داريد چاق مي‌شويد. افتاده‌ايد توي دور باطل رژيم گرفتن افراطي و پرخوري افراطي‌تر. دست خودتان نيست اما نمي‌توانيد در مقابل غذاهاي چرب و نرم وسوسه نشويد...

 
داريد چاق مي‌شويد. افتاده‌ايد توي دور باطل رژيم گرفتن افراطي و پرخوري افراطي‌تر. دست خودتان نيست اما نمي‌توانيد در مقابل غذاهاي چرب و نرم وسوسه نشويد.

عاطل و باطل مانده‌ايد و نمي‌دانيد چه کار کنيد. کم‌کم حتي دارد از بدن خودتان هم بدتان مي‌آيد و از  آن لايه چربي‌اي که به‌وجودتان اضافه شده، متنفر مي‌شويد. درمان‌هاي رژيمي ‌و دارويي افاقه نمي‌کند چون خودتان هم بهتر مي‌دانيد که مشکل از يک جاي ديگر است.

مي‌دانيد که بايد ذهنتان را براي کمتر خوردن آماده کنيد اما نمي‌دانيد چگونه. توي همين روزها دوست صميمي‌تان به شما مي‌گويد که شنيده تازگي‌ها يک انجمن درماني در شهر تشکيل شده است و هر که رفته عضو شده از آن راضي است؛ انجمني که نام عجيب و غريبي هم دارد؛ انجمن پرخوران گمنام!

يحتمل شما هم نام گروه معتادان گمنام (NA) را شنيده باشيد. اگر کنجکاوتر باشيد شايد نام الکلي‌هاي گمنام (AA) هم به گوشتان خورده باشد. شايد در جلسه‌هاي باز معتادان گمنام هم شرکت کرده باشيد، شايد بدانيد که جورج بوش هم اولش يکي از اعضاي الکلي‌هاي گمنام بوده است اما عمرا نام گروه پرخوران گـمنام (Overeaters Anonymous) پرده‌گوشتان را لرزانده باشد؛ لااقل در کشور ما احتمالا گمنام‌ترين گروه گمنامان همين بر و بچ پرخوران‌گمنام (OA) باشند.

اما کساني که در ايران خودمان در اين گروه‌هاي خودياري عضو شده‌اند، حسابي از نتيجه کار راضي هستند و باورشان نمي‌شود بشود بدون دوا و دکتر از شر چاقي راحت شد. مي‌خواهيم با هم سري به اين انجمن عجيب و غريب بزنيم و ببينيم آنها چطور اين معجزه را انجام مي‌دهند.

وقتي از اختلالات خوردن حرف مي‌زنيم
اگر بگوييم اختلالات خوردن مهم‌ترين بيماري روان‌شناختي مردم جهان در قرن حاضر است، شايد خيلي هم بيراه نگفته باشيم؛ مخصوصا در اروپا و آمريکا موج «بي‌اشتهايي» عصبي راه افتاده است و همه مي‌خواهند مثل مانکن‌هاي پشت ويترين‌ها به نظر برسند.

متاسفانه اين موج دارد به شهرهاي بزرگ خودمان هم مي‌رسد و مخصوصا در تهران روزبه‌روز دارد به شمار «بي‌اشتهايان عصبي» افزوده مي‌شود. روي ديگر اين سکه «پرخوري عصبي» است.

کساني که با پرخوري عصبي دست و پنجه نرم مي‌کنند در دوره‌هاي بيماري‌شان کنترل خود را بر خوردن از دست مي‌دهند و خلاصه «بخور! بخور»ي راه مي‌اندازند که نگو و نپرس. وقتي هم که کنترل‌شان آمد سر جاي خودش، مي‌بينند که اي دل غافل، نزديک است که چاق شوند و شروع مي‌کنند به رفتارهاي جبراني براي لاغرشدن.

اين رفتارهاي جبراني بنا به خلاقيت بيماران متفاوتند؛ از بلانسبت شما انگشت در دهان کردن براي به راه افتادن استفراغ عمدي گرفته تا مشت‌مشت خوردن قرص و گياه ملين و مدر. آنها که کمي ‌منطقي‌ترند، شروع مي‌کنند به ورزش‌ و امساك‌هاي افراطي.

بالاخره اين غذاهاي خورده‌شده بايد از يک جايي بيرون برود. از همه مهم‌تر اينکه اين پرخوران عصبي ارزش خودشان و  وجودشان را هم براساس شکل و وزن بدنشان مي‌سنجند. حالا ببينيد با پرخوري چه فاجعه‌اي توي ذهن اين آدم‌ها رخ مي‌دهد.

بعضي‌ها هم بدون اينکه اين دو بيماري را داشته باشند، از خوردن به عنوان يک راه مقابله با استرس استفاده مي‌کنند. شايد شما هم جزو کساني باشيد که خوردن مي‌تواند در مقابل همه چيز آرامتان کند؛ از اضطراب امتحان پايان ترم گرفته تا دعوا با والدين عزيزتان!
همه اينها را گفتيم که بگوييم اين «اختلال‌هاي خوردن» را بايد جدي بگيريد و اگر به آن مبتلا هستيد، يک‌جوري بايد درمان‌اش کنيد.

ممکن است شما حال رفتن به مطب دکتر تغذيه را نداشته باشيد و  به خواندن «هنر عاقلانه خوردن» آلبرت آليس  اکتفا کنيد که البته همينش هم خيلي خوب است. اما اگر به «انجمن پرخوران گمنام» دسترسي داريد، جلسه‌هاي جالبش را از دست ندهيد.

گروه‌هاي خودياري ديگر چه صيغه‌اي هستند؟
همان‌طور که از اسم اين نوع گروه‌ها معلوم است، در اين گروه‌هاي درماني، از دکتر و روان‌شناس خبري نيست. آنها خودشان به يكديگر کمک مي‌کنند تا درمان شوند. بناي يک گروه خودياري را معمولا كسي مي‌گذارد که خودش قبلا از يک بيماري رنج مي‌برده است و حالا توانسته درمان شود و دلش مي‌خواهد راز موفقيت‌اش را به ديگران بگويد.

بعد اين يک نفر  3-2 نفر مي‌شوند و يکدفعه  گروه‌هايي مثل معتادان گمنام و الکلي‌هاي گمنام و همين پرخوران گمنام در بيشتر کشورهاي دنيا جلسه تشکيل مي‌دهند. انجمن پرخوران گمنام را خانم‌ها به وجود آوردند؛ البته عجيب هم نيست چون  کلا «اختلالات خوردن» در زن‌ها خيلي بيشتر از مردهاست؛ يعني چيزي حدود 90درصد.

مثلا «پرخوري عصبي» مال خانم‌هاست. خلاصه اينکه خانم «روزان. اس» و دو تا از خانم‌هاي گمنام ديگر کلنگ اين انجمن را در ژوئن 1960 زدند و شروع کردند به عضوگيري.

آنها نمي‌گذاشتند کسي دست خالي به خانه برگردد؛ از چاق‌هاي معمولي که توي خيابان مي‌بينيمشان گرفته تا حتي بي‌اشتهايان عصبي، هنر درست خوردن را در اين انجمن‌ها ياد مي‌گرفتند. در حال حاضر، پرخوران گمنام در بيش از 70 کشور دنيا شعبه دارند و با اجازه شما بيشتر از 70هزار نفر هم عضو دارند.

انجمن پرخوران گمنام در ايران
بعد از موفقيت شگفت‌انگيز «معتادان گمنام» در ايران، بعيد نبود که سر و کله گروه‌هاي مشابه هم پيدا شود؛ البته پرخوران گمنام در ايران گروه تازه‌کاري محسوب مي‌شود و برخلاف معتادان گمنام- که در بسياري از شهرهاي کوچک و بزرگ ايران شعبه دارد- انجمن پرخوران گمنام فقط در 17 شهر کشورمان شعبه دارد.

پرخوران گمنام در حال حاضر، در شهرهاي اصفهان، اليگودرز، اردکان، اهواز، بندرعباس، تهران، جهرم، ، شاهرود، شيراز، قزوين، قم، کرج، منوجان، مشهد، نوشهر و يزد حسابي فعال هستند و هر روز جلسه برگزار مي‌کنند. آنها براي اينکه شما را درمان کنند، پول مشخصي نمي‌گيرند.

در واقع تمام کارهاي انجمن با پول اعضاي خودش انجام مي‌شود، حالا هر چه کرمتان باشد. براي اينکه عضو اين گروه‌ها شويد، بايد اول برويد توي سايت ايراني انجمن پرخوران گمنام به نشاني oair.ir و در بخش آدرس‌هايش بگرديد و آدرس جلسه‌هايي را که در شهرتان برگزار مي‌شود، پيدا کنيد يا اينکه با اي‌ميل با آنها ارتباط برقرار کنيد. شرط ورود به انجمن اين است که شما اقدام به ترک خوردن شکر و آرد کرده باشيد، همين!

در جلسات پرخوران گمنام چه خبر است
شما در بدو ورود با اصطلاحات و سنت‌هاي گروه آشنا مي‌شويد. مثلا اينکه همه، آنجا شما را با نام کوچکتان مي‌شناسند. براي اينکه زودتر خوب شويد، بايد «مشارکت» کنيد؛ يعني اينکه از احساسات و آرزوها و مشکلات‌تان در گروه حرف بزنيد؛ ديگر اينکه به نخوردن ممنوعات انجمن مثل شکر و آرد هم مي‌گويند «پاکي».

شما در جلسات انجمن، حرف‌هايي از اين قبيل را مي‌شنويد: «من - مهدي - 2 روز پاکي دارم»، «من - علي - 3 ماه پاکي دارم» و الي آخر. معمولا يک نفر در هر جلسه به عنوان گرداننده جلسه يا معرفي مي‌شود که در واقع فقط مجري جلسه است.

شما بايد از ميان کساني که از شما «پاک»تر هستند، يکي را به عنوان «ياور» انتخاب کنيد تا راهنمايتان باشد و به شما کمک کند تا  قدم‌هاي دوازده‌گانه را برداريد و با سنت‌هاي دوازده‌گانه آشنا شويد. کلا 2 نوع جلسه داريم؛ جلسات بسته که مخصوص اعضاي گروه است و جلسات باز که ديگران هم مي‌توانند در آن شرکت کنند.

موسسان پرخوران گمنام معتقدند که پرخوري مشکلي است که خانواده اعضا را هم درگير مي‌کند؛ به همين خاطر جلساتي هم دارند که در آن خانواده‌هاي افراد پرخور شرکت مي‌کنند. سنت‌ها و قدم‌هاي دوازده‌گانه را که بخوانيد، بيشتر با حال و هوا و منش اين انجمن آشنا مي‌‌شويد.

قدم‌هاي دوازده‌گانه پرخوران گمنام
اول: ما پذيرفتيم که در مقابل پرخوري بي‌اختيار، ناتوانيم و زندگي‌مان غيرقابل کنترل شده بود.

دوم: به اين باور رسيده‌ايم که نيروي برتر از ما مي‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.

سوم: تصميم گرفته‌ايم که اراده و زندگي‌مان را به مراقبت خداوند بدان گونه که او را درک مي‌کرديم، بسپاريم.

چهارم: يك ترازنامه‌ اخلاقي جست‌وجوگرانه و بي‌باکانه از خودمان تهيه کرديم.

پنجم: چگونگي دقيق خطاهايمان را در مقابل خداوند، خود و يک انسان ديگر اقرار كرديم.

ششم: کاملا آماده شديم تا خداوند کليه نواقص شخصيتي ما را برطرف کند.

هفتم: فروتنانه از او خواستيم کمبودهاي ما را مرتفع سازد.

هشتم: ما فهرستي از نام کساني را که آزار داده بوديم، تهيه کرديم و خواستار شديم که براي تمام آنها جبران خسارت کنيم.

نهم: به طور مستقيم در هر کجا که امکان داشت- از افرادي که به آنها آزار رسانده بوديم- جبران خسارت كرديم، مگر در مواردي که اجراي اين امر به ايشان يا ديگران زيان وارد كند.

دهم: ما به تهيه ترازنامه شخصي خود ادامه داديم و هرگاه در اشتباه بوديم، سريعا آن را پذيرفتيم.

يازدهم: ما از راه دعا و مراقبه جوياي بهتر ساختن رابطه آگاهانه خود با خداوند- بدان‌گونه که او را درک مي‌کرديم- شديم و دعا کرديم فقط براي آگاهي از اراده او براي خودمان و قدرتي که آن را به انجام رسانيم.

دوازدهم: ما با يک بيداري- که در نتيجه اين قدم‌ها يافتيم- سعي كرديم اين پيام را به پرخوران برسانيم و اين اصول را در تمام امور خود به اجرا درآوريم.

سنت‌هاي دوازده‌گانه پرخوران گمنام
اول: منافع مشترک ما در راس قرار دارد و بهبودي شخصي بستگي به وحدت پرخوران‌گمنام دارد.

دوم: در رابطه با هدف گروه ما، فقط يک مرجع نهايي وجود دارد؛ خداوندي مهربان که حضور خود را از طريق وجدان گروه ما بيان مي‌كند. ان ما خدمتگزاران مورد اعتماد ما هستند؛ آنها حکومت نمي‌کنند.

سوم: تنها لازمه عضويت در انجمن پرخوران گمنام، اقدام به قطع خوردن اجباري است.
چهارم: هر گروه بايد مستقل باشد، به استثناي مواردي که بر ديگر گروه‌ها يا پرخوران‌گمنام در کل  اثر بگذارد.

پنجم: هر گروه فقط يک هدف اصلي دارد؛ رساندن پيام پرخوري که هنوز در عذاب است.

ششم: يک گروه پرخوران گمنام هرگز نبايد هيچ موسسه مرتبط يا سازمان انتفاعي خارجي‌اي را مورد تأييد قرار دهد، در آنها سرمايه‌گذاري مالي کند يا نـــــام پرخوران گمنام را به آنها به عاريت دهد زيرا ممکن است مسائل پولي، مالکيت يا شهرت ما را از هدف اصلي خود منصرف سازد.

هفتم: هر گروه پرخوران گمنام بايد متکي به خود باشند و نبايد از خارج، کمک مالي‌اي دريافت کنند.

هشتم: پرخوران گمنام بايد براي هميشه غيرحرفه‌اي باقي بمانند اما مراکز خدماتي ما مي‌تواند کارمندان مخصوص استخدام کند.

نهم: پرخوران گمنام تحت اين نام نبايد هرگز سازماندهي شوند اما مي‌توانيم هيأت‌هاي خدماتي و کميته‌هايي ايجاد کنيم که مستقيما در برابر کساني کـــه به آنها خدمت مي‌کنند، مسئول باشند.

دهم: پرخوران گمنام هيچ عقيده‌اي در مورد موضوعات خارجي ندارند بنابراين نام پرخوران گمنام هرگز نبايد به بحث اجتماعي کشيده شود.

يازدهم: خط مشي روابط عمومي‌ ما بر اصول جاذبه است تا تبليغ. ما هميشه نياز داريم گمنامي‌ شخصي را در مطبوعات، راديو و فيلم حفظ کنيم.

دوازدهم: گمنامي ‌اساس روحاني تمام سنت‌هاي ماست و هميشه يادآور اين است که اصول را به شخصيت‌ها ترجيح دهيم.

رازهاي کم‌خوردن
شايد در ذهن شما هم اين سؤال به وجود آمده باشد که آدم‌هايي که از هزار نوع دوا و دکتر سودي نمي‌برند، چطور با چند هفته عضويت در اين گروه‌ها يكهو لاغر مي‌شوند. شايد اين فرضيه‌ها جواب شما باشد:

1 . صداقت
توي گروه‌هاي خودياري با شما مثل آدم برخورد مي‌کنند و از شما هم توقع دارند که با ديگران مثل آدم برخورد کنيد. آنها روي صداقت شما حساب مي‌کنند و حتي اگر شکمتان چند اينچ هم جلوتر آمده باشد، وقتي مي‌گوييد 50 روز است که پاکم؛ فرض را بر اين مي‌گذارند که شما با صداقت اين حرف را زده‌ايد. آنها شما را مواخذه نمي‌کنند.

2 .گمنامي
آنها به حريم شما احترام مي‌گذارند. آنها حتي نام خانوادگي شما را هم نمي‌دانند. آنها نه مي‌خواهند و نه مي‌توانند به خاطر اينکه عضو اين گروه شده‌ايد، آبروي شما را ببرند.

3  . يکساني
شما در گروه درمي‌يابيد که ديگراني هم مثل شما وجود دارند که با مشکلاتي مثل مشکلات شما دست و پنجه نرم کرده‌اند؛ کساني که حالا توانسته‌اند شاخ  غول پرخوري را براي مدت زيادي بشکنند، الگوي شما قرار مي‌گيرند يا همگام با شما دارند پيش مي‌آيند. شما در گروه مي‌فهميد که مي‌شود بر پرخوري کنترل داشت.

4 . معنويت
اين آخري، احتمالا خيلي با فرهنگ ما ايراني‌ها مي‌خواند. قدم‌هاي دوازده‌گانه را که بخوانيد، مي‌بينيد همه چيز به خدا سپرده شده است و اين براي کشوري که هميشه همه چيز مايه‌هاي ماوراءالطبيعي دارد، يعني احساس يکساني فرهنگي.

5 . عوض کردن نگاه به جهان
گروه‌هاي خودياري گمنام نه‌تنها بيماري شما را درمان مي‌کنند بلکه شما را با يک سبک زندگي ديگر آشنا مي‌سازند. مثلا در قدم نهم شما بايد تمام خسارت‌هايي را که به ديگران زده‌ايد، جبران کنيد و به قول خودمان يک‌جورهايي حلاليت بطلبيد. تصور کنيد آدم چقدر بايد بندهاي شخصيتي‌اش را باز کرده باشد که بتواند اين کار را انجام دهد.
منبع:http://etemaad.dorblog.com