فاصله هزینه ثروتمندترین و فقیرترین دهک
احتمالا شما هم از اختلاف طبقاتی بیزارید و از دیدن صحنه های فقر کودکان و زنان رنج می برید. احتمالا شما هم با دیدن مستندهای اختلاف طبقاتی در آمریکا ناراحت می شوید و از شنیدن برابری ثروت یک درصد مرفه جامعه آمریکا با 99 درصد بقیه جامعه خشمگین می شوید.

با این حال نگاه به آمار های داخلی نیز تلنگر های جدی را در پی دارد . نمودار بالا این موضوع را به روشنی نشان می دهد. میزان هزینه سالانه خانوار ثروتمند ایرانی تقریبا 15 برابر مشابه فقیرش است.آمارهای بانک مرکزی نشان می دهد که دهک اول در سال 92 تنها 6 میلیون تومان در سال هزینه کرده اند. یعنی ماهانه کمتر از 500 هزار تومان. در مقابل دهک دهم یا همان جامعه ثروتمند ایرانی بیشتر از 7 میلیون تومان در سال هزینه کرده اند، یعنی 14 برابر بیشتر. چه بخواهیم و چه نخواهیم، این آمارها نشان می دهد اختلاف طبقاتی شدید، بار دیگر شدت گرفته است. البته این تمام واقعیت نیست و برخی از کارشناسان معتقدند، در نمونه بانک مرکزی ثروتمندان واقعی جایی ندارند که اگر آن ها را هم اضافه کنیم وضع بدتر هم می شود.

نکته جالب توجه این که انتظار می رفت با هدفمندی یارانه ها وضعیت اختلاف طبقاتی بهتر شود اما همانطور که در نمودار مشخص است، وضعیت بدتر شده است. علت آن هم مشخص است: تورم.تورم پول دارها را ثروتمند می کند و فقرا را بیچاره و زمانی که صحبت از تورم 30 درصد باشد، یارانه نقدی 45 هزار و 500 تومانی هم خلع سلاح می گردد.

ثروتمندان چگونه هزینه می کنند؟

اگر بخواهیم بر مبنای آمارهای موجود در زندگی دهک های ثروتمند دقیق شویم، بد نیست به هزینه های سالانه این افراد در سال 92 نگاهی بیندازیم. یک خانوار نمونه ثروتمند در سال 92 بالغ بر 87 میلیون تومان در سال هزینه کرده است. این رقم جدا از سرمایه گذاری ها و خرید مسکن این دست خانوارهاست. در میان مخارج ثروتمندان، مسکن بیشترین سهم را در مخارج سالانه داشته است. به طور متوسط، یک خانوار ثروتمند در این سال 33 میلیون تومان خرج محل زندگی خود نموده است.

 یعنی 5.5 برابر کل هزینه های زندگی یک خانوار دهک اولی. نگاهی که به اعداد می اندازیم، یک حقیقت دیگر برایمان مسجل می شود و آن هزینه 16 میلیون تومانی خوراک و پوشاک این قشر مرفه است. 16 میلیون تومانی که با آن می توان یک خانوار 3 نفره در طبقه متوسط جامعه را اداره نمود. هزینه 4 میلیون و 200 هزار تومانی پوشاک و کفش یک خانوار متوسط دهک 10 نشان از این دارد که این خانوارها می توانستند با این مبلغ زندگی یک خانوار فقیر را اداره کنند.

کاری به ثروت این افراد نداریم، اما اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، پرداخت یارانه به این افراد کاری عبث است. چرا که این یارانه 45 هزار و 500 تومانی سهم بسیار اندکی از مخارج این خانوارها را دربرمی گیرد. شاید کمتر از یک درصد. اگر چه این عدد کمتر از یک درصد هزینه این خانوارها را در برمی گیرد اما مجموع یارانه پرداختی، هزینه ای بالا برای دولت به بار می آورد؛ چیزی حدود 15 درصد کل مخارج دولت. مخارجی که بخشی از آن از طریق سرمایه بین نسلی نفت تامین می گردد.

فاصله زیاد دهک دهم با سایرین

برای اینکه وضعیت دهک دهم هزینه ای را بهتر درک کنیم، بد نیست که آن را با دهک های بالای دیگر مقایسه کنیم. دهک های ششم، هفتم و هشتم اگر چه ثروتمند هستند اما تفاوت بسیاری با دهک بالانشین دارند. برای دیدن این موضوع، به نمودار بالا نگاهی بیندازید. نمودار بالا هزینه مسکن خانوارهای دهک 10 را با کل هزینه خانوارهای دهک هفتم مقایسه می کند. جالب این جاست که اگر چه در سال های 88 و 89 هزینه مسکن خانوارهای دهک 10 از کل هزینه های خانوار ثروتمند دهک 7 بیشتر بوده است اما با مرور زمان و با گذر از سال های 90 و 91 ، تنها هزینه مسکن این خانوارها از کل هزینه های خانوارهای دهک هفت پیشی گرفته است.

اگر چه برخی از کارشناسان معتقدند در سال های قبل وضعیت توزیع درآمد بهبود یافته است و سخن خود را بر آمارهای ضریب جینی مستدل می کنند اما اتفاقی که در سالهای اخیر افتاده است، نوعی توزیع عادلانه فقر است. یعنی این خانوارهای فقیر نبوده اند که ثروتمند شده اند بلکه خانوارهای متوسط بوده اند که وضعیت مالی شان صدمه دیده است. با این حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید این آمارها را زنگ خطری جدی بدانیم. چرا که اختلاف درآمدی شدید سبب بروز معضلات اجتماعی فراوانی می شود و امنیت جامعه را به خطر می اندازد. همانطور که رهبر انقلاب گفتند:«جولان دادن برخی جوان‌های سرمست غرور ثروت با خودروهای گران‌قیمت درخیابان‌ها از مظاهر ایجاد ناامنی روانی در جامعه است».

 

گردآوری : گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع : روزنامه خراسان