لطفا به افرادی که معلولیت دارند، این جملات را نگویید
به افرادی که معلولیت دارند، به خاطر چیزهایی که باید برای آن مورد احترام واقع شوند، احترام بگذارید. فقط به ما ترحم نکنید.

معلولان دوست ندارند این جملات را بشنوند

زمانی که شما با کسی که معلولیت دارد ملاقات می کنید، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز نگویید "متاسفم که شما معلول هستید."نه! این کار را نکنید.این کار ما را دیوانه می کند.

 

اجازه بدهید برای یک ثانیه یک گام به عقب برگردم.برای من و همچنین بسیاری از افراد دیگر، معلولیت بخش عظیمی از هویت من است. همان طور که من یک زن هستم و قفقازی هستم و دانشجوی حقوق هستم، همچنین نابینا هم هستم. این جنبه ای از من است.برگردیم به عقب - اگر شما بگویید که متاسف هستید که من معلولیت دارم، معادل این است که بگویید، متاسف هستید که من سفید پوست هستم، یا اینکه زن هستم. من در مورد شما نمی دانم، اما برای من که واقعا توهین آمیز است. من هرگز به تیلور سویفت ( خواننده) نمی گویم که، متاسفم که تو یک زن سفید پوست هستی. (اگر چه ممکن است بگویم به دلایل دیگر برای او متاسفم ...).حالا، ممکن است شما بگویید: " من هرگز چنین چیزی نمی گویم." اما من به این دلیل می نویسم که، بیشتر از آنچه شما فکر کنید، این اتفاق می افتد. من مردمی را دیده ام، که در عجیب ترین شرایط، به من گفته اند که متاسف هستند. من غریبه هایی در خیابان و یا در ایستگاه اتوبوس دیده ام که، عذرخواهی کرده اند. من پیک پیتزا داشته ام، که عذرخواهی کرده است . هرچیزی که نامش را می گذارید، اینها اتفاق افتاده است.

 

من افتخار می کنم که عضو جامعه معلولیت هستم. پس لطفأ، لطفأ، لطفأ برای داشتن ناتوانی، به من ترحم نکنید.  روزنامه نگار جوزف شاپیرو کتابی نوشت به نام " ترحم نه" که من شدیدا همه را به خواندنش تشویق می کنم. این کتاب از تاریخ جنبش حقوق معلولان شروع می کند و سرخوردگی حاصل از کلمه "ترحم" را به مراتب فصیح تر از من توضیح می دهد.

 

در حالی که من این ها را می نویسم، احساس وظیفه میکنم که، تاکید کنم برای بسیاری از ما به یک میزان، الهام بخش خطاب شدن، منزجر کننده است. این کار را نکنید. لطفأ، لطفأ، لطفأ، این کار را نکنید.ما این را هم خود پسندانه می دانیم. ما آموخته ایم که کارها را به صورت متفاوتی انجام دهیم. ما خود را وفق داده ایم.  بنابراین، هنگامی که شما می گویید که، من الهام بخش هستم چون می توانم با وجود معلولیت به تنهایی زندگی کنم، این توهین آمیزاست. من تقریبا 27 ساله هستم. بله، البته که من قادر به زندگی به تنهایی هستم. من و یکی از نزدیک ترین دوستان من، کریستینا، که او نیز نابینا است، عادت داشتیم همدیگر را در مورد "وضعیت الهام بخشمان" دست بیانداریم.

"کلر، تو خیلی الهام بخش هستی. تو می توانی خودت به تنهایی بخوری!"

"کریستینا، تو خیلی الهام بخش هستی. چون تو می توانی تمام لباسهایت را خودت بپوشی!"

"کلر، تو خیلی الهام بخش هستی. چون تو می توانی در ملاء عام بروی!"

"کریستینا، تو خیلی الهام بخش هستی. چون تو می توانی خودت به تنهایی نفس بکشی!"

ای کاش راهی بود که به مقدار کافی لحن طعنه آمیز و تمسخر آمیز در صدای ما را در طول چنین مکالمه ای انتقال می داد.کریستینا و من اسم آن را کلمه "من" گذاشتیم، و کری گریفین باساس، وکیل موفق مدافع حقوق معلولان و کسی که من از طرفدارانش هستم، آن  را انجمن الهام بخش ها می نامد.

 

حالا اجازه دهید روشن کنم، من نمی گویم که شما هرگز نباید موانعی که معلولین با آنها مواجه هستند، را تشخیص دهید. برعکس، وقتی مردم به برخی موانعی که من به عنوان شخصی معلول با آنها مواجه هستم، احترام می گذارند قدردان آن هستم. جامعه ما هنوز راه طولانی دارد، تا به طور کامل آماده شود. قدردان هستم وقتی کسی این را تشخیص می دهد. قدردان هستم زمانی که حقوق من نقض می شود و مردم پشت من را می گیرند و اذعان می کنند که، این ناعادلانه است. علاوه بر این، خوشحالم که تشویقی برای کسانی باشم که، به تازگی دچار معلولیت شده اند و من را به عنوان یک مربی می بینند. همه ی این گونه شرایط به طور کامل قابل درک هستند.اما یک تفاوت بزرگ بین آن و احساس بد برای من و فکر اینکه من یک ابر قهرمان هستم، چون قادر هستم دندانهایم را خودم مسواک بزنم وجود دارد. به افراد معلول به خاطر چیزهایی که باید برای آن مورد احترام واقع شوند، احترام بگذارید. فقط به ما ترحم نکنید.


تهیه و ترجمه:گروه سلامت سیمرغ
اختصاصی سیمرغ