اولین بار که قدم به مسجد گذاشت همه تعجب کردند. سه روز بعد قالیچه ی مسجد را دزدیدند...
کفه ترازوی کارهای ثواب او خیلی سنگینتر از کفه گناهانش بود و من متعجب بودم چرا در این دنیا همیشه در رنج و عذاب...
کنار شومینه نشسته بود و بارش شدید برف را از پشت پنجره اتاقش تماشا میکرد، نسکافه اش را خورد و قلمش را برداشت و...