زندگی تلخ زنی که از نوجوانی پای بساط نشست
زن جوان می‌گوید ناپدری‌اش او را معتاد کرد و باعث شد بدبخت شود

صحبت های دردناک دختر جوان از سرگذشتش

سونیا نوجوان بود که پای بساط مواد مخدر نشست و مواد کشیدن را آغاز کرد. او حالا به اتهام رابطه نامشروع و حمل مواد مخدر بازداشت شده است.

سونیا از زندگی‌اش می‌گوید:

چند سال است مواد می‌کشی؟

21 سال.

چهره‌ات بسیار پیرتر از سن واقعی‌ات است. چرا این‌طور شدی؟

مواد می‌کشم، غذا هم که درست و حسابی نمی‌خورم. معلوم است این‌طوری می‌شود.

چرا به سمت مواد رفتی؟

ناپدری‌ام من را به سمت مواد برد. او اعتیاد داشت من و خواهرم را هم پای بساط می‌نشاند و ما هم معتاد شدیم.

مادرت اعتراضی نمی‌کرد؟

نه. هیچ اعتراضی نداشت چون اگر ناپدری‌ام ما را بیرون می‌کرد پولی برای اینکه شکم‌مان را سیر کنیم نداشتیم.

برایش کارهای دیگر هم می‌کردید، مثل موادفروشی؟

موادفروشی نمی‌کردیم اما گاهی برایش مواد جابه‌جا می‌کردیم.

هنوز هم با خانواده‌ات زندگی می‌کنی؟

نه. بعد از مرگ مادرم من و خواهرم از خانه ناپدری‌ام بیرون آمدیم. او ما را شوهر داد. در واقع فروخت. من ۱۶ساله بودم خواهرم ۱۴ساله. هر کدام ما را به یکی از دوستانش داد و در عوض هم پول خوبی گرفت.

شوهرت هم معتاد بود؟

بله اعتیاد داشت و من زن سومش بودم. خلاصه که عشق و عاشقی نبود فقط مواد بود.

هنوز هم با همان مرد زندگی می‌کنی؟

نه. او مرد. دو سال بعد از ازدواج‌مان اوردُز کرد و مرد. من با یکی از دوستان شوهرم به نام جواد دوست شدم و با او هستم.

همه این سال‌ها با او بودی؟

بله. برایم خانه اجاره کرده بود، با هم کاسبی می‌کردیم.

چطور لو رفتی؟

همسر اول جواد ما را لو داد. هر روز می‌آمد دم خانه داد و بیداد می‌کرد. زن دیوانه انگار حالی‌اش نبود خرج بچه‌هایش از کجا می‌آید. همین که می‌دید من با جواد هستم شلوغ‌بازی درمی‌آورد.

تو بودی ناراحت نمی‌شدی؟

به هر حال من و جواد داشتیم خرج بچه‌هایش را می‌دادیم. در واقع خانه من جایی برای کسب‌وکار جواد بود.

از اینکه خلافکار هستی پشیمان نیستی؟

من دوست نداشتم زندگی‌ام این‌طوری شود. می‌خواستم مثل همه آدم‌ها درست زندگی کنم ولی سرنوشتم این بود. من هیچ‌وقت خوشحال نیستم.



گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: etemadonline.ir