ویكی پاناچیو دكترای روانشناسی كودكان در مركز تربیت والدین در ملبورن می‌گوید عمه گی ون داشت به او می‌گفت كه كارش عالی بوده ولی...
 

سوت پایان بازی در ملبورن وفلوریدا زده شد وبازی بسكتبال به پایان رسید.با اینكه تیم گی ون 12 سا له باخته بود ولی عمه اش ملانی هیجان زده بود گی ون همه 24 امتیاز بازی را به تنهایی گرفته بود. به محض اینكه با خوشحالی به سمت خانواده اش كه در جایگاه نشسته بودند رفت همه شروع كردند به تعریف و تمجید كردن از اودر این هنگام عمه گفت:" اگر به همبازی های خود كمك می‌كردی شاید حالا بازی را برده بودید". گی ون با حالت تدافعی گفت:" منظورت چیست؟ من تا آنجایی كه می‌توانستم تلاشم را كردم بگو ببینم كجای كارم اشتباه بود؟" عمه از این حالت تدافعی او تعجب كرد و سعی كرد با تعریف از او به قائله خاتمه دهد.

پیامی‌كه گی ون از صحبت عمه دریافت كرده بود این بود كه او خوب كار نكرده است. ویكی پاناچیو دكترای روانشناسی كودكان در مركز تربیت والدین در ملبورن می‌گوید عمه گی ون داشت به او می‌گفت كه كارش عالی بوده ومی‌توانست به عنوان راهنمای اعضای تیمش بهتر كار كند در صورتی كه برداشت گی ون چیز دیگری بود و دلیلش هم كلماتی بود كه عمه در صحبتش به كار برد.

والدین و یا كسانی كه در مقابله با كودكان قرار دارند می‌دانند كه ارتباط برقرار كردن با اطفال كار ساده ای نیست. در قضیه گی ون عمه در واقع با صحبتهایش می‌خواست كه او را دلداری دهد اما كلماتی همچون:اگر بهتر كار می‌كردی... می‌تواند صدمه احساسی و روانشناسی به بار آورد. كودكان در سنین13 الی 19 سال نمی‌توانند بسیاری از كلمات را درك كنند. اگر می‌خواهید كودكان با یك شخصیت متعادل بزرگ شوند سخت است كلمات مناسب را دربین صحبتهایتان جایگزین كنید كه برای او شخصیت ساز باشد اما باید این كار را بكنید. شاید بسیاری از كلمات از نظر والدین برای كودكان مفید و سودمند باشد اما به نظر كارشناسان این عبارات بیشتر از اینكه كمك كننده باشد ضربه زننده است. در زیر به تعدادی از این كلمات و عبارات كه می‌توانند بهتر از اینكه هستند بیان شوند اشاره می‌كنیم.

1. آنچه شما می‌گویید:" تو بهترینی"

آنچه آنها برداشت می‌كنند:"وظیفه تو در زندگی این است كه مرا خوشحال كنی"

بهتر است بگویید"تو باید به خودت ببالی"

در گذشته به ما گفته شده شخصیت دادن به یك كودك در موفقیت او در آینده بسیار تاثیر گذار است. اما اكنون كارشناسان می‌گویند كه تعریف و تمجید زیادی از كودكان نتیجه معكوس دارد. ستایش یك بچه بی ظرفیت كه در همه حال منتظر تعریف از خود است ممكن است منجر به این شود كه او توقع داشته باشد دوستانش نیز چنین رفتاری با او داشته باشند. وقتی كه به دختر بچه ای گفته می‌شود: "تو در كلاس از همه خوشگل تری" و یا زمانی كه به جای سعی و تلاشی كه كرده از امتیازات بدست آورده اش صحبت می‌كنید به این معنی است كه او را فقط زمانی كه بهترین است دوست دارید.

دكترای روانشناسی اجتماعی كارول دی وك زمانی كه در دانشگاه كلمبیا بود روی 400 دانش آموز روش تعریف بیش از حد را امتحان كرد و به این نتیجه رسید كه بچه هایی كه تشویق به تلاش می‌شدند تكالیف مشكل را بهتر از كسانی كه به خاطر هوش و ذكاوت تشویق می‌شدند انجام می‌دادند. ستایش تواناییها باعث بی ارزش نشان دادن تلاشها و ایجاد نوعی توقع كاذب در كودك می‌شود كه همیشه باید بهترین باشد و این مسئله باعث میشود از تجربه كردن موقعیتهای مختلف واهمه داشته باشد.

2. آنچه شما می‌گویید :"مواظب حرف زدنت باش"

آنچه آنها برداشت می‌كنند:"من از قبل می‌دانم كه تو چه می‌خواهی بگویی"

بهتر است بگویید:"من خیلی خوشحالم كه تو با من صحبت می‌كنی اما كلمه ای كه بكار بردی مناسب تو نیست بهتر نیست كه دیگر آن را تكرار نكنی؟ "

شاید به گوشتان خورده باشد كه مثلا فلان كلمه را پیش بچه ها نگویید بعد در یكی از برنامه های تلویزیونی كه اتفاقا كودكان هم بیننده آن هستند به طور مكرراین كلمه تكرار می‌شود و كودك هم ان را استفاده می‌كند در واقع بچه قصد توهین ندارد ولی والدین با تاكید بر این مسئله كه چرا بچه بی ادبی كرده است موضوع اصلی صحبت را فراموش می‌كنند. در واقع اینكه كودكی با شما وارد صحبت شود خود نوعی موفقیت برایتان محسوب می‌شود.

3. آنچه شما می‌گویید:"دیگر نمی‌توانیم خرید كنیم"

آنچه آنها برداشت می‌كنند:"پول جواب گوی همه نیازهاست"

بهتر است بگویید:"امروز مغازه جنسهای گران آورده وما هم كه زیاد خرید كرده ایم پس دیگر پولمان به بقیه خریدها نمی‌رسد."

آیا واقعا بچه شما به اسباب بازی بیشتری نیاز دارد؟ البته كه نه . با گفتن این موضوع كه شما پول ندارید برای او اسباب بازی بیشتری بخرید ممكن است به طور غیر مستقیم به او بگویید كه همه چیز در زندگی به وجود پول بستگی دارد و اگر پول نباشد او نمی‌تواند در زندگی خوش باشد. در خانواده هایی كه پدر و مادر چپ و راست پول خرج می‌كنند كودكان معنی اسراف ویا حتی قدردانی از بزرگترها را درك نمی‌كنند.

شما باید كودكتان را طوری به بار آورید كه تا سن 5 سالگی معنی فراوانی را نه به صورت مادی درك كنند بلكه بفهمند كه شما نهایت سعی خود را برای فراهم آوردن رفاه برای او انجام می‌دهید.

سرمایه گذاری چیزی است كه بیشتر والدین مخصوصا با بچه های كوچكتر برای صحبت درباره آن وقت نمی‌گذارند. اگر با یك دلیل قانونی به بچه بفهمانید كه چرا نمی‌تواند فلان چیز را داشته باشد یا فلان جا برود اودیگر با شما شروع به بحث كردن نمی‌كند.از اینكه به كودك دلبندتان نه بگویید هیچگاه نترسید.

راجع به این مسئله كه او چطور می‌تواند پس اندازكند با او وارد گفتگو شوید مثلا با انجام كارهای سخت تر به او پول تو جیبی اضافی بدهید. در نتیجه با عملی كردن صحبتهایتان او بیشتر در جریان امور قرار می‌گیرد.

4. آنچه شما می‌گویید:" نگران نباش همه چیز رو به راه است"

آنچه آنها برداشت می‌كنند:" تو مثل شاهزاده قصه هایی"

بهتر است بگو یید:" من تو را درك می‌كنم اما اگر ممكن است بیشتر برایم توضیح بده"

وقتی كه كودكی از اینكه كسی از هم كلاسیهایش او را اذیت كرده ویا در مسابقه ای در مدرسه برنده نشده است ناراحت به خانه می‌آید والدین او را دلداری می‌دهند.البته والدین می‌دانند كه این شكستها در زندگی بسیار ناچیز است.

اما بچه ها نیاز دارند كه بدانند چگونه احساساتشان را بیان كنند و با آن كنار بیایند نه اینكه سعی كنید آنها را از خود برانید و نگذارید حرفشان را بزنند این امر باعث می‌شود كه فرزندتان احساس عدم امنیت كرده و نتواند احساساتش را بیان كند و در نتیجه از رویارویی صحیح با مشكلات باز می‌ماند.

به عبارت دیگر نباید كودكان در میان احساسات بد منفی غوطه ور شوند. سئوالاتی همچون:" نظر تو راجع به این موضوع چیست ؟" یا "چرا فكر می‌كنی كه این كار عملی نیست ؟" می‌تواند برایشان به منزله نقطه شروع باشد كه باید خودشان را در شرایط مختلف قرار دهند. والدین با گوش دادن به حرفهای فرزندان را حت تر می‌توانند با او ارتباط بر قرار كنند تا اینكه حرف بزنند. اگر شما به آسانی با كودكتان هم صحبت شوید او هم با اطمینان خاطر می‌تواند با شما درد دل كند.

5. آنچه شما می‌گویید:"با غریبه ها صحبت نكن"

آنچه آنها برداشت می‌كنند:"همه آدمهای غریبه قصد دارند كه به تو آسیب برسانند"

بهتر است بگویید:"با كسانی كه راحت نیستی صحبت نكن"

این روزها كودكان نیاز دارند كه با غریبه ها در مغازه اتوبوس یا مطب دكتر صحبت كنند.

اول از همه والدین نباید داستانهایی را كه كودكان در پیاده رو دزدیده می‌شوند باور كنند زیرا كه این اتفاقات بسیار نادر است در ضمن كودكان در اینگونه موارد توسط افراد آشنا ربوده شده یا مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند . پس بهتر است كه به آنها سفارش كنیم از كسانی كه با آنها احساس راحتی نمی‌كنند ارتباط برقرار نكنند.

والدینی كه كودكانشان بیشتر وقت خود را در اینترنت سپری می‌كنند باید به فرزندان خود هشدار دهند كه هیچگاه اطلاعاتی از قبیل نام فامیل آدرس یا مدرسه خود را وارد نكنند. و بچه ها باید همیشه راجع به كسانی كه با آنان چت می‌كنند با والدین خود صحبت كنند مخصوصا كسانی كه از آنها می‌خواهند كه راز نگه دار بوده و در این مورد با كسی صحبت نكنند.

6. آنچه شما می‌گویید:" اسباب بازی ات را به دوستت بده"

آنچه آنها برداشت می‌كنند:"اسباب بازی ات را برای همیشه از خودت دور كن "

بهتر است بگویید:"لطفا عروسكت را بده دوستت یه نگاهی به آن بكند زود آنرا پس می‌دهد."

شما هیچوقت سوئیچ اتومبیلتان را به كسی دیگر نمی‌سپارید این در حالی است كه از كودكتان می‌خواهید همین كار را با اسباب بازی مورد علاقه اش بكند . یك كودك اسباب بازی خودش را جزئی از وجود خود می‌داند بنابراین وقتی از او می‌خواهید اسباب بازی اش را به كس دیگری بدهد برایش بسیار سخت است.

در موارد شدیدتر اگر یك كودك مجبور شود به دفعات زیاد از دارایی با ارزش خود چشم بپوشد باعث ایجاد نوعی احساس نا امنی در او شده و نمی‌تواند با مردم به راحتی ارتباط برقرار كند. بچه ها تا حدود سن 8 سالگی مفهوم واقعی شریك شدن را درك نمی‌كنند. یكی از راهها این است كه روی اسباب بازی خودش اسمش را بنویسید تا موقع پس گرفتن بفهمد كه شما قصد تصاحب اموالش را ندارید!

7. آنچه شما می‌گویید :"چرا این كار را كردی؟(خواهرت را زدی یا...)

آنچه آنها برداشت می‌كنند:"دوباره دردسر درست كرده ای"

بهتر است بگویید:"من فكر می‌كنم كه تو باز مقررات را زیر پا گذاشتی چون بهت خوش گذشت و سرگرم شدی بعدش یادت رفت كه زود به خانه برگردی "

والدین در این باره سوالات زیادی می‌پرسند بعضی از روانشناسان معتقدند كه باید تغییر موقعیت داد. یعنی والدین باید طوری رفتار كنند كه كودكان متوجه شوند آنان قصد خیر خواهی دارند.. (برای گرفتن اسباب بازی مو های خواهرش را می‌كشد) هدف این است كه او را وادار كنید به اشتباهش اعتراف كند.

این راهكار می‌تواند یك سردرد كوتاه مدت را از بین ببرد اما عواقب بعدی خواهد داشت. وقتی كه بچه ها بی نظمی‌می‌كنند والدین باید به آنها تذكر بدهند. ایجاد احساس گناه باعث پرورش یك وجدان خشن می‌شود. اما احساس شرم از یك گناه در اوایل زندگی باعث كم شدن خطا می‌شود. كودكان بی وجدان كسانی هستند كه هیچگاه احساس دیگران را درك نمی‌كنند كه این خود باعث دروغگویی دزدی ویا خطاهای بزرگتر در آینده می‌شود. كودكان به راحتی می‌توانند درك كنند كه والدین همه چیز را می‌فهمند. فقط كافی است كه به آنها بگویید از آنچه كه انجام داده اند مطلعید و یا حداقل آن را حدس می‌زنید. و بعد برایش توضیح دهید كه چرا كار او خوب نیست. اگر اشتباه كردید فورا آن را تصحیح كنید. واین كار شما می‌تواند شروعی برای یك صحبت موفق باشد
 
تهیه و ترجمه :گروه سلامت سیمرغ
اختصاصی سیمرغ    www.seemorgh.com/health
مطالب پیشنهادی:
دخالت تکنولوژی در شخصیت کودکان ما
چرا کودکم از جدایی می ترسد!؟
افراد ناتوان در روابط اجتماعی را بشناسیم!!
داشتن اعتماد به نفس را به کودکان بیاموزید
ناخن جویدن در كودكان