امروز دوشنبه بیستم اسفند سال 1386 هجری شمسی مقارن است با دوم ربیع الاول سال 1429 هجری قمری و برابر است با دهم مارس سال 2008 میلادی...
 
 
 
امروز دوشنبه بیستم اسفند سال 1386 هجری شمسی مقارن است با دوم ربیع الاول سال 1429 هجری قمری و برابر است با دهم مارس سال 2008 میلادی.
 
 
 
 
 اعدام احمد کسروی:
در چنین روزی در سال 1324 ه ش احمد کسروی به دست گروه فداییان اسلام ترور شد. سیداحمد کسروی تبریزی در سال 1269 شمسی در شهر تبریز، درخانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی، در دوران انقلاب مشروطیت گاه به مبارزه و گاه به مطالعه مشغول بود. او بعدها به فراگیری علوم اروپایی روی آورد به گونهای که مطالعه سیاحتنامه ابراهیم بیگ در وی تحول شگرفی به وجود آورد. کسروی در همان سالها به فراگیری زبانهای انگلیسی و اسپرانتو روی آورد. وی پس از مدتی سفر به تهران و تبریز در تهران با سران فرقه ضاله بهاییت آشنا شد. کسروی در دی ماه 1299 به عضویت دادگاه استیناف تبریز منصوب و روانه آذربایجان شد. اما در عدلیه تبریز بیش از سه هفته نماند. کسروی پس از آن و از همین دوره به شغلهای مختلفی از جمله بازرسی، کار در دادگستری، وکالت دادگستری و نویسندگی در مطبوعات روی آورد و حتی خود نشریه منتشر می‌ساخت. او پس از آن به تحقیق در حوزه تاریخ و زبانشناسی مشغول گردید. احمد کسروی از سال 1312 به بعد با انتشار دو جلد کتاب آیین برای خود پیروانی یافت و نوعی دین جدید را با نام پاک دینی تبلیغ می‌کرد. او در همین دوران مجله پیمان و روزنامه پرچم رامنتشر کرد و در آنها و بعدها در ورجاوند بنیاد، از یک سو به تمدن نوین اروپایی و فلسفه مادیگری تاخت و از سوی دیگر به عقاید شیعه حمله کرد. او حتی زبانی به نام زبان پاک روی آورد. البته حملات او علیه مذهب تشیع بی‌جواب نماند. نواب صفوی عالم شیعی و غیرتمند که نظرات او را وهن مذهب تشیع می‌دانست ابتدا به آبادان رفت و در سخنرانی‌ای کسروی را  به مناظره فراخواند. نواب نهایتاً او را در تهران یافت و در باشگاه کسروی به نام باهماد آزادگان با وی به گفتگو نشست. نواب چند روزى در مورد دین و مسائل اجتماعى با او بحث کرد. حرف آخر شهید نواب به کسروى این بود که: ((من به تو اعلام مى‌کنم و تو را به عنوان یک مانع نسبت به مذهب، حتى نسبت به مملکتم مى‌دانم.)) نواب صفوی در جلساتى دلایل و براهین لازم را براى کسروى عرض ‍ کرد اما در نهایت ارتداد وى مسلم برایش گردید و به فکر مقابله با او پرداخت.
نواب صفوی از آیةالله مدنى و آقا شیخ محمد حسن طالقانى براى تهیه اسلحه پول و در ساعت 13 و 30 دقیقه روز بیست و سوم اردیبهشت سال 1324 کسروى در میدان حشمت الدوله هدف گلوله قرار داد. اما به علت فرسودگى اسلحه موفقیت حاصل نشد. نواب به زندان افتاد و علماى ایران و نجف خواستار آزادى حضرت نواب شدند. اما امر به همین جا مختومه نشد و نهایتاً کسروی به دست فداییان اسلام اعدام انقلابی شد.
تشکیل نیروی هوایی ایران:
در چنین روزی در سال 1302 ه ش نیروی هوایی ایران با هفت هواپیما آغاز به کار کرد.
جشن فروردگان:
همه ساله چنین روزی به عنوان جشن فروردگان از سوی زرتشتیان گرامی داشته می‌شود. در جشن فروردگان یا فروردیان پارسایان زرتشتی چوب صندل بخور می‌دهند و موبدان با نذر و میوه و گل مراسم آفرینگان را برگزار می‌کنند. مراسم آفرینگان (آفرین‌ها به معنی نیایش‌ها) هم شامل مجموعه‌ای از دعاها و نیایشهایی است که مختص به روز جشن هستند.
تشکیل انجمن تنظیم خانواده:
در چنین روزی در سال 1373 ه ش انجمن تنظیم خانواده در ایران تشکیل شد. انجمن تنظیم خانواده با تبلیغ شعار دو بچه کافیست به میدان آمد و توانست در این زمینه موفق عمل نماید.
منصور نخست وزیر شد:
در چنین روزی در سال 1342 ه ش مجلس شورای ملی کابینه حسنعلی منصور را تایید کرد. حسنعلی منصور در اردیبهشت سال 1302 ه ش در تهران به دنیا آمد. پدر او رجبعلی منصور (منصور الملک) از اعضاء نخستین لژ فراماسونری در ایران بود. وی درآخرین ماه‌های سلطنت رضاخان به صدارت رسید و دردوران محمدرضا پهلوی هم در راس دولت قرار گرفت. حسنعلی منصور به تاءسی از پدر وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و در رشته حقوق تحصیل کرد. او به زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی آشنایی داشت. وی بعدها مدتی دبیر کل شواری عالی اقتصاد شد و مدتی نیز وزیر کار بود. وی پس از آن به پست معاونت نخست وزیر و سپس رییس دفتر مخصوص وزیر امور خارجه رسید. گفته‌اند منصور  یکی از اعضای فعال لژ فراماسونری در ایران بوده است. حسنعلی منصور در دوران انقلاب سفید شاه دومین نخست وزیر عصر انقلاب سفید شد. در همین دوره بود که طرح لایحه کاپیتولاسیون (حق قضاوت کنسولی) به اتباع آمریکایی مطرح شد. حسنعلی منصور با جدیت تمام ننگین‌ترین لایحه تاریخ ایران را به مجلس برد تا آن را به تصویب برساند. وی علیرغم مخالفت‌های مردمی و همچنین بیانات حضرت امام‌خمینی در این زمینه تلاش‌های بسیاری کرد و سرانجام آن را به تصویب رساند. تصویب کاپیتولاسیون خشم مردم را برانگیخت. امام خمینی هم در حضور هزاران نفر از مردم قم و تهران که از ساعاتى پیش در منزل و کوچه‏هاى اطراف منزل امام اجتماع کرده بودند بیانات تاریخى خود را علیه کاپیتولاسیون ایراد کرد.

امام سخنان خود را پس از نام خدا با آیه انا لله و انا الیه راجعون آغاز کردند و فرمودند: من تاثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است. از روزی که مسایل اخیر را شنیدم، خوابم کم شده، ناراحت هستم... ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند... عزا کردند و چراغانى کردند، عزا کردند و دسته جمعى رقصیدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت... آقایان! من اعلام خطر می‌کنم. ای ارتش ایران! من اعلام خطر می‌کنم. ای بازرگانان ایران! من اعلام خطر می‌کنم. ای علمای ایران! من اعلام خطر می‌کنم. ای علمای ایران! ای مراجع اسلام من اعلام خطر می‌کنم. ای فضلا! ای طلاب! ای حوزه‌های علمیه! ای نجف! ای قم! ای تهران! ای شیراز! من اعلام خطر می‌کنم والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند. سخنان تکان دهنده، متاثر کننده و مقطع امام، هر بار با فریاد شیون و زارى مردم حاضر همراه مى‏شد. حسنعلی منصور سرانجام در سال 1343 ه ش تاوان کار خود را به دست گروه فداییان اسلام پس داد. سرانجام درسال1343هجری شمسی، حسن علی منصور نخست‏ وزیردولت محمدرضا پهلوی به دست محمد بخارایی از اعضای فداییان اسلام اعدام انقلابی شد.

منبع:mehrnews