در اواخر سال 2004 ، تقریبا همان موقع که دفتر مهندسی گوگل در سیاتل راه افتاد، الیوت را به دنیا آوردم...

 
در اواخر سال 2004 ،تقریبا همان موقع که دفتر مهندسی گوگل در سیاتل راه افتاد، الیوت را به دنیا آوردم. من از دوستانم که در شعبه کالیفرنیای گوگل کار می کردند چیزهایی شنیده بودم و  خیلی مشتاق شده بودم که در شعبه محلی مون پیشرفت کنم تا بتوانم با آنها هم درجه بشوم. اما …
اما گذر زمان همه چیز را خراب کرد. من نیاز داشتم وقت بیشتری را در خانه بمانم و زمان بیشتری را با فرزند جدیدم بگذرانم. الیوت و من همیشه با هم شاد بودیم. ما با هم دیگر پارک و کتابخونه می رفتیم. ما با هم دیگر دوره های شیرخوارگاه رو می رفتیم و با هم دیگه دالی دالی باز می کردیم. ما با هم دیگر کماج می پختیم و نقاشی می کشیدیم. البته من اون موقع درباره مزیتهای روشهای جدید یا خوندن و نوشتن کدهای ++C هم کار می کردم. بنابراین وقتی الیوت زمان پیش دبستانی رفتنش شروع می شد منم حاضر می شدم که به کار سابقم در گوگل برگردم. اما …
اما من ناگهان از خودم پرسیدم آیا من هنوز قادرم که در مصاحبه گوگل قبول بشوم؟ یا همه مهارتها رو یادم رفته؟ برای منی که کار را می خواستم خیلی جدی بود که تصمیم جدی را بگیرم. من نیاز داشتم تا ساختارهای اطلاعات و الگوریتمهام را دوباره بسازم. کدها را و هر چیزی که احساس می کردم که برای یک مهارت به چشم میومد را باید تقویت می کردم. برای چند ماه من یک روز تو هفته الیوت رو دست پرستار بچه می سپردم. من وقتم را بین مطالعه دروس کامپیوتری، زمان کالج رفتنم و شرکت تو بحث های آنلاین برنامه نویسی تقسیم کردم. این بحثها خیلی با ارزش است چون افراد برای سازگار کردن خودشان با یک بحث باید به سرعت طراحی و مراحل کدنویسی را توی خودشان تقویت کنند. اطلاعات کتابخونه های استاندارد ++C و جاوا خیلی سریع دوباره به یادم آمد ، البته با تلاشی که برای پیشرفت کردم! آنقدر دوستانم من را مسخره کردند ،اما من دوباره به کد نویسی بر روی تخته وایت برد روی آوردم. در آخر همه چیز تمام شد. روز مصاحبه عالی بود و من دوباره کارم را در گوگل بدست آوردم.
دفتر سیاتل و الیوت حالا هر دوتاشون 3 ساله هستند. و من خیلی سعادتمند هستم که هر دوتا را در زندگی دارم. و من این را برای تمام کسانی که به تازگی مادر می شوند تعریف می کنم.
گرتا کوک - مهندس نرم افزار - گوگل - سیاتل
 منبع:p30download